نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیات علمی گروه محیط زیست- دانشکده شیلات و محیط زیست- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
2 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد محیط طیست
3 دانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست
چکیده
دارکوب سبز (Picus viridis) یکی از مهمترین گونهها و یک گونه چتر در پارک ملی گلستان است. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه دارکوب سبز در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی مورد بررسی قرارگرفت. مشخصههای زیستگاهی شامل تیپ پوشش جنگلی و ویژگیهای ساختاری پوشش گیاهی و دادههای حضور و عدم حضور پرنده در هر یک از 112 پلات نمونهبرداری به شعاع 25 متر ثبت گردید. مدل درخت طبقه بندی برای تشخیص روابط بین حضور دارکوب سبز و متغیرهای زیستگاهی در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی به کار رفت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان دادند که در طول دوره تولیدمثلی توانایی دسترسی به مکانهایی با تاجپوشش انبوه با درختان مرده مرتفع قلمرو تولیدمثلی را مشخص میکند. در فصل غیر تولیدمثلی، انتخاب مکان توسط دارکوب سبز براساس حضور درختان زنده با قطر برابرسینه بین 50-100 سانتیمتر و درختان مرده و مرتفع بود. در مجموع، مکانهایی با تراکم تاجپوشش انبوه (تراکم تاج پوشش> 62 %) تراکم بیشتری از این دارکوب را پشتیبانی میکند. در مکانهای بازتر (تراکم تاج پوشش < 62 %)، تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر، دومین و مهمترین پیشبینیکننده حضور دارکوب سبز بود. بر اساس نتایج، در پارکملی گلستان، دارکوب سبز زیستگاههای جنگلی با پوشش گیاهی کهنسال همراه با درختان قطور و مرتفع که عمدتاً دربرگیرنده گونه بلوط است را ترجیح میدهد. از اینرو، به دلیل وابستگی بالای دارکوب سبز به زیستگاههای جنگلی کهن و تخریب نیافته، برداشت درختان مرده افتاده، سرپا و نیز درختان زنده و بزرگ باید به حداقل ممکنه کاهش یابد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Habitat assessment of Green Woodpecker (Picus viridis) in Golestan National Park using classification tree method
نویسندگان [English]
1 Professor in Environmental Sciences, Faculty of Fisheries and Environmental Sciences, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources
2 MSc Graduated of Environmental Science, Department of Environmental Science, Faculty of Fisheries and Environmental Science, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan
3 MSc Graduated of Environmental Science, Department of Environmental Science, Faculty of Fisheries and Environmental Science, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan
چکیده [English]
The Green Woodpecker (Picus viridis) is one of the most important and an umbrella species in Golestan National Park. In this study, habitat suitability of the Green Woodpecker was studied in reproductive and non-reproductive seasons in Golestan National Park. Habitat characteristics, including forest vegetation type and structural characteristics of vegetation as well as the presence/absence of woodpeckers were recorded within a 25-m radius of each of 112 sampling plots. The Classification tree model was used to identify the relationship between the presence of Green Woodpecker and habitat variables in reproductive and non-reproductive seasons. Results of statistical analysis showed that during the reproductive season, the accessibility to areas with a dense canopy cover and tall snags, determined the reproductive territory. In the non-breeding season, the site selection by the Green Woodpecker was based on the presence of live trees with DBH between 50 -100 cm and tall snags. Totally, areas with dense canopy cover (>62%) supported more density of woodpeckers. In open areas (canopy cover <62%), fallen dead trees with DBH between 50 -100 cm was the second most important predictive of the presence of the Green Woodpecker. Based on the results, in Golestan National Park, the Green Woodpecker prefers old forest habitats composed with tall and thick trees especially Oak trees. Thus, due to high dependency of Green Woodpeckers on the old and undisturbed forest habitats, removal of logs, snags, and large trees should be reduced to a minimum scale.
کلیدواژهها [English]
ارزیابی زیستگاه دارکوب سبز (Picus viridis)با روش درخت طبقهبندی در پارک ملی گلستان
حسین وارسته مرادی*، سارا چمانهفر و زهرا سپهری روشن
گرگان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، دانشکده شیلات و محیطزیست، گروه محیطزیست
تاریخ دریافت: 26/7/95 تاریخ پذیرش: 17/5/96
چکیده
دارکوب سبز (Picusviridis) یکی از مهمترین گونهها و یکگونه چتر در پارک ملی گلستان است. در این پژوهش مطلوبیت زیستگاه دارکوب سبز در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی موردبررسی قرارگرفت. مشخصههای زیستگاهی شامل تیپ پوشش جنگلی و ویژگیهای ساختاری پوشش گیاهی بهمراه دادههای حضور و عدم حضور پرنده در هریک از 112 پلات نمونهبرداری به شعاع 25 متر ثبت گردید. مدل درخت طبقهبندی برای تشخیص روابط بین حضور دارکوب سبز و متغیرهای زیستگاهی در دو فصل تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل آماری نشان دادند که در طول دوره تولیدمثلی توانایی دسترسی به مکانهایی با تاجپوشش انبوه با درختان مرده سرپای مرتفع قلمرو تولیدمثلی را مشخص میکند. در خارج از فصل تولیدمثلی، انتخاب مکان توسط دارکوب سبز براساس حضور درختان زنده با قطر برابرسینه بین 50-100 سانتیمتر و درختان مرده سرپا و مرتفع بود. درمجموع، مکانهایی با تراکم تاجپوشش انبوه (تراکم تاج پوشش> 62 درصد) تراکم بیشتری از این دارکوب را پشتیبانی میکند. در مکانهای بازتر (تراکم تاج پوشش < 62 درصد)، تعداد درختان مرده افتاده باقطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر، دومین و مهمترین پیشبینیکننده حضور دارکوب سبز بود. براساس نتایج، در پارکملی گلستان، دارکوب سبز زیستگاههای جنگلی با پوشش گیاهی کهنسال همراه با درختان قطور و مرتفع که عمدتاً دربرگیرنده گونه بلوط است را ترجیح میدهد. از اینرو، بدلیل وابستگی بالای دارکوب سبز به زیستگاههای جنگلی کهن و تخریب نیافته، برداشت درختان مرده افتاده، سرپا و نیز درختان زنده و بزرگ باید به حداقل ممکنه کاهش یابد.
واژههای کلیدی: پارکملی گلستان، دارکوب سبز، درخت طبقهبندی، فصل تولیدمثلی وغیرتولیدمثلی.
* نویسنده مسئول، تلفن: 09111519604 ، پست الکترونیکی: hvarasteh2009@yahoo.com
مقدمه
شناخت عوامل مؤثر در انتخاب زیستگاه توسط یکگونه از مهمترین ضرورتهای مدیریت صحیح گونههای حیاتوحش محسوب میشود. در حال حاضر، عمدهترین بخش تخریبهای محیطزیستی متوجه زیستگاهها است. بنابراین، تلاش در جهت شناخت و مدیریت صحیح آنها از اهمیت بسزایی برخوردار است .زیستگاه مطلوب تأثیر مهمی بر بقا و تولیدمثل گونهها دارد و درنتیجه در امر مدیریت و حفاظت حیاتوحش موردتوجه بیشتری قرار میگیرد (7). ارزیابی و مدلسازی، بعنوان یک راهحل عملی برای رسیدن به این هدف است .روشهای مدلسازی زیستگاه که از سال 1970 تاکنون بسرعت در مدیریت حیاتوحش مورداستفاده قرارگرفتهاند، ابزاری مناسب برای غلبه براین مشکل معرفیشدهاند (5). امروزه نابودی زیستگاه یکی از اصلیترین عوامل تهدیدکننده گونهها محسوب میشود بطوری که حدود 30 درصد انقراض گونهها به تخریب و انهدام زیستگاههای حیاتوحش نسبت دادهشده است. بنابراین، زیستگاه بعنوان یکی از مهمترین عوامل بومشناختی در حفاظت از گونهها مطرح است (27). ارزیابی زیستگاه حیاتوحش نوعی طبقهبندی طبیعت است، طوریکه که طی آن مؤثرترین و مهمترین اجزای زنده و غیرزنده بر جاندار موردنظر شناسایی میشوند.
درخت طبقهبندی یک روش مناسب و مورداستفاده فراوان در ارزیابی زیستگاه حیاتوحش محسوب میگردد. هنگامیکه خروجی یک درخت، یک مجموعه گسسته از یک مجموعه مقادیر ممکن است، به آن درخت دستهبندی (طبقهبندی) میگوییم (مثلاً مؤنث یا مذکر، برنده یا بازنده). درواقع، درختان طبقهبندی برای متغیرهای وابستهای هستند که تعداد محدودی از مقادیر مستقل مرتبنشده یا گسسته را از طریق خطای پیشبینی اندازهگیری شده برحسب مقادیر نادرست طبقهبندی را بخود اختصاص میدهند (31). درختان طبقهبندی منجر به کاهش دادهها و غربالگری متغیرها (یعنی انتخاب یک زیرمجموعه مفید از پیشگویی کنندهها از میان یک مجموعه بزرگتر از متغیرها جهت کاربرد در ایجاد مدلهای پارامتریک اسمی) میشوند. آنالیز درخت طبقهبندی یک روش اصلی جهت استخراج دادهها است. درختان طبقهبندی برای مدلسازی زیستگاهی از طریق بکارگیری یک متغیر پاسخ دوتایی حضور یا عدم-حضور، مورداستفاده قرارمیگیرند. برای به حداکثر رساندن همگنی و یکنواختی در متغیر پاسخ، از فرایند جزء بندی بازگشتی دوتایی استفاده میشود (14). نمایش گرافیکی و تفسیر آسان، دلیل جذابیت درختان طبقهبندی هستند اما دو ویژگی که درختان طبقهبندی را رایجتر کردهاند، ماهیت سلسله مراتبی و انعطافپذیری این درختان هستند. انعطافپذیری یعنی توانایی درختان طبقهبندی جهت بررسی اثرات متغیرهای پیشگویی کننده در یکزمان و بیش از یکبار است (15).
دارکوب سبز دارکوبی است بزرگجثه و با سطح پشتی سبز تیره، سطح شکمی سبز مایل به خاکستری کمرنگ و تارک قرمز که دمگاه و قسمت پایین پشت آن زردرنگ است. طرفین سر و نوار شاربی خیلی پهنی دارد که وسط آن قرمز است. پرنده ماده فاقد لکه قرمز در نوار سیاه شارب است. اغلب روی زمین مینشیند و از مورچهها تغذیه میکند. فصل جفتگیری در اوایل بهار است و در اوایل اردیبهشت، فعالیتهای مربوط به آشیانهسازی توسط هر دو جنس آغاز میشود و در هر بار جفتگیری حدود 3 تا 5 تخم سفید و بیضیشکل گذاشته میشود و هر دو جنس بمدت 18 تا 19 روز روی تخمها مینشینند (30). گستره جهانی حضور اینگونه 1 تا 10 میلیون کیلومترمربع تخمین زدهشده است (12).
یکی از ابزارهای مهم در ابقای تنوع زیستی استفاده از گونههای سنگ سرطاق و گونههای چتر است. دارکوبها ازجمله دارکوب سبز بعنوان شاخصهایی از تنوع پرندگان جنگلی شناختهشدهاند، زیرا جمعیت آنها میتواند بطور قابلاطمینانی پایش شده و فعالیتهای غذایابی و آشیانهسازی آنها میتواند برفراوانی و غنای گونهای سایر پرندگان جنگل اثرگذار باشد. درنتیجه، بین غنای گونهای دارکوبها و غنای گونهای سایر پرندگان جنگل همبستگی مثبتی وجود دارد (23) و مدیریت دارکوبها میتواند بعنوان برنامهای برای اهداف مدیریتی تنوعزیستی سایر پرندگان جنگل مطرح شود (17). دارکوبها گونههایی هستند که به چندین فاکتور خاص ویژگیهای جنگلهای طبیعی، مانند چوبهای مرده و پوسیده، درختان برگریز کهنسال و باارتفاع زیاد، وابسته بوده و درنتیجه، حضور آنها با مدیریت فشرده و متمرکز جنگل سازگاری ندارند. بنابراین، حضور تعداد زیادی از گونههای دارکوب، میتواند نشاندهنده درجه بالایی از طبیعی بودن جنگل باشد (11).
بطورکلی، 25 گونه دارکوب توسط آییوسیان بعنوان تهدید شده یا در معرض تهدید معرفیشدهاند که ازاینبین، 3 گونه بحرانی، 7 گونه آسیبپذیر و 15 گونه نزدیک به تهدید بوده و بیش از نیمی از آنها بعنوان گونههایی با دامنه پراکنش محدود (محدوده جغرافیایی کمتر از 50000 کیلومترمربع) در نظر گرفتهشدهاند. بیشترین گونههای در معرض خطر، در نواحی با غنای گونهای بالایی از دارکوبها قراردارند. نقاط داغ شناساییشده از تنوع دارکوبها با نقاط داغ توزیع سایر گونههای پرندگان همپوشانی دارد. در مورد دارکوبها شرط لازم برای غنای گونهای بالا، وجود مناطق وسیعی از زمینهای جنگلی با تنوع ساختاری و تشکیلاتی بالا است که این محیطها اغلب در جنگلهای پهنبرگ مرطوب حارهای و نیمهحارهای جنوبشرقی آسیا و آمریکای جنوبی یافت میشوند (11). دارکوب سبز دارای یک محدوده بزرگ بوده و گستره جهانی حضور اینگونه 1 تا 10 میلیون کیلومترمربع تخمین زدهشده است (12).
هدف ازاین مطالعه رسیدن به چگونگی ارتباط بین عوامل محیطی و حضور و عدمحضور دارکوب سبز در پارکملی گلستان و بررسی امکان پیشبینی حضور این پرنده با استفاده از اطلاعات مربوط به متغیرهای محیطزیستی بود.
مواد و روشها
منطقه مورد مطالعه: اهمیت و نقش پارکهای ملی و مناطق حفاظتشده در ابعاد گوناگون آموزشی، پژوهشی، علمی، تفرج و توریسم، تربیت نیروی انسانی و از همه مهمتر حفظ تنوع زیستی در سطح ملی و جهانی در همه کشورها و در تمام قارهها ازنظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی به رسمیت شناختهشده است. پارکهای ملی مهمترین میراثهای طبیعی هر کشور بشمار میروند. هر پارک ملی بیانگر طیف گستردهای از اکوسیستمهای دستنخورده، تنوع عظیمی از گیاهان و جانوران، انواع زیستگاهها و سیماهای منحصربفرد از عوارض زمین، رویشگاهها، زیستگاهها و چشماندازها در گسترهای وسیع و یگانه است. پارک ملی گلستان امنترین و دستنخوردهترین زیستگاه جنگلی هیرکانی برای بسیاری از گونههای حیاتوحش ازجمله دارکوب سبز است که این منطقه را بعنوان یک زیستگاه معرف و طبیعی برای بسیاری از گونهها مطرح نموده است. پارکملی گلستان در سال 1346 بعنوان نخستین پارک ایران تعیین و در سال 1355 بعنوان ذخیرهگاه زیستکره انتخاب شد. این پارک با مساحتی بالغبر 91895 هکتار در استانهای گلستان، خراسان شمالی، سمنان و در منتهیالیه شرقی جنگلهای خزری قرار دارد (3). این پارک که در شرقیترین محدوده بیوم هیرکانی قراردارد، منطقهای کوهستانی با دامنه ارتفاعی 450 تا 2411 متر از سطح دریا است و از معدود زیستگاههای طبیعی کشور و تنها زیستگاه امن باقیمانده برای بسیاری از گونههای حیاتوحش در حوزه شرقی جنگلهای خزری محسوب میشود (شکل1)(2 و 9).
شکل 1- نقشه پارکملی گلستان و نقاط نمونهبرداری از دارکوب سبز
روش نمونهبرداری: نمونهبرداری از پرندگان و عوامل محیطزیستی در پارکملی گلستان در دو فصل غیر تولیدمثلی (پاییز سال 1392) و تولیدمثلی (بهار سال 1393) به روش نمونهبرداری نقطهای انجام شد. در این مطالعه 13 متغیر زیستگاهی جهت مدلسازی انتخاب زیستگاه در پلاتهای دایرهای شکل به شعاع 25 متر و به مرکزیت نقطه نمونهبرداری (13) برداشت شدند که شامل نوع گونه درختی، تعداد اشکوب و میانگین ارتفاع هر اشکوب، درصد کنده و شاخه (18)، تعداد درختان زنده، تعداد درختان مرده افتاده (21)، تعداد درختان مرده سرپا، درصد تاجپوشش (16 و 19)، تعداد درختان با ارتفاع بیش از 15 متر، تعداد درختان با ارتفاع بین 7-15 متر، تعداد درختان با ارتفاع کمتر از 7 متر، تعداد درختان با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتیمتر، تعداد درختان با قطر برابر سینه بین 50-100 سانتیمتر، تعداد درختان با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر، عمق لاشبرگ، درصد پوشش علفی و درصد پوشش سنگی، درجه پوسیدگی درختان مرده سرپا و افتاده بود.
نمونهبرداری در طول دوره غیر تولیدمثلی: یک پلات 1×1 کیلومتر بصورت تصادفی در منطقه انتخاب شد. این پلات با شبکههای 200×200 متری به 25 سلول مساوی تقسیم شد و سپس هر سلول بصورت سیستماتیک (فقط یک بازدید برای هر سلول) برای ثبت پرندگان فعال در طول فصل غیرزادآوری (مهر تا بهمن 92) موردبررسی قرارگرفت. متغیرهای خرد زیستگاهی درون پلات شعاعی به شعاع 25 متر و در اطراف هر دارکوب درحال تغذیه با اندازهگیری 13 متغیر ذکرشده در بالا ثبت گردید. ساختار خرد زیستگاهی نماینده پارکملی گلستان نیز با اندازهگیری همین متغیرها درون پلاتهایی به شعاع 25 متر در محل تقاطع شبکهها (سلول 200×200 متری) و به تعداد 89 پلات اندازهگیری شد (29).
نمونهبرداری در طول دوره تولیدمثلی: تعداد 36 قلمرو دارکوب سبز در طول دوره تولیدمثلی در سال 1393 در 112 نقطه شمارش که بصورت سیستماتیک در پلاتهای انتخابی، بصورت تصادفی توزیعشده بودند، مشخص شدند. تمام قلمروهای دارکوبها در طول دوره تولیدمثلی موردبررسی قرارگرفت تا آشیانههای فعال مشخص شوند. متغیرهای خرد زیستگاهی در اطراف 21 آشیانه فعال و در محدوده پلاتهایی به شعاع 25 متر با اندازهگیری 13 متغیر محیطزیستی اندازهگیری شدند.
روش تجزیهوتحلیل دادهها: دو دیدگاه تجزیهوتحلیل برای مطالعه ارجحیت زیستگاهی دارکوبها استفاده شد. اول، انتخاب زیستگاه که در آن متغیرهای توضیحی زیستگاهی برای مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس با استفاده از آزمون ناپارامتریک منوایتنی (U-test) مورد آزمون قرار گرفت. دوم، مدلسازی ارجحیت زیستگاه که در آن همبستگی بالقوه بین متغیرها با استفاده از آزمون همبستگی رتبهای اسپیرمن سنجیده شد (10). مکانهای اشغالشده در دسترس بصورت متغیر وابسته دوگانه امتیازدهی شد و اندازهگیریهای زیستگاهی بعنوان متغیرهای توضیحی مستقل در نظر گرفته شدند (20). حضور و عدم حضور دارکوبهای سبز (حضور= 1 که نشاندهنده حضور پرنده در زمستان و حضور یک آشیانه (حضور حداقل یک آشیانه دلیل بر فعالیت تولیدمثلی در نظر گرفته شد) در بهار بود و عدم حضور= 0 که مبین مکانهای تصادفی در فصل بهار و زمستان بود)، در تمام پلاتهای نمونهبرداری شده با واردکردن تمام متغیرهای محیط زیستی مدلسازی و با استفاده از درختهای طبقهبندی، تجزیهوتحلیل شدند (10).
درروش درخت طبقهبندی متغیر پاسخ انشعابات تکمتغیره موفق را براساس مقادیر آستانه متغیرهای توضیحی که تفاوتهای میان دو گروه منتج از نمونهها را به حداکثر میرساند دربر میگیرد. مدلهای درختی کاربرد بهتری با حالات غیرخطی و عکسالعمل میان متغیرهای توضیحی در مقایسه با رگرسیون، مدلهای خطی تعمیمیافته و مدلهای فزاینده تعمیمیافته داشته و میتوانند برای یافتن عکسالعملهای نامکشوف توسط دیگر روشها در مطالعات پیچیده بومشناختی بکار روند (32). این روش همچنین مشکلات ناشی از کاربرد روشهای رگرسیون گامبهگام (روبهجلو و یا روبه عقب) را که امروزه کاربرد کمتری یافته است به حداقل ممکنه کاهش (32).
قدرت پیشبینی درخت طبقهبندی با استفاده از روش اعتبارسنجی متقابل و با استفاده از 10 تکرار نمونهبرداری تصادفی انجام شد. این امر بطور عینی باعث انتخاب اندازه بهینه درخت شده و از تولید درختان شبهبهینه و پیچیده جلوگیری میکند (32). در تجزیهوتحلیل دادهها، حداقل تعداد مشاهداتی که باید در یک گره وجود داشته باشد تا یک انشعاب صورت گیرد، معادل پنج درنظر گرفته شد و درخت کامل با متغیر پیچیدگی معادل 001/0 کالیبره گردید. همچنین ماتریس جدول اشتباه براساس درصد دادههایی بود که درست طبقهبندیشده بود. نتیجه هرس کردن (Pruning) منتج از 10 اعتبارسنجی متقابل و براساس قانون انحراف استاندارد نشان داد که در اندازه درخت معادل 13، میانگین خطای نسبی درخت کمتر از میزان خطای پیشبینیشده است.
روشهای آماری پایهای در نرمافزار 16 Minitab و SPSS، و تجزیهوتحلیل مرتبط با درخت طبقهبندی با استفاده از نرمافزار 8 Statistica انجام پذیرفت.
نتایج
در طول فصل غیرتولیدمثلی، درمجموع تفاوت معنیداری بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوب سبز و مکانهای تصادفی در دسترس ازنظر عمق لاشبرگ (710U=،002/0P=)، قطر برابر با سینه کمتر از 50 سانتیمتر درختان مرده افتاده (5/904U=،01/0p=)، درصد پوشش علفی (867U=،02/0P=) و ارتفاع درختان مرده سرپا (5/730U=،004/0P=) وجود داشت (جدول 1). بعلاوه، درختان زنده با قطر برابر سینه 50-100 سانتیمتر، درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر توسط آنالیز واریانس یکطرفه در بین دو منطقه مورد آزمون قرار گرفتند (جدول 2).
جدول 1- نتایج بدست آمده از آزمون منوایتنی بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس در طول فصل غیر تولیدمثلی. (مقادیر معنیدار پررنگ نمایش دادهشده است)
متغیر |
U من وایتنی |
P |
عمق لاشبرگ |
710 |
002/0 |
درصد پوشش علفی |
867 |
02/0 |
درصد پوشش سنگی |
884 |
5/0 |
درصد کنده و شاخه |
1319 |
92/0 |
تعداد درختان زنده با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتیمتر |
676 |
37/0 |
تعداد درختان زنده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
1032 |
15/0 |
تعداد درختان زنده با ارتفاع کمتر از 7 متر |
854 |
2/0 |
تعداد درختان زنده با ارتفاع 7 تا 15 متر |
829 |
16/0 |
تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
5/746 |
63/0 |
ارتفاع درختان مرده سرپا |
5/730 |
004/0 |
درجه پوسیدگی درختان مرده سرپا |
5/880 |
234/0 |
تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کمتر از 50 سانتیمتر |
5/904 |
01/0 |
تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتیمتر |
1926 |
47/0 |
تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
935 |
07/0 |
ارتفاع درختان مرده افتاده |
953 |
14/0 |
درجه پوسیدگی درختان مرده افتاده |
901 |
73/0 |
جدول 2- نتایج بدست آمده از آنالیز واریانس یکطرفه بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس در طول فصل غیرتولیدمثلی. (مقادیر معنیدار پررنگ نمایش دادهشده است)
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
p |
تعداد درختان زنده با ارتفاع بیشتر از 15 متر |
5/20 |
53/3 |
00/0 |
تعداد درختانمرده سرپا با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتیمتر |
3 |
41/1 |
18/0 |
تعداد درختانزنده با قطر برابر سینه 50 تا 100 سانتیمتر |
5/19 |
19/9 |
00/0 |
درصد تاج پوشش درختی |
80 |
00/0 |
77/0 |
نتایج این آزمون نشان داد که بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس ازنظر درختان زنده با قطر برابر سینه50-100 سانتیمتر و درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر تفاوت معنیداری وجود دارد. این نتایج نشاندهنده ارجحیت دارکوب سبز در انتخاب عمق لاشبرگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط در فصل غیر تولیدمثلی است. نتایج مشابه درزمانی که اختلاف میان مکانها در دورههای زمانی مختلف موردبررسی قرار گرفت (دوره تولیدمثلی و غیرتولیدمثلی) بدست آمد. در طول فصل تولیدمثلی تفاوتهای معنیداری میان مکانهای استفادهشده و استفاده نشده در ارتباط با عمق لاشبرگ (456U=،008/0P=)، درصد تاج پوشش (352U=،
03/0P=)، تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر (5/457U=،005/0P=)، میانگین ارتفاع درختان مرده سرپا (5/440U=،006/0P=) و تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر (419U=،003/0P=) مشاهده شد (جدول 3). این نتایج مبین این است که دارکوبهای سبز در طول دوره تولیدمثلی مکانهایی با درصد تاجپوشش بالا و تعداد درختان بالغ و بلند بیشتر و همراه با عمق لاشبرگ زیاد را ترجیح میدهند. درمجموع، در طول دوره سالانه، تفاوت معنیداری بین مکانهای استفادهشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی قابلدسترس در مورد عمق لاشبرگ (2742U=،04/0P=)، درصد تاجپوشش (2138U=،
00/0P=)، درصد پوشش علفی (2688U=،02/0P=)، درصد کنده و شاخه (2797U=،04/0P=)، تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر (2473U=،003/0P=)، میانگین ارتفاع درختان مرده سرپا (2269U=،00/0P=)، تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیش از 100 سانتیمتر (2769U=،006/0P=) و تعداد درختان زنده با ارتفاع بیش از 15 متر (2673U=،02/0P=) وجود داشت. برای هر هشت متغیر مذکور، مقدار میانگین در مکانهای استفادهشده بیش از میانگین مکانهای استفاده نشده بود که نشاندهنده ارجحیت دارکوبها به درصد بالای تاج پوشش درختی، عمق بیشتر لاشبرگ، درصد پوشش علفی و درصد کنده و شاخه بیشتر و تعداد درختان بالغ و بلند بیشتر و تعداد درختان مرده افتاده و مرده سرپا قطورتر است (جدول 4).
جدول 3- متغیرهای معنیدار بدست آمده از آزمون منوایتنی بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس در طول فصل تولیدمثلی.
متغیر |
U من وایتنی |
P |
عمق لاشبرگ |
456 |
008/0 |
درصد تاج پوشش |
352 |
03/0 |
تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
5/457 |
005/0 |
ارتفاع درختان مرده سرپا |
5/440 |
006/0 |
تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
419 |
003/0 |
جدول 4- متغیرهای معنیدار بدست آمده از آزمون منوایتنی بین مکانهای اشغالشده توسط دارکوبها و مکانهای تصادفی در دسترس در طول فصل تولیدمثلی و غیر تولیدمثلی.
متغیر |
U من وایتنی |
P |
عمق لاشبرگ |
274 |
04/0 |
درصد پوشش علفی |
2688 |
02/0 |
درصد کنده و شاخه |
2797 |
04/0 |
درصد تاجپوشش درختی |
2138 |
00/0 |
تعداد درختان مرده سرپا با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
2473 |
003/0 |
ارتفاع درختان مرده سرپا |
2269 |
00/0 |
تعداد درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه بیشتر از 100 سانتیمتر |
2769 |
006/0 |
تعداد درختان زنده با ارتفاع بیشتر از 15 متر |
2673 |
02/0 |
بحث و نتیجهگیری
تعیین وضعیت پراکنش گونههای حیاتوحش، وضعیت زیستگاههای تحت اشغال آنها و زیستگاههایی که شرایط حضور گونه رادارند به کمک روشهای ارزیابی زیستگاه از اهمیت بسزایی در مدیریت حیاتوحش برخوردار است (6). همچنین، رقابت بینگونهای، گونههای جانوری رقیب را به سمت استفاده از منابع زیستی با الگوهای متفاوت سوق میدهد تا به این وسیله فشار رقابتی بین خود را کاهش دهند (4). بعبارت دیگر، انتخاب نوع زیستگاه فرآیندی در جهت کاهش رقابت بینگونهای است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل انتخاب زیستگاه نشان میدهد که دارکوبهای سبز در طول دوره تولیدمثلیمناطقی با درصد تاجپوشش بیشتر و پوشش درختی بالغتر را انتخاب میکنند ولی در فصل غیر تولیدمثلی (پاییز و زمستان) مکانهایی با عمق لاشبرگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط را ترجیح میدهند.
شکل 2- درخت طبقهبندی نمایش دهنده الگوی کلی ارجحیت زیستگاه آشیانهای- تغذیهای دارکوب سبز در پارک ملی گلستان. طول شاخه نسبتی از انحراف توضیحی با هر معیار انشعاب است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیشبینی (0= عدم حضور، 1= حضور) و طبقهبندیها به ازای هر گروه است (خطاها/ تعداد مشاهدات). پیشبینی صحیح حضور/ عدم حضور، 69 درصد است.
بعبارت دیگر، تغییر کاملاً آشکاری در گزینش زیستگاه بین دو دوره مطالعاتی مشاهدهشده است. ارجحیت بالای اینگونه در انتخاب درختان کهنسال بویژه از نوع بلوط، آن را به یکگونه چتر برای تمام گونههای وابسته به جنگلهای پهنبرگ بالغ تبدیل کرده است (22). درختانی باپوست ناهموار و زبر، اهمیت فوقالعاده زیادی دارند، چراکه با افزایش ناهمواری و زبری پوست درختان، تراکم حشرات و درنتیجه مواد غذایی برای گونههای جستجوگر بر روی پوست درختان افزایش مییابد (24). درختان بلوط این ویژگی را یکجا دارند. این درختان پوست ناهموار و زبر و انواع متنوعی از حشرات را بر روی خود دارند و اغلب حتی در شرایط طبیعی قسمتی از تاج آنها مرده است. مشاهده افزایش حضور دارکوب سبز در حضور درختان بلوط میتواند به دلایل ذکرشده در بالا باشد.
نتایج حاصل از تحقیق حاضر در پارکملی گلستان منطبق بر یافتههای موجود در سایر نقاط دنیا مبنی بر ارجحیت قلمرو دارکوبها در ارتباط با درختان بالغ و توانایی دسترسی به خشکهدارها است. این دارکوب درواقع درختان خشکهدار موجود در جنگلهای بالغ را بعنوان مکانی برای آشیانهسازی و درختنشینی انتخاب میکند (28) و تمایل به انتخاب بزرگترین درختان را برای زادآوری دارد. در پارکملی گلستان تمایل دارکوبهای سبز بیشتر در انتخاب بزرگترین و بالغترین درختان بلوط موجود در منطقه برای آشیانهسازی مشاهده شد. بنابراین، چنین بنظر میرسد که آشیانهسازی در مناطقی که درختان بالغ و نیز خشکهدار وجود نداشته باشد، ارجحیت کمتری برای دارکوبها دارد. این نتایج با یافتههای چمانهفر و همکاران (1) مطابقت دارد. مقایسه نتایج حاصل از تحلیل آماری در مورد دارکوب سیاه (1) بامطالعه حاضر نشان داد که شاخصهای محدودکننده حضور دارکوب سیاه بیشتر از دارکوب سبز است. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق، دارکوب سبز سازگاری بیشتری برای انتخاب زیستگاه بعنوان منبع در مقیاس محلی در مقایسه با دارکوب سیاه دارد. بررسی متغیرهای خُرد زیستگاهی نشاندهنده ارجحیت دارکوبها در انتخاب درصد بالای تاجپوشش درختی، عمق لاشبرگ بیشتر، درصد پوشش علفی و درصد کنده و شاخه بیشتر و تعداد درختان بالغ و بلند بیشتر و تعداد درختان مرده افتاده و مرده سرپا قطورتر است. این نتایج منطبق بر یافتههای موجود در سایر نقاط مبنی بر ارجحیت قلمرو دارکوبها در ارتباط با درختان بالغ و توانایی دسترسی به خشکهدارها است. درختان مرده در جنگلهای کهنسال معمولاً بهعنوان زیر لایههای تغذیهای توسط دارکوبها انتخاب میشوند (26).
شکل 3- درخت طبقهبندی نمایشدهنده قلمرو آشیانهای دارکوب سبز در پارک ملی گلستان است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیشبینی (0= عدم حضور و 1= حضور) و طبقهبندیها به ازای هر گروه است (تعداد خطا/ تعداد مشاهدات). پیشبینی صحیح حضور/ عدم حضور ،71 درصد است.
شکل 4- درخت طبقهبندی نمایشدهنده انتخاب مکانهای تغذیهای غیر تولیدمثلی دارکوب سبز در پارک ملی گلستان است. اعداد نوشته شده در انتهای هر شاخه گروه پیشبینی (0= عدم حضور و 1= حضور) و طبقهبندیها به ازای هر گروه است (تعداد خطا/ تعداد مشاهدات). پیشبینی صحیح حضور/ عدم حضور، 58 درصد است.
در طول دوره غیر تولیدمثلی این پرنده بمنظور جست و جوی غذا، مکانهای پوشیده شده با عمق لاشبرگ زیاد، درصد پوشش علفی بالا، درختان مرده افتاده با قطر برابر سینه کم، درختان مرده سرپا و درختان زنده با ارتفاع زیاد و قطر متوسط را ترجیح میدهد. قطر برابر سینه بزرگتر و درختان مرتفعتر، بستر تغذیهای وسیعتری برای پرنده فراهم میکنند و هنگامیکه تعداد درختان با قطر برابر سینه 50-100 سانتیمتر کمتر یا مساوی 28 باشد، ارتفاع درختان مرده سرپا احتمال یافتن دارکوب را تحت تأثیر قرار میدهد.
طبق نظر بسیاری از محققان (11، 18، 21 و 25)، اینگونه از دارکوب را میتوان بعنوان نشانههایی از جامعه غنی از گونههای حیاتوحش در نظر گرفت. این پرنده میتواند بعنوان گونه کانونی مطرح شود و وابستگی آن به جنگلهایی با خصوصیات ویژه مانند جنگلهای دستنخورده و بکر با حضور درختان بزرگ و قدیمی، تنوع ساختاری بالا و حضور مقادیر زیادی از چوبهای پوسیده، دارکوبها را به عملیات جنگلی حساس میسازد (8). بنابراین، مدیریت حفاظتی باید در جهت کمک به ارائه زیستگاه مناسب برای اینگونه باشد؛ چراکه تعداد زیادی از گونههای همبوم دیگر وابسته به زیستگاه، یا منابع مشابهی خواهند بود (10).
تشکر و قدردانی:
بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابعطبیعی گرگان که امکانات مالی انجام این تحقیق را از محل اعتبارات پژوهشی و بصورت طرح تحقیقاتی فراهم نمود کمال تقدیر و تشکر ابراز میگردد.