نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسی ارشد، علوم تحقیقات آزاد اسلامی
2 عضو هیئت علمی دانشگاه
3 گروه محیط زیست، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران کد پستی 8349- 8- 38156
چکیده
شناسایی و مطالعه تنوع موجود در جمعیتهای زنبور عسل یکی از اهداف مهم در اصلاح نژاد زنبور عسل محسوب میشود. این پژوهش به منظور مقایسهی ویژگی ریختشناسی جمعیتهای زنبورعسل ایرانی در مناطقی از شمال غرب و غرب کشور با استفاده از روش ریختسنجی هندسی بهاجرا درآمد. برای این منظور زنبورهای کارگر از 111 کلنی متعلقبه چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و همدان نمونهبرداری شد. از بال جلویی زنبورهای عسل به شیوۀ استاندارد عکسبرداری شد و روی تصاویر دوبعدی حاصل به منظور استخراج دادههای شکل بال، با روش ریخت سنجی تعداد 19 لندمارک تعریف و رقومی شد. دادههای لندمارک پس از آنالیز پروکراست با استفاده از روشهای آماری چندمتغیرهی PCA، CVA و CDA و آنالیز خوشهای تحلیل گردیدند. نتایج بهدست آمده نشان داد که جمعیتهای زنبور عسل در امتداد آذربایجان شرقی به سمت آذربایجان غربی تفاوتهای معنی-داری را با توجه به تغییرات ایجاد شده در اقلیم و توپوگرافی نشان میدهند. همچنین آنالیز تحلیل خوشهای نشان داد که جمعیت استان اردبیل و همدان کمترین تفاوت و جمعیت استانهای آذربایجان شرقی و غربی بیشترین تفاوت را از نظر شکل ظاهری باهم دارند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Wing geometric-morphometric analysis to determine the population diversity of Iranian honey bee ( Apis mellifera meda) in Northwest of Iran.
نویسندگان [English]
2 University Professor
چکیده [English]
The identification and study of diversity in honey bee populations is one of the most important goals in breeding of bees. This study is conducted to compare the morphological characteristics of the Iranian honeybee populations in areas of the North West and West of Iran using geometric morphometric. For this purpose, worker bees were sampled from 111 colonies belonging to the four provinces of East Azerbaijan, West Azerbaijan, Ardebil and Hamedan. The front wings of the bees were photographed in standard mode and to extract the wing shape data 19 landmarks were digitalized and defined by morphometric method on the two-dimensional images. Landmark data were analyzed after the Procrustes analysis by multivariate statistical methods of PCA, CVA CDA and cluster analysis. The obtained results showed that the bee populations present significant differences with respect to changes in climate and topography along the East Azerbaijan to the West Azerbaijan. Also the cluster analysis showed that the populations of Ardebil and Hamedan have the least and the populations of the West Azerbaijan and East Azerbaijan have the most difference in terms of their appearance.
کلیدواژهها [English]
ریختسنجی هندسی بال برای تعیین تنوع درجمعیتهای زنبورعسل
(Apismellifera meda) در شمالغرب ایران
سمیرا بوالحسنی1، حسن رجبیمهام2* و مرتضی نادری3
1 ایران، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات گروه محیطزیست
2 ایران، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم و فناوری زیستی، گروه علوم و زیستفناوری جانوری
3 ایران، اراک، دانشگاه اراک، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، گروه محیطزیست
تاریخ دریافت: 28/7/95 تاریخ پذیرش: 16/11/96
چکیده
شناسایی و مطالعه تنوع موجود در جمعیتهای زنبورعسل یکی از اهداف مهم در اصلاح نژاد زنبورعسل محسوب میشود. این پژوهش بهمنظور مقایسهی ویژگی ریختشناسی جمعیتهای زنبورعسل ایرانی در مناطقی از شمالغرب و غرب کشور با استفاده از روش ریختسنجی هندسی به اجرا درآمد. برای این منظور زنبورهای کارگر از 111 کلنی متعلقبه چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و همدان نمونهبرداری شد. از بال جلویی زنبورهای عسل به شیوۀ استاندارد عکسبرداری شد و روی تصاویر دوبعدی حاصل بهمنظور استخراج دادههای شکل بال، با روش ریختسنجی تعداد 19 لندمارک تعریف و رقومی شد. دادههای لندمارک پس از آنالیز پروکراست بااستفاده از روشهای آماری چندمتغیرهی PCA، CVA و CDA و آنالیز خوشهای تحلیل گردیدند. نتایج بهدست آمده نشان داد که جمعیتهای زنبورعسل در امتداد آذربایجان شرقی به سمت آذربایجان غربی تفاوتهای معنیداری را با توجه به تغییرات ایجاد شده در اقلیم و توپوگرافی نشان میدهند. همچنین آنالیز تحلیل خوشهای نشان داد که جمعیت استان اردبیل و همدان کمترین تفاوت و جمعیت استانهای آذربایجان شرقی و غربی بیشترین تفاوت را ازنظر شکل ظاهری باهم دارند.
واژههای کلیدی: صفات ریختشناسی، تنوع زیستی، بال، زنبورعسل
* نویسنده مسئول، تلفن: 02129902725 ، پست الکترونیکی: h_rajabi@sbu.ac.ir
مقدمه
زنبورعسل اروپایی، Apis mellifera Linnaeus 1758 در آفریقا، خاورمیانه، خاور نزدیک و اروپا پراکنده شده است. علاوهبر پراکنش وسیع، اینگونه نیچهای اکولوژیکی متنوعی از قبیل مناطق بیابانی، جنگلهای بارانی گرمسیری، مناطق کوهستانی و باتلاقها را اشغال کرده است (17). بهدلیل تنوع زیاد و اهمیت، زیرگونههای Apis mellifera L. بهطور وسیعی مورد مطالعه قرارگرفته است (10). تفاوتهای مربوط به شرایط زیستی موجودات زنده اساس به وجود آمدن نژادها یا زیرگونههای متفاوت میباشد. زیرگونهها در مناطق مختلف اقلیمی به دلیل وجود شرایط مختلف اکولوژیک، خصوصیات متفاوتی را کسب میکنند و درواقع شرایط محیطی مختلف باعث تفاوتهای بیولوژیک و مورفولوژیک در موجودات زنده و ازجمله نژادهای زنبورعسل میشود (3). حداقل 29 زیرگونه براساس خصوصیات ریختشناسی ازاین زنبورعسل شناختهشده است. این زیرگونهها را به چهار گروه تقسیمبندی میکنند که درستی آنها با مطالعات ریختشناسی، ژنتیک، همچنین آنالیزهای اکولوژیک، رفتاری و فیزیولوژیک نیز ثابت شده است: گروه A، که شامل زیرگونههایی در سراسر آفریقا است؛ گروه M، که شامل زیرگونههایی از اروپایی غربی و شمالی است؛ گروه C، که شامل زیرگونههایی از اروپای شرقی است؛ و گروه O، که شامل گونههایی در ترکیه و خاورمیانه است (16 و 18). خاورمیانه و آسیا منطقهای با تنوع بالای ریختشناسی و تکامل برای زنبورهای عسل است و بسیاری از نژادها از این منطقه انشقاق یافتهاند، که شامل تنوع بالایی از زیستگاهها میباشد، به نظر میرسد که آسیای صغیر، شامل آناتولی، مرکز ژنتیکی این زیرگونههای زنبور باشد. نژادهای زنبورعسل دراین منطقه شامل زیرگونههای
A. m. anatoliaca، A. m. caucasica، A. m. medaو
A. m. syriaca میباشد که توسط روتنر موردتوجه قرارگرفتند و تشکیل یک شاخهی مرکزی از گونه را دادند (10). نام "Meda" اولین بار توسط A.S Skorikov به یک زنبورعسل در اتحاد جماهیر شوروی (USSR) نزدیک مرز ایران که متفاوت از زنبورعسل زرد قفقازی (Yellow transcaucasian bee) بود داده شد که تنها "tongue length" و "abdominal sternites" بهعنوان توصیف این نژاد ثبت گردید که پراکندگی آن شمال ایران، Lencoran واقع در دریای خزر بود (16).
اولین طبقهبندی جامع و تعیین نحوهی توزیع زنبورعسل نژاد ایرانی توسط روتنر و همکاران انجام شد؛ آنالیزهای چند متغیره بر روی دادههای مورفومتریک به دست آمده از 63 نمونه از سرتاسر ایران و 142 نمونه از کشورهای همسایه شامل ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، اسرائیل، اردن و قبرس نشان داد که تا حدودی در گروههای مختلف تداخل و همپوشانی وجود دارد، شش جمعیت محلی بهمنظور تفکیک A. m. medaدرنظر گرفته شد: غرب و مرکز ایران (ارتفاعات آذربایجان - ایران) ، سواحل نیمه گرمسیری دریای خزر (مازندران)، شمال شرق ایران (مشهد) که بهصورت یک گروه کاملاً مجزا درنظر گرفته شد، جنوبشرقی ایران (کرمان)، عراق، جنوب شرقی آناتولی (از دریاچه Van تا Antakya) (16). محققان با استفاده از روش تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) نشان دادند که تودهی زنبورعسل موجود در ایران همان زنبورعسل نژاد ایرانی (A. m. meda) است و از نژادهای اروپایی واردشده به ایران فاصلهی زیادی دارد، واردات نژادهای بیگانه درگذشته به دلیل پایداری نژاد ایرانی و عدم واردات ملکه تأثیر قابلملاحظهای روی آن نگذاشته و این نژاد هویت خود را از دست نداده است و حتی در سالهای اخیر نژاد ایرانی در مقایسه با نژادهای اروپایی فاصله بیشتری گرفته و در جهت تثبیت نژادی، به خصوصیات واقعی خود نزدیکتر شده است (4). برخی از محققین کلنیهای نمونهبرداریشده از استان اردبیل را مورد بررسی قرار دادند که گروهبندی جمعیتهای استان اردبیل براساس صفات مورفولوژیک با روش تجزیه خوشهای به روش حداقل واریانس وارد (WARD) چهار گروه مجزا را نشان داد؛ که براساس یافته-های این پژوهش جدایی مورفولوژیک زنبورعسل ایرانی و نژادهای خارجی آن بهاثبات رسید؛ همچنین نژادهای واردشده به این منطقه شامل نژاد ایتالیایی و هیبرید استارلاین درگروهای کاملاً مجزا قرارگرفتند ولی نژاد میدنایت کاملاً از نژاد استارلاین مجزا نشد (2). در پژوهشی دیگر کلنیهای مربوط به استانهای خراسان شمالی، گلستان، تهران، زنجان و آذربایجان غربی مورد بررسی قرارگرفت و در بررسیهای آماری تکمتغیره با انجام آزمون دانکن، تکتک خصوصیات ظاهری (16 صفت) بهطور مستقل بررسی شدند که نتایج نشان داد که طول خرطوم و طول پای عقبی از مؤثرترین خصوصیت متمایزکننده بین گروها است، همچنین نتایج آنالیزهایی تکمتغیره و چندمتغیره نشان داد که بیشترین میزان یکدستی در زنبورهای منطقه خراسانشمالی و کمترین آن مربوط به زنبورهای مناطق آذربایجان غربی بود (1).
برای آشکارسازی تفاوتهای ریختی، مطالعات ریختسنجی هندسی به دلیل انعکاس تعامل محیط و گونه اهمیت بسزایی دارد (5). روش ریختسنجی هندسی یک روش مدرن نسبت به روشهای سنتی است که در آن دادههای لندمارک و خط سیر پیرامونی اطلاعات شکل ساختارهای زیستی را در قالب شکل استخراج میکند و بهصورت گرافیکی به نمایش در میآورد (21). علاوه بر این امکان تفسیر دادههای این اشکال و آنالیز آماری آنها بهراحتی امکانپذیر است (5). در مطالعهی زنبورهای عسل آنالیز ریختسنجی هندسی شکل بال دید وسیعی از صفات و شناسایی جمعیتها و دودمانها را فراهم میکند (8، 9، 10 و 20). از اینرو با توجه به قابلیت بالای ریختسنجی هندسی در جداسازی اشکال زیستی، این تحقیق باهدف مقایسهی تغییرات رگبالهای بال جلویی جمعیتهای زنبورعسل ایرانی در مناطق مختلف بااستفاده از روش ریختسنجی هندسی انجام شد. در این پژوهش تلاش شده تا مشخص شود که آیا وضعیت جغرافیایی مناطق مورد مطالعه باعث تغییر خصوصیات مورفولوژیک شده است یا خیر؟
مواد و روشها
روش نمونهبرداری و آمادهسازی نمونه: در این بررسی تعداد 157 نمونه زنبور کارگر از 38 ایستگاه مختلف متعلق به استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و همدان در سال 1389 و 1391 جمعآوری شد (شکل 1، جدول 1).
شکل 1- موقعیت ایستگاهها در استانهای مورد مطالعه
برای نمونهبرداری از ظروف پلاستیکی دهانگشاد استفاده شد و زنبورهای کارگر جوان بااحتیاط از داخل هر کندو و از روی شانهای زنبورعسل در داخل بطریهای پلاستیکی قرار داده و جهت مطالعه به آزمایشگاه منتقل شدند. سپس بال جلویی 157 نمونه بهدقت جدا شد و مدتی آن را در محلول الکل 70 درصد قرار داده و سپس بالها به ترتیب روی اسلایدهای دوجداره چیده شدند تا پس از تبخیر الکل به اسلایدها بچسبند. عکسبرداری با استفاده از یک دوربین دیجیتال Casio14MP و استریومیکروسکوپ در شرایط استاندارد انجام شد.
روشهای آماری و تجزیهوتحلیل دادهها: برای استخراج دادههای شکل درروش ریختسنجی هندسی تعداد 19 لندمارک تعیین گردید (شکل 2). لندمارکها با استفاده از نرمافزار TPS Dig v2.16 (20) بر روی تصاویر دوبعدی قرار داده شدند و مختصات نقاط آنها بهصورت طول (x) و عرض (y) در قالب یک فایل متنی تهیه شد. ابتدا بر روی نمونهها به بررسی اثر آلومتری در نرمافزار PAST v2.17 (11) پرداخته شد. سپس برای استخراج دادههای شکل و حذف دادههای غیرشکل شامل اندازه، موقعیت و جهت، جایگاه لندمارکها با استفاده از تحلیل پروکراست (Generalized Procrustes Analysis) روی همگذاری شدند. دادههای حاصل از شکل بال جلویی نمونهها ابتدا بهمنظور نشان دادن مهمترین فاکتور در تغییرات شکل بال، بااستفاده از تحلیلهای چندمتغیره تجزیه به مولفههای اصلی (Principal Component Analysis)، که در آن با توجه به واریانس صفات، برای هریک از آنها در هر مؤلفه ضریبی در نظر گرفته میشود و از دخالت ضرایب در اندازهی صفات، نهایتاً وضعیت نژادها روی مؤلفهی اول مشخص میشود. سپس مولفههای بعدی بااستفاده از واریانس صفات به همان شکل و با اعمال ضرایب دیگری بهدست میآید؛ ارزش نژادها در مولفههای مختلف، درواقع مختصات نژادهای مذکور در نمودارهایی است که با استفاده از این مؤلفهها ترسیم میشود، با استفاده از نرمافزار PAST v2.17 مورد آنالیز قرارگرفت.
جدول 1- اطلاعات ایستگاههای نمونهبرداریشده
شماره |
استان |
شهرستان |
ایستگاه |
طول جغرافیایی |
عرض جغزافیایی |
1 |
اردبیل |
گردنه حیران |
روستای حیران، مابین استانهای اردبیل و گیلان |
48˚ 36'' |
38˚ 24' |
2 |
اردبیل |
نمین |
روستای دودران |
48˚ 30'' |
38˚ 24' |
3 |
اردبیل |
هیر |
روستای حصار |
48˚ 25'' |
38˚ 4' |
4 |
اردبیل |
هیر |
روستای حصار |
48˚ 25'' |
38˚ 4' |
5 |
اردبیل |
هیر |
شهر هیر |
48˚ 30'' |
38˚ 4' |
6 |
اردبیل |
نیر |
شهر کوراییم |
48˚ 14'' |
37˚ 57' |
7 |
اردبیل |
پارس آباد مغان |
شهر جعفرآباد |
48˚ 2'' |
39˚ 38' |
8 |
اردبیل |
اردبیل |
روستای آراللو ایستگاه تحقیقات کشاورزی |
48˚ 17'' |
38˚ 14' |
9 |
اردبیل |
اردبیل |
اطراف روستای سردابه |
48˚ 2'' |
38˚ 16' |
10 |
اردبیل |
اردبیل |
روستای سردابه |
48˚ 2'' |
38˚ 16' |
11 |
اردبیل |
سرعین |
روستای شایق، دامنه کوه سبلان |
47˚ 59'' |
38˚ 8' |
12 |
اردبیل |
سرعین |
منطقه آلوارس، دامنه کوه سبلان |
47˚ 59'' |
38˚ 8' |
13 |
اردبیل |
سرعین |
منطقه حکیم قشلاقی |
48˚ 10'' |
38˚ 8' |
14 |
اردبیل |
مشکین شهر |
لاهرود،شیروان دره سی، دامنه کوه سبلان |
47˚ 49'' |
38˚ 30' |
15 |
اردبیل |
کوثر |
روستای قره قشلاق |
48˚ 18'' |
37˚ 46' |
16 |
اردبیل |
کوثر |
کرندق |
48˚ 22'' |
37˚ 47' |
17 |
اردبیل |
خلخال |
اطراف شهر خلخال |
48˚ 31'' |
37˚ 37' |
18 |
آذربایجان شرقی |
اهر |
اهر |
47˚ 3'' |
38˚ 28' |
19 |
آذربایجان شرقی |
سراب |
روستای سنزیق |
47˚ 38'' |
37˚ 54' |
20 |
آذربایجان شرقی |
سراب |
روستای سنزیق |
47˚ 38'' |
37˚ 54' |
21 |
آذربایجان شرقی |
هشترود |
روستای علیآباد علیا |
47˚ 6'' |
37˚ 27' |
22 |
آذربایجان شرقی |
بستانآباد |
روستای انباردان |
47˚ 56'' |
37˚ 51' |
23 |
آذربایجان شرقی |
آذرشهر |
داخل شهر |
46˚ 0'' |
37˚ 45' |
24 |
آذربایجان شرقی |
مرند |
منطقه یامچی، روستای آرباطان |
45˚ 37'' |
38˚ 32' |
25 |
آذربایجان شرقی |
میانه |
روستای ارباط |
47˚ 47'' |
37˚ 25' |
26 |
آذربایجان غربی |
خوی |
منطقه قوتوریولی، روستای چاووش قلی، مجاور کوههای آرارات ترکیه |
44˚ 52'' |
38˚ 30' |
27 |
آذربایجان غربی |
سلماس |
روستای هفتوان |
44˚ 45'' |
38˚ 10' |
28 |
آذربایجان غربی |
ارومیه |
جاده سرو،منطقه سرو |
44˚ 38'' |
37˚ 43' |
29 |
آذربایجان غربی |
بوکان |
داخل شهر بوکان |
46˚ 12'' |
36˚ 31' |
30 |
آذربایجان غربی |
سردشت |
روستای عباسآباد |
45˚ 25'' |
36˚ 11' |
31 |
همدان |
همدان |
همدان |
34˚ 80'' |
48˚ 52' |
32 |
همدان |
نهاوند |
دهنو |
34˚ 38'' |
48˚ 16' |
33 |
همدان |
تویسرکان |
آرتیمان |
34˚ 58'' |
48˚ 45' |
34 |
همدان |
کبودرآهنگ |
کبودرآهنگ |
34˚ 38'' |
48˚ 79' |
35 |
همدان |
ملایر |
میشین |
34˚ 16'' |
48˚ 93' |
36 |
همدان |
رزن |
حکان |
35˚ 45'' |
49˚ 13' |
37 |
همدان |
رزن |
سلطانآباد |
34˚ 30'' |
48˚ 90' |
38 |
همدان |
فامنین |
اصله |
35˚ 15'' |
48˚ 7' |
شکل 2- نمایی از بال جلویی رقومیشده با 19 لندمارک
سپس آزمون تجزیه همبستگی کانونی (Canonical Variate Analysis)، بهمنظور تعیین اندازه رابطهی بین دو مجموعه از متغیرها بااستفاده از ضرایب افزونگی (درجه همپوشانی بین دو مجموعه متغیر) با استفاده از نرمافزار PAST v2.17 انجام شد، و پسازآن آزمون تابع تفکیک کانونی (Canonical Discriminant Analysis) که با آزمون Wilks’Lambda ارزیابی میشود که میانگین کلی از محاسبهی درصد صحیح کسبشده در میان نمونههای منسوب شده به گروه پیشبینیشده خود و گروههای واقعی را فراهم میکند، نیز با استفاده از نرمافزار SPSS v22 (14) مورد آنالیز قرارگرفت.
نتایج
تحلیل تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA)، سه مؤلفهی اصلی (PC) را بهمنزلهی مؤلفههای مؤثر تشخیص داد که سهمهرکدام از این مؤلفهها از مقدار کل واریانس از مؤلفهی اول تا مؤلفهی سوم به ترتیب 20/46، 01/31 و 70/22 درصد بود. دو مؤلفهی اصلی اول با مجموع واریانس 30/77 درصد بیشترین بار عاملی را به خود اختصاص داد. مقایسهی ضریب Jolliffe cut-off با مقدار 14/7 و مقادیر ویژهی مؤلفههای اصلی به ترتیب 13/14، 51/9 و 94/6 معنیداری دو مؤلفهی اصلی اول و دوم را تائید و معنیداری مؤلفهی اصلی سوم را رد کرد. مؤلفهی اصلی اول (PC1) مربوط به تغییر جایگاه لندمارکهای شماره 19، 1 و مؤلفه اصلی دوم (PC2) مربوط به تغییر جایگاه لندمارکهای شمارهی 15 و 13 بود (شکل 3). در تحلیل تجزیه همبستگی کانونی (CVA)، براساس فواصل Mahalanobis، با در نظرگرفتن سطح معنیداری کمتر از 05/0 عدم وجود تفاوت معنیدار بین گروههای مختلف نشان داده شده است (شکل 4). فواصل Mahalanobis در جدول 2 آورده شده است. که کمترین فاصله ازنظر شکل بال بین جمعیتهای استانهای اردبیل و همدان و بیشترین فاصله را جمعیت استان آذربایجان غربی از استان آذربایجان شرقی و پسازآن جمعیت استان آذربایجان غربی از استان اردبیل داشت.
همچنین با استفاده از تابع تفکیک کانونی (CDA) درصد منتسب شدن نمونههای استان اردبیل به گروهبندی پیشبینیشده 1/65 درصد، انتساب نمونههای استان آذربایجان غربی به گروه پیشبینیشده مربوطه 9/88 درصد، انتساب نمونههای استان آذربایجان شرقی به گروه پیشبینیشده خود 2/88 درصد و نهایتاً درصد منتسب شدن نمونههای استان همدان به گروه پیشبینیشده 8/60 درصد نشان داده شد. درمجموع، درصد صحیح انتساب افراد به گروه خودشان 2/68 درصد را نشان داد. عملکرد آزمون تفکیک کانونی (CDA)، با آزمون Wilks’Lambda ارزیابی شد که میانگین کلی از محاسبهی درصد صحیح کسبشده در میان نمونههای منسوب شده به گروه پیشبینیشده خود و گروههای واقعی را فراهم میکرد. براساس نتایج بهدست آمده، تحلیل دادهها با استفاده از معیار Sig (05/0P<) حاکی از جدایی جمعیتهای استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی میباشد (Sig=0.034) که این جدایی نسبت به جدایی جمعیتهای استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی از معنیداری بیشتری برخوردار است (Sig=0).
تحلیل خوشهای براساس سنتروئید گروه بهصورت واضح نشان داد که جمعیت استان اردبیل و همدان کمترین تمایز و استانهای آذربایجان شرقی و غربی بیشترین تمایز را باهم دارند.
شکل 3- نمودارتجزیه به مولفههای اصلی PCA شکل بال چهار جمعیت زنبورعسل ایرانی موردمطالعه
شکل 4- نمودار CVA شکل بال چهار جمعیت زنبورعسل ایرانی موردمطالعه
جدول 2- فاصلهی Mahalanobis بین چهار جمعیت متعلق به 4 استان موردمطالعه
اردبیل آذربایجان غربی آذربایجان شرقی همدان
اردبیل - 95/6 98/3 17/3
آذربایجان غربی 95/6 - کاملاً متمایز 08/5
آذربایجان شرقی 98/3 کاملاً متمایز - 71/3
همدان 17/3 08/5 71/3 -
همچنین دو کلاد مجزا مشاهده شد که کلاد اول شامل جمعیتهای استانهای آذربایجان شرقی، استان همدان و استان اردبیل و کلاد دوم شامل جمعیت استان آذربایجان غربی بود. باتوجه به شکل 5 در استان اردبیل بیشترین تغییرات حول لندمارک شماره 13، در استان آذربایجان غربی بیشترین تغییرات حول لندمارک شماره 5، در استان آذربایجان شرقی بیشترین تغییرات حول لندمارکهای شماره 10، 11 و 13 و در استان همدان بیشترین تغییرات حول لندمارک شماره 7 اتفاق افتاده است.
شکل 5- نمودار تحلیل خوشهای مربوط به تصاویر شکل بال مربوط به هر کلاد (رنگهای گرم: گسترش در حول نقاط لندمارک و رنگهای سرد: عدم گسترش)
بحث
بررسیهای ریختسنجی هندسی جمعیتهای موردمطالعه وجود اختلاف معنیداری را بین شکل بال جمعیتهای مختلف نشان داد. نتایج تحقیق حاضر همچنین تا حدودی رابطه مستقیم بین فاصلهی جغرافیایی و تمایز ریختی را نشان داد. نتایج حاصل از آزمون PCA نشان داد که جمعیت استان آذربایجان غربی و استان آذربایجان شرقی همپوشانی بسیار کمی با یکدیگر داشته و جدایی تقریباً بارزی را نسبت به یکدیگر نشان میداد. جمعیت استان آذربایجان غربی با جمعیت استان همدان همپوشانی تقریباً بیشتری نسبت به همپوشانی جمعیت استان آذربایجان غربی با سایر جمعیتها دارد. همچنین محدودهی پراکندگی جمعیت استان آذربایجان شرقی با جمعیتهای دو استان اردبیل و همدان همپوشانی بسیار بالایی دارد که عدم معنیدار بودن تفاوت شکلی را در این سه منطقه نشان میدهد. نتایج حاصل از آزمون MANOVA/CVA جمعیت استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی کاملاً ازهم متمایز کرد و بهطورواضح دو گروه مجزا را نشان داد. جمعیت دو استان آذربایجان غربی و اردبیل نیز همپوشانی کمی داشته و جدایی بارزی را نشان داد. محدوده پراکندگی جمعیت استان آذربایجان شرقی بیشترین همپوشانی را در درجه اول با استان اردبیل و در درجه دوم با استان همدان داشت. البته نتایج حاصل از آزمون CDA نیز جدایی بین جمعیتهای استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی را تأیید نمود و نهایتاً آنالیز خوشهای براساس سنتروئید گروه نتایج آزمونهای فوق را تأیید کرد و نشان داد که جمعیت استان اردبیل و همدان کمترین تمایز و استانهای آذربایجان شرقی و غربی بیشترین تمایز را ازهم دارند. همچنین در تحلیل خوشهای دو کلاد مجزا مشاهده شد که کلاد اول شامل جمعیتهای استانهای آذربایجان شرقی، استان همدان و استان اردبیل و کلاد دوم شامل جمعیت استان آذربایجان غربی بود.
دو عامل، الگوهای تاریخی جمعیتهای جداشده و انطباق با محیط فعلی میتواند باعث تنوع در مورفولوژی، رفتار، زیستشناسی جمعیت و سایر ویژگی امروزی زنبورهای عسل در مناطق جغرافیایی متعدد گردد. محققین در پژوهشی در برخی نواحی استان اردبیل علت جدایی بین دو جمعیت را عدم کوچ و علت شباهت دو جمعیت را مهاجرت دانستند (6) باتوجه به نتایج حاصل احتمال داده میشود که این الگوی بهدستآمده به علت مسیر انتخابی کوچ زنبورهای عسل میباشد. زنبورهای عسل نمونهبرداری شده از ایستگاههای انتخابی واقع در استان آذربایجان غربی بیشترین کوچ را به نقاط جنوبیتر ایران داشته و علت شباهت ریختی بیشتر آنها با زنبورهای نمونهبرداری شده از استان همدان میتواند در ارتباط قرار گرفتن زنبورهای عسل دو منطقه باشد. همچنین زنبورهای نمونهبرداری شده از استان آذربایجان شرقی بیشتر مسیر کوچ در داخل استان آذربایجان شرقی و بعضاً به آستارا واقع در استان گیلان و زنبورهای عسل استان اردبیل بیشتر مسیر مهاجرت به نقاط شمالی کشور و شرق استان اردبیل را داشتهاند. امکان مهاجرت بین زنبورهای عسل استان آذربایجان غربی و شرقی به علت عوامل جغرافیایی از قبیل حضور دریاچه ارومیه و همچنین عدم تفاوت زیاد شرایط آبوهوایی بین دو منطقه، تقریباً کم است و این تفکیک ریختی میتواند نتیجهی آن باشد.
ارتفاع محل زیست روی صفــات مربــوط بهاندازه بدن مثل طول بال، انــدازه زوایای بال، طول رگبالها و اندازه غدد مومساز تأثیر میگــذارد، بهطوریکه در ارتفاعات پایینتر و هوای خشــک و گرم اندازه صفات مذکور کاهش مییابد(7). علاوه بر این مشخص شده است که شرایط اقلیمی و ارتفاع روی صفات ظاهری تأثیر میگذارد و با افزایش ارتفاع محل زیست زنبورها، طول بدن و طول موهای روی بدن آنها افزایش مییابد (12 و 15). در بررسی دیگری پژوهشگران نشان دادند که ازلحاظ مورفولوژیکی جمعیتهای زنبورعسل متعلق به مناطق پست از سایر جمعیتهای زنبورعسل متعلق به مناطق مرتفع کوچکتر هستند (13). در این پژوهش نیز همانطور که از نتایج حاصل از ریختسنجی هندسی مشخص شد مانند نتایج سایر پژوهشها و قانون برگمن زنبورهای عسل استان اردبیل نسبت به زنبورهای عسل استان همدان به دلیل شرایط آب و هوایی سردتر و قرارگرفتن در عرض جغرافیایی بالاتر، نسبتاً بزرگتر میباشند. همچنین در مطالعهای محققین دریافتند که کمترین میزان یکدستی مربوط به زنبورهای مناطق آذربایجان غربی میباشد (1) که احتمالاً دلیل آن ترکیب پیچیدهی جغرافیای طبیعی شمال غرب ایران از کوههای مرتفع، ناهمواریها و دشتهای باز است. تنوع اقلیمی و جغرافیایی، بهویژه وجود مناطق گستردهی کوهستانی و مرتفع در منطقه سبب گردیده است که نواحی فیزیوگرافیک متنوع و با ویژگیهای منحصربهفرد در این بخش از کشور شکل گیرد و این تنوع سبب گردیده است که تنوع زیستی منطقه نیز قابلتوجه باشد، چنانچه در این پژوهش نیز جدایی جمعیتهای آذربایجان غربی از سایر جمعیتها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در مطالعه حاضر، تفاوتهای مشاهده شده بهخصوص در صفات ریختشناسی در مناطق مطالعه شده که ازنظر جغرافیایی بههم مرتبط هستند، ممکن است نشاندهنده ویژگیهای خاص زیستگاه باشند که موجود نسبت به آن سازش پیداکرده است. اما درمجموع تنها با استناد به ویژگیهای ریختشناسی نمیتوان حوادث بومشناسی و ارتباطهای میان جمعیتها را مشخص نمود. استفاده از سایر روشهای شناسایی جمعیتها بهویژه استفاده از نشانگرهای ژنتیکی میتواند در فهم و درک بهتر تنوع درونگونهای جمعیتهای زنبورعسل مؤثر باشد.