ارزیابی زیستگاه دارکوب سبز (Picus viridis) با روش درخت طبقه‌بندی در پارک ملی گلستان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی گروه محیط زیست- دانشکده شیلات و محیط زیست- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان

2 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد محیط طیست

3 دانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست

چکیده

دارکوب سبز (Picus viridis) یکی از مهم‌ترین گونه‌ها و یک گونه چتر در پارک ملی گلستان است. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه دارکوب سبز در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی مورد بررسی قرارگرفت. مشخصه‌های زیستگاهی شامل تیپ پوشش جنگلی و ویژگی‌های ساختاری پوشش گیاهی و داده‌های حضور و عدم حضور پرنده در هر یک از 112 پلات نمونه‌برداری به شعاع 25 متر ثبت گردید. مدل درخت طبقه بندی برای تشخیص روابط بین حضور دارکوب سبز و متغیرهای زیستگاهی در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی به کار رفت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان دادند که در طول دوره تولیدمثلی توانایی دسترسی به مکان‌هایی با تاج‌پوشش انبوه با درختان مرده مرتفع قلمرو تولیدمثلی را مشخص می‌کند. در فصل غیر تولیدمثلی، انتخاب مکان توسط دارکوب سبز براساس حضور درختان زنده با قطر برابرسینه بین 50-100 سانتی‌متر و درختان مرده و مرتفع بود. در مجموع، مکان‌هایی با تراکم تاج‌پوشش انبوه (تراکم تاج‌ پوشش> 62 %) تراکم بیشتری از این دارکوب را پشتیبانی می‌کند. در مکان‌های بازتر (تراکم تاج پوشش < 62 %)، تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی‌متر، دومین و مهم‌ترین پیش‌بینی‌کننده حضور دارکوب سبز بود. بر اساس نتایج، در پارک‌ملی گلستان، دارکوب سبز زیستگاه‌های جنگلی با پوشش گیاهی کهن‌سال همراه با درختان قطور و مرتفع که عمدتاً دربرگیرنده گونه بلوط است را ترجیح می‌دهد. از این‌رو، به دلیل وابستگی بالای دارکوب سبز به زیستگاه‌های جنگلی کهن و تخریب نیافته، برداشت درختان مرده افتاده، سرپا و نیز درختان زنده و بزرگ باید به حداقل ممکنه کاهش یابد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Habitat assessment of Green Woodpecker (Picus viridis) in Golestan National Park using classification tree method

نویسندگان [English]

  • Hossein Varasteh Moradi 1
  • zahra Sepehri Roshan 2
  • Sara Chamanefar 3

1 Professor in Environmental Sciences, Faculty of Fisheries and Environmental Sciences, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources

2 MSc Graduated of Environmental Science, Department of Environmental Science, Faculty of Fisheries and Environmental Science, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan

3 MSc Graduated of Environmental Science, Department of Environmental Science, Faculty of Fisheries and Environmental Science, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan

چکیده [English]

The Green Woodpecker (Picus viridis) is one of the most important and an umbrella species in Golestan National Park. In this study, habitat suitability of the Green Woodpecker was studied in reproductive and non-reproductive seasons in Golestan National Park. Habitat characteristics, including forest vegetation type and structural characteristics of vegetation as well as the presence/absence of woodpeckers were recorded within a 25-m radius of each of 112 sampling plots. The Classification tree model was used to identify the relationship between the presence of Green Woodpecker and habitat variables in reproductive and non-reproductive seasons. Results of statistical analysis showed that during the reproductive season, the accessibility to areas with a dense canopy cover and tall snags, determined the reproductive territory. In the non-breeding season, the site selection by the Green Woodpecker was based on the presence of live trees with DBH between 50 -100 cm and tall snags. Totally, areas with dense canopy cover (>62%) supported more density of woodpeckers. In open areas (canopy cover <62%), fallen dead trees with DBH between 50 -100 cm was the second most important predictive of the presence of the Green Woodpecker. Based on the results, in Golestan National Park, the Green Woodpecker prefers old forest habitats composed with tall and thick trees especially Oak trees. Thus, due to high dependency of Green Woodpeckers on the old and undisturbed forest habitats, removal of logs, snags, and large trees should be reduced to a minimum scale.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Golestan National Park
  • Green Woodpecker
  • Classification tree
  • reproductive and non-reproductive seasons

ارزیابی زیستگاه دارکوب سبز (Picus viridis)با روش درخت طبقه­بندی در پارک ملی گلستان 

حسین وارسته مرادی*، سارا چمانه­فر و زهرا سپهری روشن

گرگان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، دانشکده شیلات و محیط­زیست، گروه محیط­زیست 

تاریخ دریافت: 26/7/95                تاریخ پذیرش: 17/5/96

چکیده

دارکوب سبز (Picusviridis) یکی از مهم­ترین گونه­ها و یک‌گونه چتر در پارک ملی گلستان است. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه دارکوب سبز در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی موردبررسی قرارگرفت. مشخصه­های زیستگاهی شامل تیپ پوشش جنگلی و ویژگی­های ساختاری پوشش گیاهی بهمراه داده­های حضور و عدم حضور پرنده در هریک از 112 پلات نمونه­برداری به شعاع 25 متر ثبت گردید. مدل درخت طبقه‌بندی برای تشخیص روابط بین حضور دارکوب سبز و متغیرهای زیستگاهی در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل آماری نشان دادند که در طول دوره تولیدمثلی توانایی دسترسی به مکان­هایی با تاج­پوشش انبوه با درختان مرده سرپای مرتفع قلمرو تولیدمثلی را مشخص می‌کند. در خارج از فصل تولیدمثلی، انتخاب مکان توسط دارکوب سبز براساس حضور درختان زنده با قطر برابرسینه بین 50-100 سانتی­متر و درختان مرده سرپا و مرتفع بود. درمجموع، مکان­هایی با تراکم تاج‌پوشش انبوه (تراکم تاج­ پوشش> 62 درصد) تراکم بیشتری از این دارکوب را پشتیبانی می­کند. در مکان­های بازتر (تراکم تاج پوشش < 62 درصد)، تعداد درختان مرده افتاده باقطر برابر سینه بیش از 100 سانتی­متر، دومین و مهم­ترین پیش­بینی­کننده حضور دارکوب سبز بود. براساس نتایج، در پارک­ملی گلستان، دارکوب سبز زیستگاه­های جنگلی با پوشش گیاهی کهن­سال همراه با درختان قطور و مرتفع که عمدتاً دربرگیرنده گونه بلوط است را ترجیح می­دهد. از اینرو، بدلیل وابستگی بالای دارکوب سبز به زیستگاه­های جنگلی کهن و تخریب نیافته، برداشت درختان مرده افتاده، سرپا و نیز درختان زنده و بزرگ باید به حداقل ممکنه کاهش یابد.  

واژه­های کلیدی: پارک­ملی گلستان، دارکوب سبز، درخت طبقه­بندی، فصل تولیدمثلی وغیرتولیدمثلی.

* نویسنده مسئول، تلفن: 09111519604 ، پست الکترونیکی: hvarasteh2009@yahoo.com

مقدمه

 

شناخت عوامل مؤثر در انتخاب زیستگاه توسط یک‌گونه از مهم­ترین ضرورت­های مدیریت صحیح گونه­های حیات‌وحش محسوب می­شود. در حال حاضر، عمده­ترین بخش تخریب­های محیط­زیستی متوجه زیستگاه­ها است. بنابراین، تلاش در جهت شناخت و مدیریت صحیح آن­ها از اهمیت ­بسزایی برخوردار است .زیستگاه مطلوب تأثیر مهمی بر بقا و تولیدمثل گونه­ها دارد و درنتیجه در امر مدیریت و حفاظت حیات­وحش موردتوجه بیشتری قرار می‌گیرد (7). ارزیابی و مدل‌سازی، بعنوان یک راه‌حل عملی برای رسیدن به این هدف است .روش­های مدل­سازی زیستگاه که از سال 1970 تاکنون بسرعت در مدیریت حیات­وحش مورداستفاده قرارگرفته‌اند، ابزاری مناسب برای غلبه براین مشکل معرفی‌شده‌اند (5). امروزه نابودی زیستگاه یکی از اصلی­ترین عوامل تهدیدکننده گونه­ها محسوب می­شود بطوری که حدود 30 درصد انقراض گونه­ها به تخریب و انهدام زیستگاه­های حیات­وحش نسبت داده‌شده است. بنابراین، زیستگاه بعنوان یکی از مهمترین عوامل بوم‌شناختی در حفاظت از گونه­ها مطرح است (27). ارزیابی زیستگاه حیات‌وحش نوعی طبقه­بندی طبیعت است، طوریکه که طی آن مؤثرترین و مهم­ترین اجزای زنده و غیر­زنده بر جاندار مورد­نظر شناسایی می­شوند.

درخت طبقه­بندی یک روش مناسب و مورداستفاده فراوان در ارزیابی زیستگاه حیات‌وحش محسوب می­گردد. هنگامی‌که خروجی یک درخت، یک مجموعه گسسته از یک مجموعه مقادیر ممکن است، به آن درخت دسته‌بندی (طبقه‌بندی) می‌گوییم (مثلاً مؤنث یا مذکر، برنده یا بازنده). درواقع، درختان طبقه‌بندی برای متغیرهای وابسته‌ای هستند که تعداد محدودی از مقادیر مستقل مرتب‌نشده یا گسسته را از طریق خطای پیش‌بینی اندازه‌گیری شده برحسب مقادیر نادرست طبقه‌بندی را بخود اختصاص می‌دهند (31). درختان طبقه‌بندی منجر به کاهش داده‌ها و غربال‌گری متغیرها (یعنی انتخاب یک زیرمجموعه مفید از پیش‌گویی کننده‌ها از میان یک مجموعه بزرگ‌تر از متغیرها جهت کاربرد در ایجاد مدل‌های پارامتریک اسمی) می‌شوند. آنالیز درخت طبقه‌بندی یک روش اصلی جهت استخراج داده‌ها است. درختان طبقه‌بندی برای مدل‌سازی زیستگاهی از طریق بکارگیری یک متغیر پاسخ دوتایی حضور یا عدم-حضور، مورداستفاده قرارمی‌گیرند. برای به حداکثر رساندن همگنی و یکنواختی در متغیر پاسخ، از فرایند جزء بندی بازگشتی دوتایی استفاده می‌شود (14). نمایش گرافیکی و تفسیر آسان، دلیل جذابیت درختان طبقه‌بندی هستند اما دو ویژگی که درختان طبقه‌بندی را رایج‌تر کرده‌اند، ماهیت سلسله مراتبی و انعطاف‌پذیری این درختان هستند. انعطاف‌پذیری یعنی توانایی درختان طبقه‌بندی جهت بررسی اثرات متغیرهای پیش‌گویی کننده در یک‌زمان و بیش از یک‌بار است (15).

دارکوب سبز دارکوبی است بزرگ­جثه و با سطح پشتی سبز تیره، سطح شکمی سبز مایل به خاکستری کم­رنگ و تارک قرمز که دم­گاه و قسمت پایین پشت آن زردرنگ است. طرفین سر و نوار شاربی خیلی پهنی دارد که وسط آن قرمز است. پرنده ماده فاقد لکه قرمز در نوار سیاه شارب است. اغلب روی زمین می­نشیند و از مورچه­ها تغذیه می­کند. فصل جفت‌گیری در اوایل بهار است و در اوایل اردیبهشت، فعالیت­های مربوط به آشیانه­سازی توسط هر دو جنس آغاز می‌شود و در هر بار جفت­گیری حدود 3 تا 5 تخم سفید و بیضی‌شکل گذاشته می­شود و هر دو جنس بمدت 18 تا 19 روز روی تخم­ها می­نشینند (30). گستره جهانی حضور این‌گونه 1 تا 10 میلیون کیلومترمربع تخمین زده‌شده است (12).

یکی از ابزارهای مهم در ابقای تنوع زیستی استفاده از گونه‌های سنگ سرطاق و گونه‌های چتر است. دارکوب‌ها ازجمله دارکوب سبز بعنوان شاخص‌هایی از تنوع پرندگان جنگلی شناخته‌شده‌اند، زیرا جمعیت آن‌ها می‌تواند بطور قابل‌اطمینانی پایش شده و فعالیت‌های غذایابی و آشیانه‌سازی آن‌ها می‌تواند برفراوانی و غنای گونه‌ای سایر پرندگان جنگل اثرگذار باشد. درنتیجه، بین غنای گونه‌ای دارکوب‌ها و غنای گونه‌ای سایر پرندگان جنگل همبستگی مثبتی وجود دارد (23) و مدیریت دارکوب‌ها می‌تواند بعنوان برنامه‌ای برای اهداف مدیریتی تنوع‌زیستی سایر پرندگان جنگل مطرح شود (17). دارکوب‌ها گونه‌هایی هستند که به چندین فاکتور خاص ویژگی‌های جنگل‌های طبیعی، مانند چوب‌های مرده و پوسیده، درختان برگ‌ریز کهن‌سال و باارتفاع زیاد، وابسته بوده و درنتیجه، حضور آن‌ها با مدیریت فشرده و متمرکز جنگل سازگاری ندارند. بنابراین، حضور تعداد زیادی از گونه‌های دارکوب، می‌تواند نشان‌دهنده درجه بالایی از طبیعی بودن جنگل باشد (11).

بطورکلی، 25 گونه دارکوب توسط آی­یو­سی­ان بعنوان تهدید شده یا در معرض تهدید معرفی‌شده‌اند که ازاین‌بین، 3 گونه بحرانی، 7 گونه آسیب‌پذیر و 15 گونه نزدیک به تهدید بوده و بیش از نیمی از آن‌ها بعنوان گونه‌هایی با دامنه پراکنش محدود (محدوده جغرافیایی کمتر از 50000 کیلومترمربع) در نظر گرفته‌شده‌اند. بیش‌ترین گونه‌های در معرض خطر، در نواحی با غنای گونه‌ای بالایی از دارکوب‌ها قراردارند. نقاط داغ شناسایی‌شده از تنوع دارکوب‌ها با نقاط داغ توزیع سایر گونه‌های پرندگان هم‌پوشانی دارد. در مورد دارکوب‌ها شرط لازم برای غنای گونه‌ای بالا، وجود مناطق وسیعی از زمین‌های جنگلی با تنوع ساختاری و تشکیلاتی بالا است که این محیط‌ها اغلب در جنگل‌های پهن‌برگ مرطوب حاره‌ای و نیمه­حاره‌ای جنوب‌شرقی آسیا و آمریکای جنوبی یافت می‌شوند (11). دارکوب سبز دارای یک محدوده بزرگ بوده و گستره جهانی حضور این‌گونه 1 تا 10 میلیون کیلومترمربع تخمین زده‌شده است (12).

هدف ازاین مطالعه رسیدن به چگونگی ارتباط بین عوامل محیطی و حضور و عدم­حضور دارکوب سبز در پارک­ملی گلستان و بررسی امکان پیش­بینی حضور این پرنده با استفاده از اطلاعات مربوط به متغیرهای محیط­زیستی بود.

مواد و روشها

منطقه مورد مطالعه: اهمیت و نقش پارک‌های ملی و مناطق حفاظت‌شده در ابعاد گوناگون آموزشی، پژوهشی، علمی، تفرج و توریسم، تربیت نیروی انسانی و از همه مهم‌تر حفظ تنوع زیستی در سطح ملی و جهانی در همه کشورها و در تمام قاره‌ها ازنظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته‌شده است. پارک‌های ملی مهم‌ترین میراث‌های طبیعی هر کشور بشمار می‌روند. هر پارک ملی بیان‌گر طیف گسترده‌ای از اکوسیستم‌های دست‌نخورده، تنوع عظیمی از گیاهان و جانوران، انواع زیستگاه‌ها و سیماهای منحصربفرد از عوارض زمین، رویشگاه‌ها، زیستگاه‌ها و چشم‌اندازها در گستره‌ای وسیع و یگانه است. پارک ملی گلستان امن­ترین و دست‌نخورده‌ترین زیستگاه جنگلی هیرکانی برای بسیاری از گونه­های حیات‌وحش ازجمله دارکوب سبز است که این منطقه را بعنوان یک زیستگاه معرف و طبیعی برای بسیاری از گونه­ها مطرح نموده است. پارک­ملی گلستان در سال 1346 بعنوان نخستین پارک ایران تعیین و در سال 1355 بعنوان ذخیره­گاه زیست­کره انتخاب شد. این پارک با مساحتی بالغ‌بر 91895 هکتار در استان­های گلستان، خراسان شمالی، سمنان و در منتهی‌الیه شرقی جنگل­های خزری قرار دارد (3). این پارک که در شرقی­ترین محدوده بیوم هیرکانی قراردارد، منطقه­ای کوهستانی با دامنه ارتفاعی 450 تا 2411 متر از سطح دریا است و از معدود زیستگاه­های طبیعی کشور و تنها زیستگاه امن باقی­مانده برای بسیاری از گونه­های حیات­وحش در حوزه شرقی جنگل­های خزری محسوب می­شود (شکل1)(2 و 9). 

 

شکل 1- نقشه پارک­ملی گلستان و نقاط نمونه­برداری از دارکوب سبز

روش نمونه­برداری: نمونه­برداری از پرندگان و عوامل محیط­زیستی در پارک­ملی گلستان در دو فصل غیر تولیدمثلی (پاییز سال 1392) و تولیدمثلی (بهار سال 1393) به روش نمونه­برداری نقطه­ای انجام شد. در این مطالعه 13 متغیر زیستگاهی جهت مدل‌سازی انتخاب زیستگاه در پلات­های دایره­ای شکل به شعاع 25 متر و به مرکزیت نقطه نمونه­برداری (13) برداشت شدند که شامل نوع گونه درختی، تعداد اشکوب و میانگین ارتفاع هر اشکوب، درصد کنده و شاخه (18)، تعداد درختان زنده، تعداد درختان مرده افتاده (21)، تعداد درختان مرده سرپا، درصد تاج­پوشش (16 و 19)، تعداد درختان با ارتفاع بیش از 15 متر، تعداد درختان با ارتفاع بین 7-15 متر، تعداد درختان با ارتفاع کمتر از 7 متر، تعداد درختان با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتی­متر، تعداد درختان با قطر برابر سینه بین 50-100 سانتی­متر، تعداد درختان با قطر برابر سینه بیش­تر از 100 سانتی­متر، عمق لاش­برگ، درصد پوشش علفی و درصد پوشش سنگی، درجه پوسیدگی درختان مرده سرپا و افتاده بود.  

نمونه­برداری در طول دوره غیر تولیدمثلی: یک پلات 1×1 کیلومتر بصورت تصادفی در منطقه انتخاب شد. این پلات با شبکه­های 200×200 متری به 25 سلول مساوی تقسیم شد و سپس هر سلول بصورت سیستماتیک (فقط یک بازدید برای هر سلول) برای ثبت پرندگان فعال در طول فصل غیرزادآوری (مهر تا بهمن 92) موردبررسی قرارگرفت. متغیرهای خرد زیستگاهی درون پلات شعاعی به شعاع 25 متر و در اطراف هر دارکوب درحال تغذیه با اندازه­گیری 13 متغیر ذکرشده در بالا ثبت گردید. ساختار خرد زیستگاهی نماینده پارک­ملی گلستان نیز با اندازه­گیری همین متغیرها درون پلات­هایی به شعاع 25 متر در محل تقاطع شبکه­ها (سلول 200×200 متری) و به تعداد 89 پلات اندازه­گیری شد (29).  

نمونه­برداری در طول دوره تولیدمثلی: تعداد 36 قلمرو دارکوب سبز در طول دوره تولیدمثلی در سال 1393 در 112 نقطه شمارش که بصورت سیستماتیک در پلات­های انتخابی، بصورت تصادفی توزیع‌شده بودند، مشخص شدند. تمام قلمروهای دارکوب­ها در طول دوره تولیدمثلی موردبررسی قرارگرفت تا آشیانه­های فعال مشخص شوند. متغیرهای خرد زیستگاهی در اطراف 21 آشیانه فعال و در محدوده پلات­هایی به شعاع 25 متر با اندازه­گیری 13 متغیر محیط­زیستی اندازه­گیری شدند.  

روش تجزیه‌وتحلیل داده­ها: دو دیدگاه تجزیه‌وتحلیل برای مطالعه ارجحیت زیستگاهی دارکوب­ها استفاده شد. اول، انتخاب زیستگاه که در آن متغیرهای توضیحی زیستگاهی برای مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان­های تصادفی در دسترس با استفاده از آزمون ناپارامتریک من­وایتنی (U-test) مورد آزمون قرار گرفت. دوم، مدل­سازی ارجحیت زیستگاه که در آن همبستگی بالقوه بین متغیرها با استفاده از آزمون همبستگی رتبه­ای اسپیرمن سنجیده شد (10). مکان­های اشغال­شده در دسترس بصورت متغیر وابسته دوگانه امتیازدهی شد و اندازه­گیری­های زیستگاهی بعنوان متغیرهای توضیحی مستقل در نظر گرفته شدند (20). حضور و عدم­ حضور دارکوب­های سبز (حضور= 1 که نشان­دهنده حضور پرنده در زمستان و حضور یک آشیانه (حضور حداقل یک آشیانه دلیل بر فعالیت تولیدمثلی در نظر گرفته شد) در بهار بود و عدم حضور= 0 که مبین مکان­های تصادفی در فصل بهار و زمستان بود)، در تمام پلات­های نمونه­برداری شده با واردکردن تمام متغیرهای محیط زیستی مدل­سازی و با استفاده از درخت­های طبقه­بندی، تجزیه‌وتحلیل شدند (10).  

درروش درخت طبقه‌بندی متغیر پاسخ انشعابات تک‌متغیره موفق را براساس مقادیر آستانه متغیرهای توضیحی که تفاوت‌های میان دو گروه منتج از نمونه‌ها را به حداکثر می‌رساند دربر می‌گیرد. مدل‌های درختی کاربرد بهتری با حالات غیرخطی و عکس‌العمل میان متغیرهای توضیحی در مقایسه با رگرسیون، مدل‌های خطی تعمیم‌یافته و مدل‌های فزاینده تعمیم‌یافته داشته و می‌توانند برای یافتن عکس‌العمل‌های نامکشوف توسط دیگر روش‌ها در مطالعات پیچیده بوم‌شناختی بکار روند (32). این روش همچنین مشکلات ناشی از کاربرد روش‌های رگرسیون گام‌به‌گام (روبه‌جلو و یا روبه عقب) را که امروزه کاربرد کمتری یافته است به حداقل ممکنه کاهش (32).

قدرت پیش­بینی درخت طبقه­بندی با استفاده از روش اعتبارسنجی متقابل و با استفاده از 10 تکرار نمونه­برداری تصادفی انجام شد. این امر بطور عینی باعث انتخاب اندازه بهینه درخت شده و از تولید درختان شبه­بهینه و پیچیده جلوگیری می‌کند (32). در تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، حداقل تعداد مشاهداتی که باید در یک گره وجود داشته باشد تا یک انشعاب صورت گیرد، معادل پنج درنظر گرفته شد و درخت کامل با متغیر پیچیدگی معادل 001/0 کالیبره گردید. همچنین ماتریس جدول اشتباه براساس درصد داده­هایی بود که درست طبقه‌بندی‌شده بود. نتیجه هرس کردن (Pruning) منتج از 10 اعتبارسنجی متقابل و براساس قانون انحراف استاندارد نشان داد که در اندازه درخت معادل 13، میانگین خطای نسبی درخت کمتر از میزان خطای پیش‌بینی‌شده است.

روش­های آماری پایه­ای در نرم­افزار 16 Minitab و SPSS، و تجزیه‌وتحلیل مرتبط با درخت طبقه­بندی با استفاده از نرم­افزار 8 Statistica انجام پذیرفت.

نتایج

در طول فصل غیرتولیدمثلی، درمجموع تفاوت معنی­داری بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب سبز و مکان­های تصادفی در دسترس ازنظر عمق لاش­برگ (710U=،002/0P=)، قطر برابر با سینه کمتر از 50 سانتی­متر درختان مرده افتاده (5/904U=،01/0p=)، درصد پوشش علفی (867U=،02/0P=) و ارتفاع درختان مرده سرپا (5/730U=،004/0P=) وجود داشت (جدول 1). بعلاوه، درختان زنده با قطر برابر سینه 50-100 سانتی­متر، درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر توسط آنالیز واریانس یک‌طرفه در بین دو منطقه مورد آزمون قرار گرفتند (جدول 2).

 

 

جدول 1- نتایج بدست آمده از آزمون من­وایتنی بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان­های تصادفی در دسترس در طول فصل غیر تولیدمثلی. (مقادیر معنی­دار پررنگ نمایش داده‌شده است) 

متغیر

U من وایتنی

P 

عمق لاش­برگ

710

002/0

درصد پوشش علفی

867

02/0

درصد پوشش سنگی

884

5/0

درصد کنده و شاخه

1319

92/0

تعداد درختان زنده با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتی­متر

676

37/0

تعداد درختان زنده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

1032

15/0

تعداد درختان زنده با ارتفاع کمتر از 7 متر

854

2/0

تعداد درختان زنده با ارتفاع 7 تا 15 متر

829

16/0

تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

5/746

63/0

ارتفاع درختان مرده سرپا

5/730

004/0

درجه پوسیدگی درختان مرده سرپا

5/880

234/0

تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتی­متر

5/904

01/0

تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتی­متر

1926

47/0

تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

935

07/0

ارتفاع درختان مرده افتاده

953

14/0

درجه پوسیدگی درختان مرده افتاده

901

73/0

جدول 2- نتایج  بدست آمده از آنالیز واریانس یک‌طرفه بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان­های تصادفی در دسترس در طول فصل غیرتولیدمثلی. (مقادیر معنی‌دار پررنگ نمایش داده‌شده است)

متغیر

میانگین

انحراف معیار

p 

تعداد درختان زنده با ارتفاع بیشتر از 15 متر

5/20

53/3

00/0

تعداد درختانمرده سرپا با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتی­متر

3

41/1

18/0

تعداد درختانزنده با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتی­متر

5/19

19/9

00/0

درصد تاج پوشش درختی

80

00/0

77/0

 

نتایج این آزمون نشان داد که بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان­های تصادفی در دسترس ازنظر درختان زنده با قطر برابر سینه50-100 سانتی­متر و درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر تفاوت معنی­داری وجود دارد. این نتایج نشان‌دهنده ارجحیت دارکوب­ سبز در انتخاب عمق لاش­برگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط در فصل غیر تولیدمثلی است. نتایج مشابه درزمانی که اختلاف میان مکان­ها در دوره­های زمانی مختلف موردبررسی قرار گرفت (دوره تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی) بدست آمد. در طول فصل تولیدمثلی تفاوت­های معنی­داری میان مکان­های استفاده‌شده و استفاده ‌نشده در ارتباط با عمق لاش‌برگ (456U=،008/0P=)، درصد تاج پوشش (352U=،
03/0P=)، تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی­متر (5/457U=،005/0P=)، میانگین ارتفاع درختان مرده سرپا (5/440U=،006/0P=) و تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی­متر (419U=،003/0P=) مشاهده شد (جدول 3). این نتایج مبین این است که دارکوب­های سبز در طول دوره تولیدمثلی مکان­هایی با درصد تاج­پوشش بالا و تعداد درختان بالغ و بلند بیش­تر و همراه با عمق لاشبرگ زیاد را ترجیح می­دهند. درمجموع، در طول دوره سالانه، تفاوت معنی­داری بین مکان­های استفاده‌شده توسط دارکوب­ها و مکان­های تصادفی قابل‌دسترس در مورد عمق لاش­برگ (2742U=،04/0P=)، درصد تاج­پوشش (2138U=،
00/0P=)، درصد پوشش علفی (2688U=،02/0P=)، درصد کنده و شاخه (2797U=،04/0P=)، تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی­متر (2473U=،003/0P=)، میانگین ارتفاع درختان مرده سرپا (2269U=،00/0P=)، تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی­متر (2769U=،006/0P=) و تعداد درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر (2673U=،02/0P=) وجود داشت. برای هر هشت متغیر مذکور، مقدار میانگین در مکان­های استفاده‌شده بیش از میانگین مکان­های استفاده ‌نشده بود که نشان­دهنده ارجحیت دارکوب­ها به درصد بالای تاج­ پوشش درختی، عمق بیش­تر لاش­برگ، درصد پوشش علفی و درصد کنده و شاخه بیش­تر و تعداد درختان بالغ و بلند بیش­تر و تعداد درختان مرده افتاده و مرده سرپا قطورتر است (جدول 4).   


جدول 3- متغیرهای معنی­دار بدست آمده از آزمون من­وایتنی بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان‌های تصادفی در دسترس در طول فصل تولیدمثلی.

متغیر

U من وایتنی

P 

عمق لاش­برگ

456

008/0

درصد تاج پوشش

352

03/0

تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

5/457

005/0

ارتفاع درختان مرده سرپا

5/440

006/0

تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

419

003/0

جدول 4- متغیرهای معنی­دار بدست آمده از آزمون من­وایتنی بین مکان­های اشغال‌شده توسط دارکوب­ها و مکان‌های تصادفی در دسترس در طول فصل تولیدمثلی و غیر تولیدمثلی.

متغیر

U من وایتنی

P

عمق لاش­برگ

274

04/0

درصد پوشش علفی

2688

02/0

درصد کنده و شاخه

2797

04/0

درصد تاج­پوشش درختی

2138

00/0

تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

2473

003/0

ارتفاع درختان مرده سرپا

2269

00/0

تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتی­متر

2769

006/0

تعداد درختان زنده با ارتفاع بیشتر از 15 متر

2673

02/0

 

 

در میان تمام متغیرهای محیط­زیستی اندازه­گیری شده هیچ نوع هم­خطی مشاهده نشد. درمجموع، درخت طبقه­بندی نشان داد که تاج­پوشش بیش­تر از 62 درصد، اشغال مکان توسط دارکوب­ها را تحت تأثیر قرار می­دهد (شکل 2). هنگامی­که درصد تاج­پوشش کم­تر از 62 درصد باشد، تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتی‌متر احتمال مشاهده یک دارکوب را تحت تأثیر قرار می­دهد. پیش­بینی صحیح درخت طبقه­بندی برای وقوع این‌گونه 69 درصد بود.

درخت طبقه­بندی بهینه برای دوره زمانی تولیدمثلی را می­توان در شکل (3) مشاهده کرد. در این شکل احتمال یافتن دارکوب­های درون آشیانه در قلمروهایی با درصد تاج پوشش بیش­تر از 77 درصد و ارتفاع درختان مرده سرپا تحت تأثیر قرار می­گیرد. هنگامی‌که درصد تاج­پوشش کمتر از 77 درصد شود، ارتفاع درختان مرده سرپا احتمال یافتن دارکوب را تحت تأثیر قرار می­دهد. این درخت طبقه­بندی بطور صحیحی وقوع دارکوب­ها را در 71 درصد موارد طبقه­بندی کرد.

در طول دوره غیر تولیدمثلی، درخت طبقه­بندی بهینه نشان داد که اشغال مکان­ها توسط دارکوب­های در حال تغذیه یا در جست­و­جوی غذا، تحت تأثیر تعداد درختان زنده با قطر برابر سینه بین 50-100سانتی­متر و ارتفاع درختان مرده سرپا بوده است (شکل 4). هنگامی‌که تعداد درختان با قطر برابر سینه 50-100 سانتی­متر کمتر یا مساوی 28 اصله باشد، ارتفاع درختان مرده سرپا احتمال یافتن دارکوب را تحت تأثیر قرار می­دهد. این درخت طبقه­بندی بطور صحیحی وقوع دارکوب­ها را در 58% موارد طبقه­بندی کرد.

بحث و نتیجه­گیری

تعیین وضعیت پراکنش گونه‌های حیات‌وحش، وضعیت زیستگاه‌های تحت اشغال آن‌ها و زیستگاه‌هایی که شرایط حضور گونه رادارند به کمک روش‌های ارزیابی زیستگاه از اهمیت بسزایی در مدیریت حیات‌وحش برخوردار است (6). همچنین، رقابت بین‌گونه‌ای، گونه­های جانوری رقیب را به سمت استفاده از منابع زیستی با الگوهای متفاوت سوق می­دهد تا به این وسیله فشار رقابتی بین خود را کاهش دهند (4). بعبارت دیگر، انتخاب نوع زیستگاه فرآیندی در جهت کاهش رقابت بین‌گونه‌ای است. نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل انتخاب زیستگاه نشان می­دهد که دارکوب­های سبز در طول دوره تولیدمثلیمناطقی با درصد تاج­پوشش بیش­تر و پوشش درختی بالغ­تر را انتخاب می­کنند ولی در فصل غیر تولیدمثلی (پاییز و زمستان) مکان­هایی با عمق لاش­برگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط را ترجیح می­دهند.

 

 

 

شکل 2- درخت طبقه‌بندی نمایش دهنده الگوی کلی ارجحیت زیستگاه آشیانه‌ای- تغذیه‌ای دارکوب سبز در پارک ملی گلستان. طول شاخه نسبتی از انحراف توضیحی با هر معیار انشعاب است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیش‌بینی (0= عدم حضور، 1= حضور) و طبقه‌بندی‌ها به ازای هر گروه است (خطاها/ تعداد مشاهدات). پیش‌بینی صحیح حضور/ عدم حضور، 69 درصد است.

 

بعبارت دیگر، تغییر کاملاً آشکاری در گزینش زیستگاه بین دو دوره مطالعاتی مشاهده‌شده است. ارجحیت بالای این‌گونه در انتخاب درختان کهن­سال بویژه از نوع بلوط، آن­ را به یک‌گونه چتر برای تمام گونه­های وابسته به جنگل­های پهن­برگ بالغ تبدیل کرده است (22). درختانی باپوست ناهموار و زبر، اهمیت فوق­العاده زیادی دارند، چراکه با افزایش ناهمواری و زبری پوست درختان، تراکم حشرات و درنتیجه مواد غذایی برای گونه­های جستجوگر بر روی پوست درختان افزایش می­یابد (24). درختان بلوط این ویژگی را یک­جا دارند. این درختان پوست ناهموار و زبر و انواع متنوعی از حشرات را بر روی خود دارند و اغلب حتی در شرایط طبیعی قسمتی از تاج آن­ها مرده است. مشاهده افزایش حضور دارکوب سبز در حضور درختان بلوط می­تواند به دلایل ذکرشده در بالا باشد.

نتایج حاصل از تحقیق حاضر در پارک­ملی گلستان منطبق بر یافته­های موجود در سایر نقاط دنیا مبنی بر ارجحیت قلمرو دارکوب­ها در ارتباط با درختان بالغ و توانایی دسترسی به خشکه­دارها است. این دارکوب درواقع درختان خشکه­دار موجود در جنگل­های بالغ را بعنوان مکانی برای آشیانه­سازی و درخت­نشینی انتخاب می­کند (28) و تمایل به انتخاب بزرگ­ترین درختان را برای زادآوری دارد. در پارک­ملی گلستان تمایل دارکوب­های سبز بیش­تر در انتخاب بزرگ­ترین و بالغ­ترین درختان بلوط موجود در منطقه برای آشیانه­سازی مشاهده شد. بنابراین، چنین بنظر می­رسد که آشیانه­سازی در مناطقی که درختان بالغ و نیز خشکه­دار وجود نداشته باشد، ارجحیت کم­تری برای دارکوب­ها دارد. این نتایج با یافته­های چمانه­فر و همکاران (1) مطابقت دارد. مقایسه نتایج حاصل از تحلیل آماری در مورد دارکوب سیاه (1) بامطالعه حاضر نشان داد که شاخص­های محدودکننده حضور دارکوب سیاه بیش­تر از دارکوب سبز است. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق، دارکوب سبز سازگاری بیش­تری برای انتخاب زیستگاه بعنوان منبع در مقیاس محلی در مقایسه با دارکوب سیاه دارد. بررسی متغیرهای خُرد زیستگاهی نشان‌دهنده ارجحیت دارکوب­ها در انتخاب درصد بالای تاج­پوشش درختی، عمق لاش­برگ بیش­تر، درصد پوشش علفی و درصد کنده و شاخه بیش­تر و تعداد درختان بالغ و بلند بیش­تر و تعداد درختان مرده افتاده و مرده سرپا قطورتر است. این نتایج منطبق بر یافته­های موجود در سایر نقاط مبنی بر ارجحیت قلمرو دارکوب‌ها در ارتباط با درختان بالغ و توانایی دسترسی به خشکه­دارها است. درختان مرده در جنگل­های کهن­سال معمولاً به­عنوان زیر لایه‌های تغذیه­ای توسط دارکوب‌ها انتخاب می­شوند (26).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 3- درخت طبقه­بندی نمایش‌دهنده قلمرو آشیانه‌ای دارکوب سبز در پارک ملی گلستان است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیش‌بینی (0= عدم حضور و 1= حضور) و طبقه‌بندی‌ها به ازای هر گروه است (تعداد خطا/ تعداد مشاهدات). پیش‌بینی صحیح حضور/ عدم حضور ،71 درصد است.

 

شکل 4- درخت طبقه‌بندی نمایش‌دهنده انتخاب مکان‌های تغذیه‌ای غیر تولیدمثلی دارکوب سبز در پارک ملی گلستان است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیش‌بینی (0= عدم حضور و 1= حضور) و طبقه‌بندی‌ها به ازای هر گروه است (تعداد خطا/ تعداد مشاهدات). پیش‌بینی صحیح حضور/ عدم حضور، 58 درصد است.

 

در طول دوره غیر تولیدمثلی این پرنده بمنظور جست و جوی غذا، مکان­های پوشیده شده با عمق لاش­برگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط را ترجیح می­دهد. قطر برابر سینه بزرگ­تر و درختان مرتفع­تر، بستر تغذیه­ای وسیع­تری برای پرنده فراهم می­کنند و هنگامی‌که تعداد درختان با قطر برابر سینه 50-100 سانتی­متر کمتر یا مساوی 28 باشد، ارتفاع درختان مرده سرپا احتمال یافتن دارکوب را تحت تأثیر قرار می­دهد.

طبق نظر بسیاری از محققان (11، 18، 21 و 25)، این­گونه از دارکوب را می­توان بعنوان نشانه­هایی از جامعه غنی از گونه‌های حیات­وحش در نظر گرفت. این پرنده می­تواند بعنوان گونه کانونی مطرح شود و وابستگی آن به جنگل‌هایی با خصوصیات ویژه مانند جنگل­های دست‌نخورده و بکر با حضور درختان بزرگ و قدیمی، تنوع ساختاری بالا و حضور مقادیر زیادی از چوب­های پوسیده، دارکوب­ها را به عملیات جنگلی حساس می­سازد (8). بنابراین، مدیریت حفاظتی باید در جهت کمک به ارائه زیستگاه مناسب برای این‌گونه باشد؛ چراکه تعداد زیادی از گونه­های هم­بوم دیگر وابسته به زیستگاه، یا منابع مشابهی خواهند بود (10).  

تشکر و قدردانی:

بدین‌وسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع­طبیعی گرگان که امکانات مالی انجام این تحقیق را از محل اعتبارات پژوهشی و بصورت طرح تحقیقاتی فراهم نمود کمال تقدیر و تشکر ابراز می­گردد.

1- چمانه­فر، س.، وارسته مرادی، ح.، و سلمان­ماهینی، ع.، 1392. بررسی مطلوبیت زیستگاه دارکوب سیاه و دارکوب سبز در فصل غیرتولید مثلی در پارک­ملی گلستان، اولین همایش ملی مهندسی و مدیریت کشاورزی محیط­زیست و منابع‌طبیعی پایدار، همدان، ایران، 9 صفحه.
2- حسن­زاده کیابی، ب.، زهزاد، ب.، فرهنگ دره­شوری، ب.، مجنونیان، ه.، و گشتاسب میگونی، ح.، 1372. پارک­ملی گلستان، انتشارات سازمان حفاظت محیط­زیست، 203 صفحه.
3- درویش­صفت، ع. ا.، 1385. اطلس مناطق حفاظت­شده ایران، انتشارات دانشگاه تهران، 157 صفحه.
4- صفری کنگ، ز.، همامی، م.، کوهی، م.، و ملکیان، م.، 1393. انتخاب خرد زیستگاه توسط گونه­های مارمولک همبوم روزفعال در پارک ملی کلاه­قاضی، مجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست‌شناسی ایران) 27، شماره 3، صفحات 367-376.
5- عبدی، ن.، 1387. ارزیابی تنوع زیستی گیاهان در معرض خطر استان مرکزی، دو فصل­نامه علمی-­پژوهشی تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران 16، شماره 1، صفحات 50-74.
6- کرمی، پ.، کمانگر، م.، و حسینی، م.، 1395. مدل‌سازی مطلوبیت زیستگاه آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa subgutturosa) در منطقه شکارممنوع قراویز و استان کرمانشاه با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، مجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست‌شناسی ایران) 29، شماره 3، صفحات 389-396.
7- کریمی، س.، وارسته مرادی، ح.، و رضایی، ح. ر.، 1391. مطلوبیت زیستگاه دارکوب سیاه در دو فصل زمستان و بهار در جنگل شصت­کلاه گرگان، اکولوژی کاربردی 1، شماره 1، صفحات 15 - 29.
8- کریمی، س.، وارسته مرادی، ح.، رضایی، ح. ر.، و قدیمی، م.، 1391. مدل­سازی رضامندی زیستگاه دارکوب سیاه و دارکوب خال­دار بزرگ با استفاده از رگرسیون منطقی، پژوهش­های محیط­زیست 3، شماره 5، صفحات 47-56.
9- وارسته مرادی، ح.، 1384. تعیین نسبت جنسی و گروه­های سنی در گوزن مرال Cervus elaphus و شوکا Capreolus capreolus در پارک­ملی گلستان، مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی 3، شماره 12، صفحات 154-161.
10- وارسته مرادی، ح.، 1390. مدل­سازی ارجحیت زیستگاهی دارکوب خال­دار کوچک در فصل تولیدمثلی و غیر تولیدمثلی در پارک ملی گلستان، پژوهش­های محیط­زیست 2، شماره 4، صفحات 1-10.
 
11- Angelstam, P., and Mikusinski, G., 1993. Woodpecker assemblages in natural and managed boreal and hemiboreal forest- a review, Annales Zoologici Fennici, 31, PP: 157-172.
12- Brown, R., Ferguson, J., Lawrence, M., and Lees, D., 1999. Tracks and Signs of the Birds of Britain and Europe - an Identification Guide, London: Helm, 91p.
13- Castelletta, M., Thiollay, J. M., and Sodhi, N. S., 2005. The effects of extreme forest fragmentation on the bird community of Singapore Island, Biological conservation,121, PP: 135-155.
14- Cune, M. C., 2011. Nonparametric Multiplicative Regression for Habitat Modeling, Oregon State University, Corvallis, Oregon U. S. A., http://www.pcord.com/NPMRintro. 
15- De´ Ath, G., and Fabricus, K. A., 2000. Classification and regression trees: a powerful yet simple technique for ecological data analysis. Ecology, 81, PP: 3178– 3192.
16- Diaz, I., Armesto, J. J., Reid, S., Sieving, K. E., and Willson, M. F., 2005. Linking forest structure and composition: avian diversity in successional forests of Chiloe Island, Chile, Biological Conservation,123, PP: 91- 101.
17- Drever, M. C., and Martin, K., 2010. Response of woodpeckers to changes in forest health and harvest: implications for conservation of avian biodiversity. For Ecology Management, 259, PP: 958-966.
18- Fernandez, C., and Azkona, P., 1996. Influence of forest structure on the density and distribution of the White backed Woodpecker (Dendrocopos leucotos) and Black Woodpecker (Dryocopus martius) in Quinto Real (Spanish western Pyrenees). Bird Study, 43, PP: 305-313.
19- Kuchler, A. W., 1967. Vegetation Mapping, the Ronald Press Company, Net Work, 472p.
20- Manly, B. F., McDonald, L., Thomas, D. L., McDonald, T. L., and Erickson, W. P., 2002. Resource Selection by Animals: Statistical Design and Analysis for Field Studies. Springer London, 240p.
21- Mollet, P., Zbinden, N., and Schmid, H., 2009. An increase in the population of woodpeckers and other bird species thanks to an increase in the quantities of deadwood. Schweizerische Zeitschrift fur Forstwesen, 160, PP: 334-340.
22- Muller, J., Pollath, J., Moshammer, R., and Schroder, B., 2009. Predicting the occurrence of Middle Spotted Woodpecker (Dendrocopos medius) on a regional scale, using forest inventory data, Forest Ecology and Management,257, PP: 502- 509.
23- Norris, A. R., Drever, M. C., Aitken, K. E., and Martin, K., 2008. Woodpeckers as reliable indicators of bird richness, forest health and harvest, Biological Canservation, 141, PP: 624-634.
24- Pasinelli, G., 2000. Oaks (Quercus sp.) and only oaks. Relations between habitat structure and home range size of the middle spotted woodpecker (Dendrocopos medius). Biological Conservation, 93, PP: 227-235.
25- Ranius, T., and Fahrig, L., 2006. Targets for maintenance of dead wood for biodiversity conservation based on extinction thresholds, Scandinavian Journal of Forest Research,21, PP: 201–208.
26- Rolstad, J., Majewski, P., and Rolstad, E., 1998. Black woodpecker use of habitats and feeding substrates in a managed Scandinavian forest. Journal of Wildlife Management,62, PP: 11-23.
27- Roberge, J. M., Mönkkönen, M., Toivanen, T., and Kotiaho, J. S., 2013. Retention forestry and biodiversity conservation: a parallel with agroforestry. Nature Conservation,4, PP: 29-33.
28- Summers, R. W., 2007. Stand selection by birds in Scots pinewoods in Scotland: the need for more old growth pinewood. Ibis, 149, PP: 175- 182.
29- Sutherland, W. J., Newton, I., and Green, R. E., 2004. Bird Ecology and Conservation: a Handbook of Techniques. Oxford University Press, New York, 386p.
30- Tucker, G. M., and Heath, M. F., 1995. Birds in Europe: Their Conservation Status. BirdLife Conservation, Cambridge, 174p.
31- Wiley, J., 2011. WIREs Data Mining and Knowledge Discovery, Volume 1, PP: 14-23.
32- Zuur, A. F., Ieno, E. N., and Smith, G. M., 2007. Analysing Ecological Data. Springer, USA, 672 p.
دوره 30، شماره 4
بهمن 1396
صفحه 495-507
  • تاریخ دریافت: 26 مهر 1395
  • تاریخ بازنگری: 06 دی 1395
  • تاریخ پذیرش: 17 مرداد 1396