انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Histological and histochemical study of digestive tract in Zarde Fish, Capoeta damascina, in Sezar river, Lorestan Provinceمطالعه بافت شناسی و هیستوشیمی لوله گوارشی ماهی زرده (Capoeta damascina) ، در رودخانه سزار، استان لرستان389398714FAطاهرهاسدیدانش آموخته دانشگاه لرستان، دانشکده علوم، گروه زیست شناسیاحمدقارزیعضو هیات علمی دانشگاه لرستان، دانشکده علوم، گروه زیست شناسیJournal Article20141227The Zarde fish, Capoeta damascina is an carp fishes with no remarkable research concerning its biology. Regarding the important role of digestive tract in survival of animals we tried to study this aspect of the taxon’s biology. To perform this task, specimens were collected from Sezar River and the biometric characters of them were measured. Following that their digestive tract were removed and small pieces of different parts of digestive system were prepared for histological examinations. Anatomical and histological studies performed here revealed that the digestive tract consists of two main parts; esophagus and intestine. The wall of this tract is composed of the mucosa, submucosa, muscularis and serosa. Goblet cells of the both parts reacted positively to periodic acid schiff and alcian blue stains. In general, the results demonstrated that from histological and histochemical standpoint, the digestive tract of Zarde fish is similar to what reported in other species.ماهی زرده (Capoeta damascina) یکی از کپور ماهیان است که مطالعۀ اندکی روی زیستشناسی آن صورت گرفته است. نظر به اهمیت دستگاه گوارش در بقای جانوران این تحقیق به این جنبه از زیستشناسی این گونه پرداخته است. به این منظور طی فصل بهار نمونهها از رودخانه سزار صید و مشخصات بیومتریک آنها اندازهگیری گردید. متعاقباً بخشهای مختلف دستگاه گوارش از بدن خارج و پس از گذراندن از مراحل استاندارد، مقاطع بافتی تهیه گردید. بررسی آناتومیکی و هیستولوژی نشان داد که مجرای گوارشی در این گونه از دو بخش اصلی مری و روده تشکیل میشود. دیوارۀ این مجرا از چهار لایۀ مخاطی، زیرمخاطی، عضلانی وسروز تشکیل میشود. سلولهای جامی شکل در هر دو ناحیۀ مری و روده با آبی آلسین و پریودیک اسید شیف واکنش مثبت نشان دادند. نتایج آشکار کرد که ساختار دستگاه گوارش در این گونه از نظر بافتشناسی و هیستوشیمیایی مشابه آنچه در سایر گونهها گزارش شده است.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220A study of some seminal plasma indices of Argyrosomus hololepidotus Lacepède, 1801 in Konarak Portبررسی برخی از شاخصهای پلاسمای سمینال در میش ماهی (Argyrosomus hololepidotus Lacepède, 1801)در بندر کنارک399406633FAپریااکبریدانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار- دانشکده علوم دریایی - گروه شیلاتمتینخالقیدانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار- دانشکده علوم دریایی - گروه شیلاتمحمدشوقیدانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار - دانشکده علوم دریایی - گروه شیلاتJournal Article20140724The present study investigated some of seminal plasma indices (ionic and organic composition), osmolality and their relationships in Argyrosomus hololepidotus semen. The concentrations of Sodium (Na+), Potassium (K+) ، Calcium (Ca2+) and Magnesium (Mg2+) ions were 103±26.33, 25.34± 13.03, 0.76± 0.22 and 1.08± 0.35 mMol/L respectively. Seminal plasma contained 0.45±0.26 mg/ dL total protein, 21.77± 7.56 mg/ dL cholesterol, 5.32± 2.16 mg/ dL glucose , 117.38± 28.17 mOsmol/ Kg osmolality,4.06 the Na+/k+ ration and 0.02 the Ca2+/K+ . Results showed the significant positive correlations between Na+- osmolality (r=0.80, Pدر این تحقیق برخی از شاخصهای پلاسمای سمینال (ترکیبات یونی و آلی)، اسمولاریته وروابط آنها در منی میش ماهی مورد بررس قرار گرفت . غلظت یونهای سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم بترتیب 33/26± 103،04/13±34/25،22/0±76/0و 35/0±08/1 L mMol / بود. پلاسمای سمینال دارایL g/d 26/0±45/0 پروتئین تام، mg/ dL56/7±77/21 کلسترول ،mg/dL16/2±32/5 گلوکز ،اسمولاریته mOsmol/Kg 17/28±38/117،. نسبت سدیم به پتاسیم و کلسیم به پتاسیم بترتیب 06/4 و 02/0 بود. روابط معنی دار مثبتی سدیم با اسمولاریته (80/0=r و 01/0>P) ،سدیم با کلسترول (794/0=r و 01/0>P) ،کلسترول با اسمولاریته (841/0=r و 01/0< P)، کلسترول با گلوگز (686/0=r و 01/0< P) و گلوکز با اسمولاریته (629/0=r و 01/0>P) مشاهده شد. همچنین روابط معنی دار منفی بین سدیم با پروتئین ( 664/0-=r و 01/0>P)، پتاسیم با گلوکز (557/0-=r و 05/0>P)، کلسیم با کلسترول (476/0-=r و 05/0>P)، پروتئین با کلسیم (675/0-=r و 01/0>P) ،کلسیم با گلوگز (567/0-=r و 05/0>P) و پروتئین با اسمولاریته (554/0-=r و 05/0>P)، مشاهده شد. بر اساس نتایج حاضر، مقادیر بالای پتاسیم تاثیر منفی بر مقادیر گلوگز دارد و تفاوت بین ترکیبات پلاسمای سمینال و اسمولاریته بدلیل تفاوت ترشحات بیضه بین گونه ای است .انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Local competition two invasive species of Barnacle Amphibalanus improvisus (Darwin,1854) and Bivalves Mytilaster lineatus (Gmelin, 1789) in rocky shores of Caspian basinرقابت مکانی دو گونه مهاجم کشتی چسب (Darwin, 1854) Amphibalanus improvisus و دوکفه ایMytilaster lineatus (Gmelin, 1789) در سواحل سنگی حوضه جنوبی دریای خزر407418716FAحرترابی جفرودیدانش آموخته دانشگاه مازندرانحسنتقویعضو هیات علمی دانشگاه مازندرانمحمد رضارحیمی بشرعضو هیئت علمی دانشگاه ازاد واحد لاهیجانJournal Article20150103Interspecies competition for space and the factors affecting competition are the questionable coastal ecological issues of interactions. Current study aims at studying the competition between two invasive species, Amphibalanus improvisus and Mytilaster lineatus, in rocky shores of Caspian basin. A field study has been conducted distance sampling on 10 stations, once every two month from September 2013 to July 2014, sampled with 15 × 15 cm quadrat, placed at random along natural and artificial rocky shores, from Astara to Babolsar. The algae percent cover has been estimated by 50 × 50 cm quadrate. The mean changes and average variability of water temperature, Salinity, dissolved oxygen and conductivity have been measured as follows: 16.48 0C, 9.87ppt, 9. 89 ppm and16.52m/s. The results for A.improvisus and M.Linatus were as follows, respectively: average number, 404.75 and 327.33; percent cover 36.83 and 29.97; weight 17.8g and 26.47 g. According to tukey test, a meaningful difference is shown to exist among stations and the dominant of M.Lineatus was higher compared to A.imrovisus in stations No.3, 4, 6. Although the results of present study showed that the inter annual mean and standard deviation of algae percent cover was 37.75, the results of tukey test did not show a statistically significant difference between stations. The results of One-way ANOSIM test suggested that the stations No. 3,4,5,6 have the most habitat similarity and environmental factors affecting their distributions, and besides dominance over benthic, the existing competition for space among two species results in favor of bivalve, mostly.رقابت بر سر فضا و عوامل موثر بر آن از مباحث سوال برانگیز اکولوژی سواحل بوده و هدف تحقیق حاضرنیز بررسی رقابت بین دو گونه مهاجم Amphibalanus improvisus و Mytilaster linatus در سواحل سنگی حوضه جنوبی دریای خزر می باشد.10 ایستگاه نمونه برداری در سواحل سنگی طبیعی و مصنوعی از آستارا تا بابلسر انتخاب و به مدت یک سال و هر 2ماه یکبار از شهریور 92 تا تیر 93 توسط کوادرات 15×15 به صورت تصادفی مورد نمونه برداری قرار گرفتند. درصد پوشش جلبکی سواحل نیز توسط کوادرادت 50×50 ارزیابی شد. میانگین سالانه دمای آب48/16سانتی گراد، شوری87/9 قسمت در هزار، 27/8 pH، اکسیژن محلول89/9میلی گرم بر لیتر، قابلیت رسانای آب52/16متر در ثانیه اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد: میانگین تعداد A.improvisus 75/404عدد، درصد پوشش83/36، وزن81/17گرم و میانگین سالیانه تعدادM.linatus 33/327عدد، درصدپوشش97/29، وزن 47/26گرم در واحد سطح بوده و بر اساس آزمون توکی اختلاف معنی داری بین ایستگاه ها وجود داشته و در ایستگاه های 3، 4، 6 غالبیت M.lineatus نسبت به A.improvisus بیشتر می باشد. میانگین و انحراف معیار سالیانه درصد پوشش جلبکی 75/37 بوده و اختلاف معنا داری در بین ایستگاه ها مشاهده نشد. نتایج آزمون One-way ANOSIM نشان داد، ایستگاه های 3 ،4 ،5 ،6 بیشترین تشابه زیستگاهی را دارند و عوامل محیطی در پراکنش انها اثرگذار بوده و دو گونه ضمن غالبیت بر سایر کفزیان با یکدیگر بر سر فضا رقابت دارند که در شرایط مساعد رشد غالباً رقابت به نفع دوکفه ای تمام می شود.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Survey of biodiversity and planktonic stage of demersal Fishes in coastal waters of Hengam island (strait of hormoz)بررسی تنوع زیستی مراحل پلانکتونی ماهیان کف زی آب های ساحلی جزیره هنگام ( تنگه هرمز )419430715FAنسرینچشتیدانش آموخته ی کارشناسی ارشد جانوران دریانسرینسخاییاستادیار پایه 20 دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهربابکدوست شناساستادیار دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهربیتاارچنگیاستادیار دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرJournal Article20141231The larval stages of demersal Fish were sampled from coastal waters of Hengam Island (Strait of Hormuz). Sampling was conducted from late winter 2012 to early autumn 2013 seasonally. The larvae were collected with plankton net 300 μm mesh size using oblique towing method from near bottom to sea surface in 6 stations with three replicates. A total of 6832 pieces of larvae were collected in the families including (Gobiesocidae, Bothidae, Blenniidae, Tripeterygiidae, Soleidae ) included 20% of total catch. Tottaly 4 species were identified including Pseudorhombus sp. of family Bothidae , Omobranchus sp. and Parablennius thysanius of family Blenniidae , Helcogramma steinitzi of family Tripeterygiidae. The highest abundance of fish larvae (3.59 ind/100m3) found in the autumn and the lowest frequency (0.34 ind/100m3) calculated in the summer. The results of the ANOVA showed a significant difference (p<0.05) in abundances between summer and other seasons. In the result of spearman correlation test show that the temperature has the higher positive correlation with density of family Blenniidae (p<0.01). The highest Shannon index was calculated in autumn but the most value of dominancy (Simpson index) found in summer.نمونه برداری مراحل لاروی ماهیان کف زی از سواحل جزیره هنگام (تنگه هرمز) از اواخر زمستان 1390 تا اواخر پاییز 1391 انجام گردید. روش نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه تور 300 میکرون به صورت کشش مورب از بستر تا سطح بود. در این منطقه 6 ایستگاه انتخاب و از هر ایستگاه 3 نمونه برداشت شد. در مجموع 6832 قطعه لارو از منطقه جمع آوری شد که لارو خانواده های ماهیان(Gobiesocidae، Bothidae، Blenniidae، Tripeterygiidae،Soleidae) 20% کل فراوانی لاروی را شامل شدند. در این تحقیق 4 گونه شامل گونه یPseudorhombus sp. از خانوادهBothidae ، گونه های Omobranchus sp. و Parablennius thysanius از خانواده ی Blenniidae و گونه ی Helcogramma steinitzi از خانواده ی Tripeterygiidae شناسایی شدند. بیشترین فراوانی لارو ماهیان (59/3 عدد در صد متر مکعب) در فصل پاییز و کمترین فراوانی آن (34/0 عدد در صد متر مکعب) در فصل تابستان مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از آنالیز واریانس یک طرفه فراوانی بین فصول(p<0.05) نشان داد که بین تابستان و سایر فصول اختلاف معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن در مورد رابطه بین تغییرات فاکتورهای محیطی با تغییرات فراوانی لارو ماهیان نشان داد که تغییرات دما و فراوانی لارو خانواده Blenniidae بیشترین همبستگی مثبت معنی دار را نشان داد(p<0.01). در بررسی شاخص های اکولوژیک، بیشترین میزان شاخص شانون در فصل پاییز و بیشترین میزان شاخص سیمپسون در فصل تابستان مشاهده شد.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Predicting geographical distribution of invasive species, Hemidactylus flaviviridis Ruppell, 1840 in current and future time in Iran using species distribution modelingارزیابی پراکنش جغرافیایی کنونی و آینده گونه مهاجم جکوی شکم زرد خانگی Hemidactylus flaviviridis Ruppell, 1840 در ایران با استفاده از مدل سازی پراکنش گونه ای431440712FAمحبوبه ساداتحسین زادهدانشگاه فردوسی مشهدمنصورعلی آبادیاندانشگاه فردوسی مشهد- دانشکده علوم پایهاسکندررستگارپویانیدانشگاه حکیم سبزواری-دانشکده علوم پایه0000-0002-9639-2058Journal Article20141124Nowadays, human activities such as discovery, migration, trade and tourism mostly are influenced distributional pattern and range of some species In this research, patterns of current and future (2040) distribution of H. flaviviridis which as species with distribution by anthropogenic introduction, have been studied. In total, 19 bioclimatic variables have been extracted from Worldclim website and then seven non correlated bioclimatic variables and 40 point localities were performed using MaxEnt software. Results of species distribution modelling showed coastal southern of Iran having highly habitat suitability. Results of forecasting showed eastern Iran in Sistan and Blouchistan, central the Iranian plateau, Khuzestan province having habitat suitability in the lower suitability levels. However, the most important bioclimatic variables which contributing in modelling on distribution pattern of H. flaviviridis including precipitation seasonality and precipitation of the warmest quarter. Recognition invasive species is necessary in order to mange priorities, maintain biodiversity, prevent and control invasive species.در حال حاضر، فعالیت های انسانی مانند اکتشاف، مهاجرت، تجارت و گردشگری بشدت دامنه و الگوی پراکنش برخی گونه ها را تغییر داده است.. در این مطالعه الگوهای پراکنش کنونی و آینده (سال 2040) جکوی خانگی شکم زرد و 19 متغیر زیست اقلیمی تأثیرگذار بر پراکنش این گونه به عنوان گونه ای که محدوده پراکنش آن متاثر از فعالیت های انسانی است مورد بررسی قرار گرفته است. مدل سازی پراکنش گونه بر اساس 40 نقطه حضور و هفت متغیر زیست اقلیمی تأثیرگذار غیر همبسته از بین 19 متغیر دریافت شده از تارنمای worldclim با استفاده از نرم افزار MaxEnt انجام گرفت. نتایج مدل سازی حاکی از آن است که مطلوبترین زیستگاه این گونه نوار ساحلی خلیج فارس درجنوب ایران می باشد. نتایج مدل سازی مربوط به آینده، برخی نواحی استان سیستان و بلوچستان، نواحی مرکزی فلات ایران هم بعنوان زیستگاه های با درجه مطلوبیت پایین تر معرفی کرده است. مهمترین عوامل موثر بر پراکنش جکوی شکم زرد خانگی در ایران متشکل از بارش فصلی و بارش گرمترین فصل سال است که بیشترین سهم را در مدلسازی این گونه داشتهاند. به منظور اولویت گذاری حفاظتی، شناسایی گونه های مهاجم در جهت کنترل این گونه ها و حفظ تنوع زیستی حائز همیت است.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220The concentration of heavy metals Cd, Co, Pb, Cu and Ni in sediment, liver and muscles of flounder Psettodes erumei from Busheher Province, Persian Gulfغلظت فلزات سنگین نیکل، مس، سرب، کبالت و کادمیوم دررسوب و بافتهای کبد و ماهیچه کفشک ماهیPsettodes erumei در استان بوشهر، خلیج فارس441449688FAمهدیحسینیدانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگانسید محمدباقرنبویدانشیار دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهررضاگلشنیکرج، سازمان حفاظت محیط زیست، دانشکده محیط زیستسیده نرگسنبویدانشگاه شهید بهشتیعبداللهرئیسی سراسیابدانشگاه فرهنگیانJournal Article20120530The concentrations of heavy metals (Cd, Co, Pb, Cu and Ni) in sediments, muscles and liver of flounder Psettodes erumei from Bushehr province during summer of 1391 were studied. Sediment samples were collected from 4 stations (Dylam, Genaveh, Dayir and Bushehr). Muscle and liver of 80 fish were dissected. Nitric acid method was used for tissues digestion and nitric-perchloric acid method was applied for sediment digestion. Atomic absorption spectrometer used in order to determine the metals concentrations. Mean concentrations of Ni, Cu, Co, Pb and Cd in the liver were, 1.75±0.06, 4.87±1.04, 0.65±0.14, 1.71±0.41 and 0.26±0.45 respectively, in the muscles were 2.7±0.71, 1.2±0.31, 4.28±0.91, 1.32±0.32 and 1.6±0.45 respectively, and in the sediments were 43.5±12.01, 16.2±7.01, 15.4±4.43, 3.2±0.61 and 0.34±0.25, respectively . Differences in heavy metals concentrations among the species is likely to have resulted from metal bioavailability, hydrodynamics of the environment, changes in tissue composition, stations of collection and sources of pollution within the Persian Gulf.غلظت فلزات سنگین نیکل، مس، سرب، کبالت و کادمیوم در رسوب و بافتهای ماهیچه وکبد کفشک ماهی Psettodes erumei استان بوشهردر تابستان 1391 بررسی شد. نمونههای رسوب از 4 ایستگاه (دیلم، گناوه، دیر و بوشهر) برداشت شد. بافتهای عضله و کبد از 80 ماهی صید شده از منطقه مذکور به دست آمد. برای هضم ماهی از روش اسیدنیتریک و برای رسوبات از اسیدنیتریک و اسید پرکلریک استفاده شد و تعیین غلظت به وسیله دستگاه جذب اتمی صورت گرفت. به ترتیب برای فلزات نیکل، مس، کبالت، سرب و کادمیوم در کبد 0.06±75/1، 1.04± 87/4، 0.14± 65/0 ، 0.41± 71/1 و 0.45± 26/0 میکروگرم درگرم، ماهیچه (0.71±7/2، 0.31± 2/1، 0.91± 28/4، 0.32± 32/1، 0.45± 6/1) میکروگرم درگرم و برای رسوب 12.01±5/43، 7.01±2/16، 4.43±4/15، 0.61±2/3 و 0.25±34/0 میکروگرم درگرم به دست آمد. اختلاف درمیزان غلظت فلزات در این گونه می تواند به دلیل دسترسی زیستی فلزات، هیدرودینامیک محیط، تغییرات در ترکیب بافتها، محل نمونه برداری و منابع آلوده کننده درخلیج فارس باشد.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Effect of Spearmint (/-Carvon) Oil and Methyl Salicylate Oil Emulsion on Anesthesia of Rutilus frisii kutumاثر امولسیون اسانس نعناع و متیل سالیسیلات بر بیهوشی ماهی سفید (Rutilus frisii kutum)450456622FAزهراروحیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمحمدرضاایمان پوردانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانبی بی مهساجوادی موسویدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20131116Anesthetics are used with increasing frequency in aquaculture, mainly to reduce the stress and to prevent mechanical damage to fish during handling. Present study is the first study on the effect of spearmint (/-carvone) and methyl salicylate oil emulsion (CMSE) on anesthesia of Rutilus frisii kutum with average body weights 3.35±0.25 g in Iran. The water temperature was 20 ˚C and pH was 8.1 during the investigation. Fish were exposed to the concentrations of 197, 263 and 395 µl/L of CMSE. Results showed that induction time decreased significantly with increasing of the concentration of CMSE (P0.05). Opercular rate firstly increased and then slowly decreased with increasing the concentration of anesthetic. Also, no mortality was observed in the study. The results of this study show that applications of spearmint and methyl salicylate oil emulsion in 263 µl/L level, can be suitable for anesthetization of Rutilus frisii kutum.بیهوشکنندهها در آبزیپروری عمدتاً بهمنظور کاهش استرس و جلوگیری از آسیب ماهیان طی دستکاری استفاده میشود. بررسی حاضر اولین مطالعه در زمینه اثر امولسیون اسانس نعناع و متیلسالیسیلات (CMSE) بر بیهوشی ماهی سفید با میانگین وزنی 25/0±35/3 گرم در ایران میباشد. ماهیان در معرض غلظتهای 197، 263 و 395 میکرولیتر در لیتر CMSE قرار گرفتند. در طول آزمایش دمای آب 20 درجه سانتیگراد و pH آن 1/8 بود. نتایج نشان داد که زمان القاء بیهوشی با افزایش غلظت CMSE بهطور معنیداری کاهش یافت (05/0>P). در زنش سرپوش آبششی و زمان برگشت از بیهوشی بین تیمارهای مختلف تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Population structure of Alosa Linck, 1970 in the southern Coast of Caspian Sea (Guilan province)ساختار جمعیت شگ ماهی جنس Linck, 1970 Alosa در سواحل جنوبی دریای خزر (استان گیلان)457465711FAمرضیهزحمتکشدانشگاه گیلاننادرشعبانی پوردانشگاه گیلان0000-0003-1378-0312عسگرزحمتکشسازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلانکیوانعباسیپژوهشکده ابزی پروری ابهای داخلی کشور0000-0001-5095-2905Journal Article20141028Genus Alosa Linck, 1970 is widely distributed in the Caspian Sea but in Southern region of Caspian Sea identified species has not been reconsidered during past ten years. To study the population density of Alosa species of Iranian waters of Caspian Sea, samples were collected over a period of one year (Jun 2012 to March 2013) from Chaboksar, Chaf and Kiashahr coastal water by beach seines and gill net.After collection all samples were brought to laboratory in ice boxes.for identification of different species had been done according to morphological characteristic. A total of 430 specimens were examined to identify four species namely Alosa braschnikowi, Alosa caspia, Alosa kessleri and Alosa saposchnikowi. A.braschnikowi was the most frequent species and Alosa saposchnikowi had the lowest prevalence. A.braschnikowi and A.caspia had the highest and lowest mean fork length and weight, respectively. Sex survey showed that females were dominant in all species. The obtained samples were of 2 to 7 years of age.گونههای متعلق به جنس Linck, 1970 Alosa پراکنش وسیعی در آبهای حوضه جنوبی دریای خزر دارند اما تفکیک این گونه ها حداقل در 10 سال اخیر صورت نگرفته است. لذا در این تحقیق نمونه ها در طی مدت یک سال (تابستان 91 با تور گوشتگیر و 20 مهر ماه 91 لغایت 24 فروردین 92 از پره های ساحلی)از سواحل چابکسر، چاف و کیاشهر جمع آوری و 430 عدد از آنها بررسی شد. 4 گونه شگ ماهی براشنی کووی (Alosa braschnikowi)، شگ ماهی دریای خزر (A.caspia)، شگ ماهی مهاجر (A.kessleri) و شگ ماهی چشم درشت (A.saposchnikowi) شناسایی گردید. در بین گونه ها شگ ماهی براشنی کووی بیشترین فراوانی و شگ ماهی چشم درشت کمترین فراوانی را داشتند. همچنین شگ ماهی براشنی کووی و شگ ماهی دریای خزر به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین طول چنگالی و وزن بودند. بررسی وضعیت جنسی نشان داد که در تمامی گونه ها جنس ماده غالب بوده است. همچنین در میان شگ ماهیان بررسی شده ماهیان 2تا7 ساله مشاهده شد.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Comparing of qualitative changes among the carps culturing in a pond, an under controlled place and marine carp during refrigerationمقایسه تغییرات کیفی فیله کپورماهیان پرورشی در محیط استخر و آزمایشگاه و ماهی کپور دریایی طی نگهداری در یخچال466480826FAبهارهشعبانپورهیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گروه شیلاتمسعوداصغریهیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گروه شیلاتسکینهحیدریدانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانهنگامهباییدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ایرانآزادهقربانیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانعلیجافردانشجوی دکتری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20130411The kind of feeding and feed conditions affect on fish quality. They also affect on proximate composition and fish shelf life. Hence the aim of this study was the evaluation of qualitative changes among the carps culturing in a pond (CCP), an under controlled place (CL) and marine carp (MC) during refrigeration. In order to perform this study, the fish was stored at 4◦C for 15 days. During the storage time, qualitative changes were evaluated with recording changes in their Total Volatile Bases Nitrogen (TVN), Thiobarbiotic Acid (TBA), Free Fatty Acids (FFA), pH, WHC and heme iron. The proximate compositions of fish fillet (moisture, protein, lipid and ash) were evaluated. The results showed that the highest value of moisture and the lowest value of lipid were observed in CCP. Protein levels among different treatments did not have significant difference. TVN, TBA and FFA increased during refrigeration. pH changes didn’t follow an identical pattern in all treatments. The highest level of TBA and FFA and the lowest level of heme iron were observed in CCP. The highest level of WHC was observed in marine carp. The results showed that CCP had more potential to decay.نوع تغذیه و شرایط تغذیهای از فاکتورهای موثر بر کیفیت گوشت ماهیان میباشد که اثرات آن در ترکیب عضله و پایداری گوشت ماهی به هنگام نگهداری نمود پیدا میکند. برای انجام این مطالعه، این ماهیان به مدت 15 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. در طی مدت نگهداری فیله ماهیان، فاکتورهای کیفی ماهی با ثبت تغییرات TVN، TBA، FFA، pH، رطوبت تحت فشار، آهن هم و رنگ فیله ماهیان و همچنین ترکیبات تقریبی فیله ماهیان (رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر) اندازهگیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین میزان رطوبت و کمترین میزان چربی در ماهی پرورشی مشاهده شد. میزان پروتئین بین تیمارهای مختلف تغییر معنیداری نداشت. مقادیر TVN، TBA و FFAدر طول دوره نگهداری افزایش یافت. روند تغییرات pH در بین تیمارهای مختلف منظم نبود. بین تیمارهای مختلف، بیشترین میزان TBA و FFA و کمترین میزان آهن هم، در ماهی پرورش یافته در محیط استخر و بیشترین میزان رطوبت تحت فشار در ماهی دریایی مشاهده شد. مقایسه نتایج فاکتورهای کیفی مختلف بین هر سه تیمار آزمایشگاهی، نشان داد که تیمار ماهی پرورشی نسبت به دو تیمار دیگر در طول دوره نگهداری مستعد فساد بیشتری است.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Ingestion rate of freshwater copepod Eucyclops serrulatus using green algae and Chlorella vulgaris Scenedesmus quadricaudaمیزان بلع پاروپای آب شیرین Eucyclops serrulatus با جلبکهای سبز Chlorella vulgaris و Scenedesmus quadricauda481494461FAامیدوارفرهادیانهیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاترحمانخرامان نیادانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتنصراللهمحبوبی صوفیانیهیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتعیسیابراهیمیهیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتJournal Article20120617Culture of many zooplankton species is mostly depended on microalga because they have many of specific key properties for zooplankton ingestion. In present research, ingestion rate of copepod Eucyclops serrulatus was determined using two green microalga of Scenedesmus quadricauda and Chlorella vulgaris at different algal concentration (very low, low, medium, high). Results showed that ingestion rate of copepod E. serrulatus was significantly (P<0.05) increased when algal density of S. quadricauda and C. vulgaris increased. The maximum ingestion rate E. serrulatus were obtained 0.402 x 104 and 0.047 x 104 cells/houre at high algal concentrations of S. quadricauda and C. vulgaris, respectively. In addition, our findings showed that there was linear relationship equation between ingestion rate and algal concentration which changed with used algae species. Comparison of measured ingestion rates showed that E. serrulatus could be cultured at algal culture mediums, but suitable performance obtained with C. vulgaris. The higher ingestion rate of E. serrulatus on C. vulgaris may attribute to its smaller size and sperical shape of cells.پرورش بسیاری از گونه های زئوپلانکتونی عمدتا وابسته به ریز جلبکها است زیرا دارای بسیاری از خصوصیات کلیدی اختصاصی جهت بلع زئوپلانکتون ها هستند. در تحقیق حاضر میزان بلع (Ingestion rate) پاروپای Eucyclops serrulatus با استفاده از دو جلبک سبز Scenedesmus quadricauda وChlorella vulgaris در چهار غلظت متفاوت جلبکی (خیلی کم، کم، متوسط، زیاد) تعیین گردید. نتایج نشان داد که بلع پاروپا E. serrulatus با افزایش غلظت S. quadricauda وC. vulgaris بطور معنی داری افزایش می یابد(P<0.05) . بیشترین میزان بلع ازجلبک S. quadricauda و C. vulgaris به ترتیب برابر با 104× 402/0 و 104× 047/0 سلول در ساعت در غلظت زیاد بدست آمد. همچنین یافته های ما نشان داد که رابطه خطی بین میزان بلع و غلظت جلبک وجود دارد که با گونه جلبک مورد استفاده تغییر می کند. مقایسه میزان های بلع نشان داد که E. serrulatus قابلیت پرورش در محیطهای کشت جلبکی را دارد اما جلبک C. vulgaris عملکرد مناسب تری دارد. میزان بلع بالاتر جلبک C. vulgaris به اندازه سلولی کوچکتر و کروی شکل بودن این جلبک نسبت داد.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Length- weight relationships and comparison between morphological features of Zagros tooth-carp, Aphhanius vladykovi Coad, 1988 (Actinipterygii: Cyprinodontiformes) in upstreams of Karun River in Chaharmahal-o- Bakhtiari Provinceرابطه طول- وزن و مقایسه برخی ویژگیهای ریختی ماهی گورخری زاگرس Aphanius vladykovi Coad, 1988 (شعاع بالگان: کپورماهیان دندان دار) در سرشاخههای رودخانه کارون در استان چهارمحال و بختیاری495507713FAعلی اکبرهدایتیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0001-7658-5314امیدجعفریدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمنوچهرنصریاستادیار دانشگاه لرستان، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، گروه شیلاتحامدغفاری فارسانیپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانJournal Article20141126In order to estimate the length- weight relationships and variations in the morphological straits of Aphanius vladykovi, 60 samples were caught from Madar-Dokhtar (mean standard Length: 32.71±4.01) and Ordoval springs (mean standard length: 30.72±3.92), during the fall season (30 specimens for each location). The growth pattern in Gandoman was negative allometric for both males (b=2.06) and females (b=2.53), while in Naghneh the growth pattern was Isometric and positive allometric for males (b=3.20) and females (b=3.46), respectively. The condition factor value (CF) indicated the better nutritional conditions in Gandoman compared to Naghneh (P<0.05). Based on morphological futures, a high morphological variation of A. vladykovi was observed across regions. Based on PCA, body depth is the variable with the greatest explanatory power. The populations were identified based on their locations across CVA (P<0.05) and no significant differences were observed between males and females in each location (P˃0.05). Consequently, it can be addressed that the differences in condition factors and morphological indices between two populations of A. vladykovi in two different upstream locations of Karun River are related to factors such as genetic potentials, habitat diversity as well as geographical distance. It seems that accumulation of distinctive traits under the effects of environmental parameters including temperature, nutrients and water depth is anticipated to be continued, so there is a probability of potentially allopatric speciation. Finally, it is proposed that the fishes of these two locations must be considered as two genetically and morphologically separated stocks in terms of fisheries conservation practices.به منظور تعیین روابط طول-وزن ماهی گورخری زاگرس (Aphanius vladykovi) و بررسی تغییرات صفات ریختی آن، 60 قطعه ماهی از چشمه مادردختر گندمان (30 قطعه با میانگین طول استاندارد 01/4±71/32) و چشمه اردوال نقنه (30 قطعه با میانگین طول استاندارد 92/3±72/30) طی فصل پاییز صید گردید. الگوی رشد هر دو جنس نر (06/2b=) و ماده (53/2b=) منطقه گندمان آلومتریک منفی و برای جنسهای نر (20/3b=) و ماده نقنه (46/3b=) به ترتیب ایزومتریک و آلومتریک مثبت بود. فاکتور وضعیت بیانگر شرایط تغذیهای بهتر منطقه گندمان نسبت به نقنه بود (05/0P<). مقایسه ریختشناسی ماهیان حاکی از تنوع ریختی بالا بین دو منطقه بوده و نتایج آزمون آماری تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA)، عمق بدن را مهمترین مؤلفهی مؤثر بر تمایز ریختی جمعیتها از یکدیگر تشخیص داد. تجزیه و تحلیل تغییرات متعارف (CVA) ویژگیهای ریختسنجی نیز جمعیتهای دو منطقه را از هم تفکیک کرد (05/0P<) اما هیچ تفاوت آماری معنیداری بین جنسهای نر و ماده هر منطقه نشان نداد (05/0P>). به عنوان نتیجهگیری میتوان بیان کرد که مستقر شدن دو جمعیت از ماهی گورخری زاگرس در دو نقطه بالادستی رود کارون و بروز تفاوت در شاخص وضعیت و صفات ریختی، علاوه بر ظرفیتهای ژنتیکی، به دلیل تاثیر زیستگاه و فاصله جغرافیایی بوده و به نظر میرسد روند تجمع صفات متمایزکننده تحت تاثیر عوامل محیطی مانند دما، مواد مغذی و عمق آب ادامه داشته و بهصورت بالقوه احتمال گونهزایی آلوپاتریک وجود دارد. لذا پیشنهاد میگردد ماهیان این دو منطقه جهت اهداف حفاظتی بهعنوان ذخایر ژنتیکی و ریختی مجزا از یکدیگر در نظر گرفته شوند.انجمن زیست شناسی ایرانمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)2383-261428420160220Effects of L-ascorbyl-2-polyphosphate as vitamin C source on reproductive indices in rainbow trout Oncorhynchus mykissاثرات ال-اسکوربیل-2-پلی فسفات به عنوان منبع ویتامین C بر شاخص های تولید مثلی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)508513827FAزهرهقادری فهلیانیدانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتبهرامفلاحتکارعضو هیات علمی دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتحمیدعلاف نویریانعضو هیات علمی دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلاتآریاشفائی پورعضو هیات علمی دانشگاه یاسوج، دانشکده علوم، گروه زیست شناسیJournal Article20121225Considering to different effects of ascorbic acid on special body parameters, this study was conducted to investigate the effect of ascorbic acid on reproductive function in rainbow trout (<em>Oncorhynchus mykiss</em>). Three diets supplemented with 0, 100 and 1000 mg/kg L-ascorbyl-2-polyphosphate as vitamin C, were fed to rainbow trout broodstocks in three replicates for 16 weeks. Broodstocks with average weight of 812 ± 1.5 g were acclimated to experimental diet for two weeks. After 16 weeks, with the reproductive examination, some parameters including fecundity, percentage of egg fertilization, percentage of eyed egg, degree days to the eyed stage and degree days to alevin stage were measured. Results showed that in all parameters, significant differences were observed among the treatments (P<0.05). Degree days to the eyed stage and degree days to alevin stage had the highest values in fish fed diet without ascorbic acid and the minimum values were related to the diet containing 1000 mg/kg ascorbic acid. Also the highest amount of fecundity was observed in fish fed the diet containing 1000 mg ascorbic acid/kg (P<0.05). With having suitable effect on reproductive performance with feeding of dietary ascorbic acid, the results of the present study recommend that this vitamin should be added with the high level in rainbow trout broodstock diet at least before propagation.با توجه به اثرات مختلف اسکوربیک اسید بر شاخص های گوناگون بدن، این مطالعه با هدف بررسی اثرات این ماده بر عملکرد تولید مثلی در ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. سه تیمار شامل سطوح مختلف غذایی با مقادیر صفر، 100 و 1000 میلی گرم اسکوربیک اسید از نوع ال- اسکوربیل-2- پلی فسفات در کیلوگرم غذا در سه تکرار و به مدت 16 هفته جهت پرورش مولدین قزل آلای رنگین کمان در نظر گرفته شد. ماهیان مولد با وزن متوسط 5/1 ± 812 گرم با غذای ساخته شده به مدت دو هفته عادت دهی شدند. بعد از 16 هفته تغذیه و با انجام معاینه، تکثیر به شیوه معمول صورت گرفت. پارامترهای مربوط به تکثیر از جمله هماوری، تعداد در گرم تخمک، درصد لقاح و درصد چشم زدگی تخم ها و درجه روز تا مرحله چشم زدگی و همچنین درجه روز تا تبدیل به مرحله آلوین بررسی شد. نتایج بدست آمده حاکی از این بود که در کلیه پارامترهای ذکر شده تفاوت معنی داری بین تیمارهای مختلف وجود دارد. در پارامترهای درجه روز تا مرحله چشم زدگی و درجه روز تا مرحله تبدیل به آلوین، بیشترین مقدار مربوط به جیره غذایی فاقد اسکوربیک اسید و کمترین مقدار مربوط به جیره حاوی 1000 میلی گرم اسکوربیک اسید در کیلوگرم جیره بود. همچنین بیشترین هماوری مربوط به جیره حاوی 1000 میلی گرم اسکوربیک اسید بود (05/0p<). نتایج این مطالعه نشان داد این ویتامین با عملکرد مطلوب خود قادر است بر تولید مثل ماهی قزل آلای رنگین کمان به نحو مناسبی اثر گذاشته لذا می بایست به تکمیل جیره مولدین با سطوح بالای اسکوربیک اسید در قبل از تکثیر توجه داشت.