اثر شنبلیله بر پروفایل سرمی در موش بزرگ آزمایشگاهی دریافت کننده رژیم غذایی پر کلسترول و مقایسه با اثر آتورواستاتین

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران

2 استادیار بیوشیمی، دانشکده علوم پایه ، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان

چکیده

زمینه و هدف: امروزه گیاهان دارویی به خاطر نقشی که در درمان بسیاری از بیماری‌ها دارند، مورد توجه قرار گرفته‌اند. هدف از این مطالعه تعیین اثر هیپوکلسترولمیک پودر دانه‌ی شنبلیله و مقایسه‌ی آن با آتورواستاتین در موش بزرگ آزمایشگاهی دریافت کننده‌ی رژیم غذایی پر کلسترول بود.
روش بررسی: تعداد 40 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر با وزن 180 تا 200 گرم دو هفته تحت نظر گرفته شدند. سپس به طور تصادفی در 4 گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه1 (تغذیه با غذای طبیعیND)، گروه2 (تغذیه با غذای با کلسترول بالا HCD: غذای طبیعی مخلوط با 2 کلسترول و 5/0 کولیک اسید)، گروه3 (تغذیه با HCD مخلوط با g/kg bwt/day 8 پودر دانه شنبلیلهHCD+FNG)، گروه4 ( تغذیه با HCD و mg/kg bwt / day 5/0 امولسیون آبی آتورواستاتین HCD+Ator از طریق لوله دهانی).
پس از 6 هفته، سطح سرمی تری‌گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL-c) ، آلانین آمینوترانسفراز (ALT) ، آسپارتیک آمینوترانسفراز (AST) و قند خون ناشتا (FBS) سنجیده شدند. لیپویروتئین با دانسیته پایین (LDL-c) با رابطه فریدوالد تخمین زده شد.
یافته‌ها: در گروه‌های 3و4، در مقایسه با گروه 2 ، سطوح سرمی کلسترول، تری‌گلیسرید، LDL-c،VLDL-c ، ALT و FBS کاهش (001/0 p<) و سطح سرمی HDL-c افزایش یافت(05/0 p<)
نتیجه گیری: شنبلیله دارای فعالیت‌های هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک در موش های بزرگ آزمایشگاهی دریافت کننده‌ی رژیم غذایی پر کلسترول بود و دیس لیپیدمی ناشی از آن را اصلاح نمود. پودر دانه شنبلیله بطور معنی داری فعالیت هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک ضعیف‌تری نسبت به آتورواستاتین نشان داد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Effect of Trigonella Foenum Graecum.L on Serum Profile in High Cholesterol Fed Rats and its Comparison with Atorvastatin

نویسندگان [English]

  • Seyedeh Negin Kassaee 1
  • Seyed Mehrdad Kassaee 2

1 Faculty of Pharmacy, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan,Iran

2 Faculty member, Hamedan Branch, Islamic Azad University, Hamedan, I.R. of Iran

چکیده [English]

Backgrounds and Objectives: Today, medicinal plants are in the focus of attention because of their roles in treatment of many diseases. The aim of this study was to determine the hypocholesterolemic effect of Trigonella Foenum Graecum.L(Fenugreek) seeds powder and its comparison with atorvastatin on high cholesterol diet fed rats.
Materials and Methods: Forty male rats weighing 180–200g were monitored for two weeks and then were randomly divided into four groups of 10 each: group1(fed with normal diet: ND), group2, fed with high cholesterol diet, HCD(ND mixed with 2 cholesterol+ 0.5 cholic acid), group3( fed with HCD mixed with fenugreek seeds powder, 8 g/kg bw/day: HCD+FEN ), group4 (fed with HCD supplemented with aqueous emulsion of atorvastatin, 0.5mg/kg bw/day, administered via oral feeding tube: HCD+Ator).
After 6 weeks, the serum levels of triglyceride, total cholesterol, high density lipoprotein cholesterol (HDL-c), alanine aminotransferase (ALT) and aspartic aminotransferase (AST) and fasting blood sugar (FBS) were assayed. Low density lipoprotein cholesterol (LDL-c) was estimated by Friedewald equation.
Results: In groups 3 and 4, the serum levels of cholesterol, triglyceride, LDL-c and VLDL-c, ALT and FBS decreased (p<0.001) and serum level of HDL-c increased (p<0.05) as compared to group 2.

Conclusion: Fenugreek has hypolipidemic and hypoglycemic activities in high cholesterol diet fed rats and ameliroate high cholesterol diet induced dyslipidemia. Fenugreek seeds powder has shown significantly less potent hypolipidemic and hypoglycemic activities than atorvastatin.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Atorvastatin Calcium
  • Trigonella
  • Cholesterol
  • LDL

اثر شنبلیله بر پروفایل سرمی در موش بزرگ آزمایشگاهی دریافت‌کننده رژیم غذایی پرکلسترول و مقایسه با اثر آتورواستاتین

سیده نگین کسائی1 و سید مهرداد کسائی2*

1 ایران، همدان، دانشگاه علوم پزشکی همدان، دانشکده داروسازی

2 ایران، همدان، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، دانشکده علوم پایه

تاریخ دریافت: 2/10/96                تاریخ پذیرش: 21/3/97

چکیده

امروزه گیاهان دارویی به خاطر نقشی که در درمان بسیاری از بیماری­ها دارند، موردتوجه قرارگرفته‌اند. هدف از این مطالعه تعیین اثر هیپوکلسترولمیک پودر دانه­ی شنبلیله و مقایسه­ی آن با آتورواستاتین در موش بزرگ آزمایشگاهی دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی پرکلسترول بود. تعداد 40 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر با وزن 180 تا 200 گرم دو هفته تحت نظر گرفته شدند. سپس به‌طور تصادفی در 4 گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه1 (تغذیه با غذای طبیعیND)، گروه2 (تغذیه با غذای با کلسترول بالا HCD: غذای طبیعی مخلوط با 2% کلسترول و 5/0 % کولیک اسید)، گروه3 (تغذیه با HCD مخلوط با g/kg bwt/day 8 پودر دانه شنبلیلهHCD+FNG)، گروه4 (تغذیه با HCD و mg/kg bwt / day 5/0 امولسیون آبی آتورواستاتین HCD+Ator از طریق لوله دهانی). پس از 6 هفته، سطح سرمی تری­گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL-c)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتیک آمینوترانسفراز (AST) و قند خون ناشتا (FBS) سنجیده شدند. لیپویروتئین با دانسیته پایین (LDL-c) با رابطه فریدوالد تخمین زده شد. یافته­ها: در گروه­های 3و4، در مقایسه با گروه 2، سطوح سرمی کلسترول، تری­گلیسرید، LDL-c،VLDL-c ،  ALTو FBS کاهش (001/0 P<) و سطح سرمی HDL-c افزایش یافت (05/0 P<). شنبلیله دارای فعالیت­های هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک در موش‌های بزرگ آزمایشگاهی دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی پرکلسترول بود و دیس لیپیدمی ناشی از آن را اصلاح نمود. پودر دانه شنبلیله بطور معنی‌داری فعالیت هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک ضعیف­تری نسبت به آتورواستاتین نشان داد.

واژه­های کلیدی: آتورواستاتین، شنبلیله، کلسترول، LDL-c

* نویسنده مسئول، تلفن: 08138210293 ، پست الکترونیکی: kassaee2001@iauh.ac.ir

مقدمه

 

بیماری­های قلبی عروقی از علل اصلی مرگ در جوامع غربی و تا حدی علت رو به رشد معلولیت و مرگ‌ومیر در جهان است و شایع­ترین علت آن، تصلب شرایین می­باشد. تصلب شرایین یا آترواسکلروز، یک اصطلاح یونانی و به معنی سخت شدن جدار شریان­هاست. تنها عامل مستقل در پدید آمدن آترواسکلروز، سطح بالای کلسترولLDL- است (24).

مطالعات اخیر نشان می­دهد که آترواسکلروز و بیماری عروق قلب، در کشورهای صنعتی، با عواملی نظیر میزان چربی­های موجود در گردش خون در ارتباط است. کاستن کلسترول تام خون در کنترل بیماری­های مرتبط با هیپرلیپیدمی مانند بیماری عروق کرونر و آترواسکلروز حائز اهمیت است (14).

محققینی معتقدند که پایین آوردن سطح لیپیدهای پلاسما، خصوصاً کلسترولLDL، با اصلاح رژیم غذایی، شیوع بیماری­های قلبی عروقی را کم و به بازگشت ضایعه­ی ایجاد شده نیز کمک ‌نماید. همچنین، افزایش لیپوپروتئین های با چگالی بالا HDL، برداشت لیپیدها از جدار شریان­ها و بافت­های محیطی را افزایش داده و یک عامل حفاظتی برای بیماری‌های قلبی عروقی محسوب می­شود (24).

شنبلیله بانام علمی Trigonella foenum-graecum که در اصطلاح انگلیسی Fenugreek نامیده می­شود، یک گیاه نهاندانه، دو لپه‌ای جدا گلبرگ، علفی یکساله از راسته گل سرخ Rosaceae ، تیره نخود Legouminosae و جنس Trigonella و بومی شرق مدیترانه است. این گیاه به سبب تولید آلکالوئیدهای دارویی، ترکیبات استروییدی، ساپوژنین­ها و قدرت درمان بخشی بالا در زمره مهم‌ترین گیاهان دارویی جهان قرار دارد. تریگونلین اسید نیکوتینیک ازجمله مهم‌ترین متابولیت­های گیاه شنبلیله به شمار می‌روند که در درمان دیابت و کاهش کلسترول خون بسیار مؤثر می‌باشند. دیاسژنین ترکیب مهم دیگر بذر این گیاه است که در تولید استروییدهای دارویی از جمله قرص‌های ضدبارداری استفاده می‌شود. گزارش‌شده است که دانه این گیاه دارای خواص آنتی دیابتیک، آنتی‌اکسیدان، تقویت قوای جنسی، ضد نفخ و مدر بوده و در کاهش کلسترول و تری­گلیسرید مؤثر است (22).

مطالعات مختلف نشان می­دهند که دیابت قندی سبب اختلال در روندهای مرتبط با یادگیری، حافظه و شناخت در مدل حیوانی و همچنین انسان می­شود. عوارض مزمن این اختلال شامل ضایعات عروق میکروسکپی و اعصاب مانند رتینوپاتی، نوروپاتی، نفروپاتی و همچنین ضایعات عروق بزرگتر، مانند بیماری عروق کرونر، محیطی و مغز می­باشد (26).

گزارش­ها دلالت براین دارند که فعالیت­های فارماکولوژیک شنبلیله شامل آثار آنتی‌اکسیدانی، آنتی رادیکالی، آنتی دیابتی، ضد هیپرکلسترولمی، ضد باروری، ضد قارچی، مسکن، ضدالتهاب، تب بُر و تنظیم‌کنندگی سیستم ایمنی می­باشند (23).

اخیراً پژوهشگرانی در داکا، هیپرکلسترولمی را با افزایش استرس اکسیداتیو مرتبط دانسته­اند. استرس اکسیداتیو منجر به افزایش پراکسیداسیون لیپیدها می­گردد. افزایش تولید LDL-c اکسیده، فاکتور مهمی در صدمات عروقی در زمان بالا بودن کلسترول محسوب می­شود (18).

میزان بالای LDL، خطر سکته­ی قلبی حاد را بالا می­برد و بر بروز ضایعه­ی عروق کرونر نیز تأثیر می­گذارد (7).

خواص دارویی مختلف گیاهان دارویی را می­توان با داروهای سنتتیک با کاربرد مشابه مقایسه نمود. برای نمونه، خاصیت آنتی هیپرلیپیدمیک دارچین، با داروی آتورواستاتین که یک مهار کننده­ی آنزیم بتا هیدروکسی بتا متیل گلوتاریل کوA است و مانع سنتز کلسترول می­گردد، مقایسه شده است (18).

هدف ازاین مطالعه بررسی اثر آنتی هیپرکلسترولمیک پودر دانه‌ی شنبلیله و مقایسه‌ی آن با داروی آتورواستاتین می‌باشد.

مواد و روشها

تهیه­ی پودر دانه شنبلیله: دانه­ی خشک گیاه شنبلیله از فروشگاه­های محلی در همدان خریداری شده و پس از شناسایی و تأیید اصالت توسط کارشناس هرباریوم دانشگاه علوم پزشکی همدان، شسته و با هاون برقی بصورت پودر درآورده شد.

گروه­های موردمطالعه: دراین پژوهش تجربی، 40 موش بزرگ آزمایشگاهی نر با میانگین وزنی 180 تا200 گرم و سن 6 هفته از دانشگاه علوم پزشکی خریداری شد. ابتدا موش­ها در اتاق حیوانات به مدت 2 هفته جهت سازگاری با محیط جدید در دمای 1± 22 درجه سانتی‌گراد با غذای استاندارد یکسان و در چرخه­ی تاریکی- روشنایی طبیعی و تهویه­ی مناسب نگه‌داری شدند. سپس بطور تصادفی به 4 گروه 10 تایی به شرح زیر تقسیم شدند. 

گروه 1) دریافت کننده­ی غذای نرمال(Chow)

گروه 2) دریافت‌کننده‌ی غذای نرمال و کلسترول بالا (کلسترول 2درصد و کولیک اسید 5/0%) برای مدت 6 هفته. به‌منظور مخلوط شدن کلسترول و اسید کولیک در غذا، ابتدا این دو ترکیب در 5 سی‌سی روغن نارگیل گرم، حل شدند و سپس با غذای حیوان مخلوط شدند.

گروه 3) دریافت‌کننده‌ی غذای نرمال و کلسترول بالا ( کلسترول 2% و کولیک اسید 5/0%) و پودر دانه­ی شنبلیله day/g/kg b wt8 برای مدت 6 هفته (11). پودر دانه­ی شنبلیله ابتدا در 5 سی‌سی آب مخلوط گشت و سپس با وعده­ی غذای نیمروز حیوان مخلوط و در اختیار حیوان قرار داده شد.

گروه 4) دریافت کننده­ی غذای نرمال و کلسترول بالا ( کلسترول 2% و کولیک اسید 5/0%) و mg/kg b w /d 5/0 داروی آتورواستاتین که به‌صورت امولسیون آبی و توسط لوله­ی معدی گاواژ شد (21).

تیمار، براساس گروه­بندی ذکر شده به مدت 6 هفته انجام می­شود. پس از یک‌شب ناشتایی، حیوانات با تزریق عضلانی mg/kg 50 کتامین بی­هوش شدند و با شکافتن قلب، خون‌گیری به عمل آمد. نمونه­ی به‌دست‌آمده برای انجام آزمایش­ها ارسال گشت.

موش­ها هر هفته وزن شدند و میزان پودر دانه­ی شنبلیله مطابق با وزن موش­ها به غذای گروه مربوطه اضافه گشت و داروی آتورواستاتین نیز به مقدار روزانه 5/0 میلی­گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن در آب حل شد و با لوله­ی معدی به گروه چهارم گاواژ شد.

تشریح حیوانات: بعد از آخرین روز تیمار، بعد از 12 ساعت ناشتایی، حیوانات بوسیله­ی تزریق عضلانی 50 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن از داروی کتامین، بی­هوش شدند و خونگیری از قلب آنها بااستفاده از سرنگ 5 سی­سی صورت گرفت. نمونه خون‌گرفته شده به­ مدت 15 دقیقه در دمای 37 درجه سانتی­گراد انکوبه شد تا لخته شود. سپس خون لخته شده به مدت 15 دقیقه با 3000 دور در دقیقه سانتریفوژ شد و سرم آن جدا شد و تا زمان ارسال به آزمایشگاه، در یخچال با دمای 20- درجه سانتی­گراد نگهداری شد.

روش­های اندازه­گیری و آزمایش: پس از ارسال سرم به آزمایشگاه تشخیص طبی، میزان کلسترول، تری گلیسرید، HDL-c و نیز فعالیت آنزیم­های آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینو ترانسفراز سرمی و قند خون ناشتا، در آزمایشگاه تشخیص طبی به روش آنزیمی و با کیت­های شرکت پارس آزمون با روش رنگ­سنجی (اسپکتروفتومتری) با دستگاه اسپکتروفتومتر مدل JENWAY 6105 UV/Vis اندازه‌گیری شد.

روش محاسبه­ی کلسترول-LDL و کلسترول-VLDL: کلسترول- LDL با استفاده از فرمول فرید والد به شرح زیر محاسبه شد.

LDL-c = TC –HDL-c – TG/5 البته این روش برای سرم­هایی که غلظت تری­گلیسرید پایین­تر از 400 میلی­گرم در دسی­لیتر دارند کاربرد دارد. کلسترول-VLDL بااستفاده از فرمول TG/5 محاسبه شد (19).

وزن‌کشی نیز توسط ترازوی دیجیتال مدل A&D GF600, Japan در پایان هر هفته انجام شد.

تجزیه‌وتحلیل داده­ها و آنالیز آماری: برای تجزیه‌وتحلیل آماری از برنامه نرم‌افزاری SPSS (ویرایش 16) استفاده شد و داده‌های کمی با روش آماری ANOVA یک‌طرفه و تست Tukey مقایسه شد و )05/0>P) معنی‌دار در نظر گرفته شد.

نتایج

نتایج حاصل از سنجش کلسترول تام، HDL-c، LDL-c، VLDL-c، تری­گلیسرید، ALT ، AST و گلوکز سرم در گروه­های کنترل، دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا و درمان شده با آتورواستاتین و پودر دانه­ی شنبلیله در نمودارهای 1 و 2 و3 آورده شده­اند.

 

نمودار 1- مقایسه­ی پارامترهای موردمطالعه بین گروه­های مورد آزمایش

TG: تری گلیسرید، LDL: لیپوپروتئین با چگالی پایین،VLDL: لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین، HDL: لیپوپروتئین با چگالی بالا. (HCD): دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، (HCD+Ator): رژیم غذایی HCD و آتورواستاتین، (HCD+FNG): رژیم غذایی  HCDو شنبلیله، :(Nor) گروه دریافت‌ کننده‌ی رژیم غذایی نرمال. علامت * نشان‌دهنده‌ی 05/0>P، علامت *** نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه HCD می­باشد. علامت ^ نشان‌دهنده‌ی 05/0>P و علامت ^^^ نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه نرمال می­باشد. علامت ! نشان‌دهنده‌ی05/0>P، علامت !! نشان‌دهنده‌ی 01/0>P و علامت !!! نشان‌دهنده‌ی 001/0>P بین دو گروه HCD+Ator و HCD+FNG می­باشد.

بررسی وضعیت تری­گلیسرید سرم در گروه­های موردمطالعه: چنانچه در نمودار 1 ملاحظه می‌شود، سطح سرمی تری­گلسیرید در گروهی که آتورواستاتین دریافت کرده نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، به‌طور معنی­داری کاهش پیدا نموده است (001/0>P). اختلاف آن با میزان طبیعی نیز معنی­دار نیست.

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز به‌طور معنی­داری سطح تری­گلیسرید را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا کاهش داده (001/0>P) باوجود این نتوانسته سطح آن را تا حد میزان طبیعی کاهش دهد. به‌طوری که اختلاف آن با گروه طبیعی معنی­دار است (05/0>P). اختلاف سطح سرمی تری­گلیسرید بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (01/0>P).

بررسی وضعیت کلسترول سرم در گروه­های مورد مطالعه:سطح سرمی کلسترول در گروهی که آتورواستاتین دریافت نموده نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا، به‌طور معنی­داری کاهش پیدا نموده است (001/0>P). اختلاف آن با میزان طبیعی نیز معنی­دار نیست.

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز به‌طور معنی­داری سطح کلسترول سرم را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا کاهش داده (001/0>P). باوجود این نتوانسته سطح آن را تا حد میزان طبیعی پایین آورد، به‌طوری که اختلاف آن با گروه طبیعی معنی­دار است (001/0>P). اختلاف سطح سرمی کلسترول بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (001/0>P).

بررسی وضعیت LDL-c سرم در گروه­های موردمطالعه:سطح سرمی LDL-c در گروهی که آتورواستاتین دریافت کرده نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، به­طور معنی­داری کاهش پیدا نموده است (001/0>P). اختلاف آن با میزان طبیعی، معنی­دار نیست (9/0=P). بدین معنی که این کاهش تا رسیدن به حد طبیعی ادامه یافته است.

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز به‌طور معنی­داری سطح کلسترول سرم را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا کاهش داده (001/0>P) باوجود این نتوانسته سطح آن را تا حد میزان طبیعی پایین آورد، به‌طوری که اختلاف آن با گروه طبیعی معنی­دار است (001/0>P). اختلاف سطح سرمی LDL-c بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (001/0>P) .

بررسی وضعیت VLDL-c سرم در گروه­های موردمطالعه:سطح سرمی VLDL-c در گروهی که آتورواستاتین دریافت کرده است، نسبت به گروه دریافت کننده­ی رژیم با کلسترول بالا، به­طور معنی­داری کاهش پیدا نموده است (001/0>P) .اختلاف این پارامتر با میزان طبیعی معنی­دار نیست (00/1P=).

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز به‌طور معنی­داری سطح کلسترول سرم را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا کاهش داده (001/0>P) باوجود این اگرچه توانسته است میزان آن را بسیار به سطح طبیعی نزدیک کند اما هنوز این اختلاف معنی­دار است (05/0>P). اختلاف سطح سرمیVLDL-c بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (05/0>P) .

بررسی وضعیت HDL-c سرم در گروه­های موردمطالعه:چنانچه در نمودار 1 مشاهده می‌گردد، میزان سرمی HDL-c در گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا، نسبت به گروه طبیعی کاهش‌یافته است (05/0>P) مصرف آتوروستاتین توانسته است سطح سرمی این پارامتر را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا به­طور معنی­داری افزایش دهد (001/0>P) چنانچه ملاحظه می­گردد، آتورواستاتین توانسته میزان HDL-c را به‌طور معنی­داری، حتی از میزان طبیعی نیز بالاتر ببرد (001/0>P).

پودر دانه شنبلیله اگرچه توانسته است میزان HDL-c را به‌طور معنی­داری افرایش دهد، لیکن نتوانسته این افزایش را فراتر از میزان طبیعی ببرد و اختلاف آن با گروه طبیعی معنی­دار نیست (00/1P=). اختلاف سطح سرمیHDL-c بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (001/0>P).

 

نمودار 2- مقایسه­ی قند خون ناشتا بین گروه­های موردمطالعه

(HDC): دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، (HCD+Ator): رژیم HCD و آتورواستاتین، (HCD+FNG) رژیم غذایی HCD و شنبلیله، (Nor): گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی نرمال. علامت *** نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه HCD می­باشد. علامت ^^^ نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه نرمال می­باشد. علامت !!! نشان‌دهنده‌ی 001/0>P بین دو گروه HCD+Ator و HCD+FNG می­باشد.

چنانچه در نمودار 2 ملاحظه می­شود، قندخون ناشتا در گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا نسبت به گروه طبیعی افزایش معنی‌دار داشته است (001/0>P). سطح سرمی قندخون در گروهی که آتورواستاتین دریافت کرده است، نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا، به­طور معنی­داری کاهش پیدا نموده است (001/0>P). اختلاف این پارامتر در گروهی که آتورواستاتین مصرف کرده، نسبت به گروه با رژیم طبیعی میزان طبیعی معنی­دار نیست (84/0P=).

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز به‌طور معنی­داری سطح گلوکز سرم را نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم با کلسترول بالا کاهش داده (001/0>P) باوجود این اگرچه توانسته است میزان آن را به سطح طبیعی نزدیک کند اما همچنان این اختلاف معنی‌دار است (001/0>P) اختلاف سطح سرمی قند خون ناشتا بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (001/0>P).

 

نمودار 3- مقایسه­ی AST و ALT بین گروه­های موردمطالعه

(HCD): دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، (HCD+Ator): رژیم HCD و آتورواستاتین، (HCD+FNG): رژیم غذایی HCD و شنبلیله ، (Nor): گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی نرمال. علامت *** نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه HCD می­باشد. علامت ^^^ نشان‌دهنده‌ی 001/0>P نسبت به گروه نرمال می­باشد. علامت !!! نشان‌دهنده‌ی 001/0>P بین دو گروه HCD+Ator و HCD+FNG می­باشد.

بررسی میزان AST در گروه­های موردمطالعه: چنانچه در نمودار 3 ملاحظه می­گردد، مصرف کلسترول بالا موجب افزایش معنی­دار میزان AST سرمی شده است (001/0>P). مصرف آتورواستاتین توانسته است به­طور معنی­داری مانع از این افزایش گردد (001/0>P) اما هنوز هم این اختلاف با گروه طبیعی مشاهده می­گردد (001/0>P).

مصرف پودر دانه شنبلیله نیز نظیر آتورواستاتین عمل کرده و اگرچه به‌طور معنی­داری موجب کاهش میزان AST سرمی گشته اما همچنان اختلاف با گروه طبیعی مشاهده می­شود (001/0>P) اختلاف سطح سرمی AST بین دو گروه تیمار شده معنی­دار  نیست (09/0P=).

در گروه مصرف‌کننده‌ی آتورواستاتین، میزان سرمی ALT به­طور معنی­داری کاهش‌یافته (001/0>P) به‌طوری‌که اختلاف آن دیگر با گروه طبیعی معنی­دار نیست (97/0P=).

اگرچه پودر دانه شنبلیله توانسته است کاهش معنی­داری در میزان ALT سرمی نسبت به گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا ایجاد کند (001/0>P) لیکن هنوز اختلاف معنی­دار با گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم طبیعی مشاهده می­شود (001/0>P) اختلاف سطح سرمی ALT بین دو گروه تیمار شده معنی­دار است (001/0>P).

بحث

در مطالعه حاضر، سطوح سرمی تری گلیسرید، کلسترول، LDL-c و VLDL-c در گروه با رژیم پرکلسترول تیمار شده با پودر دانه شنبلیله، نسبت به گروهی که تیمار نشده بودند کاهش یافت. در پژوهش بلگوییت-هادریچ و همکارانش، گذشته از تفاوتی که در روش کار وجود دارد، یافته­ها در خصوص سطوح تری­گلیسرید، کلسترول، LDL-c و VLDL-c با یافته‌های ما مشابه است (4).

براساس گزارش باسچ، براثر مصرف روزانه­ی 5/12 تا 18 گرم پودر دانه­ی شنبلیله برای مدت یک ماه، سطح کلسترول تام و LDL-c در افراد دچار هیپرکلسترولمی کاهش‌یافته است (3). براساس همین پژوهش، تغییری در سطح‌تری گلیسرید، VLDL-c و HDL-c مشاهده نشد که از این لحاظ با یافته­های پژوهش حاضر تفاوت دارد.

پراسانا در یک کارآزمایی بالینی نشان داد که مصرف خوراکی 25 و 50 گرم شنبلیله (پیش از غذا) اثر هیپولیپیدمیک در بیماران مبتلا به هیپرکلسترولمی دارد هرچند تعداد بیماران موردمطالعه (6n=) در این تحقیق زیاد نبود (16). این یافته نیز باتوجه به اینکه بر روی انسان صورت گرفته، بامطالعه‌ی ما تفاوت دارد، هرچند نتایج آن مشابه است. این تفاوت­ها می­تواند ناشی از وجود مکانیسم­های مختلف دخیل در متابولیسم لیپوپروتئین­ها باشد (13).

همچنین اثر آنتی­دیابتیک این گیاه در مدل حیوانی دیابت نوع دو گزارش شده است (8).

نتایج پژوهش حاضر همچنین با نتایج پژوهش کلینیکال واتز، بیکر و مانگ و همکارانشان مشابه بود. به‌طوری که در این پژوهش­ها اثر آنتی هیپرگلیسمیک شنبلیله مورد تأیید قرارگرفته است (2، 12 و25). اثر آنتی هیپرگلیسمیک تحقیق حاضر با نتایج حاصل از پژوهش این محققان مطابقت دارد.

در مطالعه­ی دیگری، تجویز فیبر محلول حاصل از دانه­ی شنبلیله در رت­های چاق موتانتWNIN/GR-ob، موجب هیپولیپیدمی شد که به افزایش فعالیت HMG-CoA ردوکتاز در میکروزوم­های کبدی و متعاقباً دفع اسیدهای صفراوی و استرول‌های خنثی از طریق مدفوع، نسبت داده شد (17).

در راستای یافتن مکانیسم‌های احتمالی برای اثرات هیپو لیپیدمیک این گیاهان مطالعاتی انجام‌گرفته است. مطالعه­ی ویجایاکومار  و همکاران که بر روی محیط کشت سلولی انجام پذیرفت نشان داد که اثر هیپولیپیدمیک دانه­ی شنبلیله از طریق مهار تجمع چربی و افزایش گیرنده­ی LDL اعمال می­گردد (26).

برخی یافته­ها دلالت بر این دارد که استاتین­ها که بیان ژن HMG-CoA ردوکتاز را مهار می­کنند، می­توانند سطح کلسترول سرمی را پایین آورند اما مصرف درازمدت و در دوز بالا منجر به صدمات هپاتوسلولار، رابدومیولیز و نیز مشکل مقاومت و عدم تحمل می­گردد (5، 9 و15).

در مطالعه­ای، سعید با روش­های بیوشیمیایی و هیستوپاتولوژیک نشان داد که مصرف شنبلیله، نکروز و تغییرات چربی در کبد متعاقب آسیب ناشی از مسمومیت تتراکلرید کربن در موش بزرگ آزمایشگاهی را برطرف نمود و میزان گلوتاتیون (GSH) را به‌عنوان شاخص آنتی‌اکسیدان افزایش داد. در این پژوهش، سطح آنزیم­های ALT و AST که بدنبال نکروز کبدی ایجادشده بود، با مصرف شنبلیله به‌طور معنی­داری کاهش یافت (20).

در مطالعات برخی از محققین، میزان آمینوترانسفرازهای کبدی بطور معنی­داری در مدل­های دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی غنی از کلسترول، نسبت به گروه نرمال افزایش یافت که حکایت از آسیب کبدی بدنبال هیپرکلسترولمی دارد (4و 10). افزایش میزان آمینوترانسفرازها به دنبال دریافت رژیم با کلسترول بالا نیز با پژوهش ما تطابق دارد، اما عارضه­ی جانبی در گروه مصرف کننده­ی آتورواستاتین که در پژوهش این محققین و براساس افزایش آمینوترانسفراز­های سرمی در این گروه گزارش‌شده است. با دوزی که در آزمایش حاضر استفاده شد، مشاهده نشده و در پژوهش حاضر، دوز روزانه­ی mg/kg/b wt 5/0 از آتورواستاتین تأثیر سوءی بر سلول­های کبدی تحمیل نمی­کند. در مطالعه­ی حاضر، آتورواستاتین و شنبلیله توانسته­اند میزان آمینوترانسفرازها (در گروه مصرف کننده­ی رژیم غذایی با کلسترول بالا) را به‌طور معنی­داری کاهش دهند بدون اینکه اثر مخربی بر سلول­های کبدی بگذارند. دراین میان، آتورواستاتین به­طور معنی­داری قوی­تر از شنبلیله اثر کرده است.

اتر کاهنده کلسترول و تری­گلیسرید و اصلاح فعالیت آنزیم‌های کبدی در موارد آسیب‌های کبدی، منحصر به شنبلیله نیست و گیاهان دیگری ازجمله دارچین و گلپر، در مسمومیت‌ها و سایر آسیب‌های کبدی، در دوزهای مختلف، اثر محافظتی یا اصلاحی اعمال کرده‌اند و مکانیسم‌های آنتی‌اکسیدانی این گیاهان در برخی پژوهش‌ها به اثبات رسیده است (1و 6).

درمطالعه­ی حاضر نیز مصرف آتورواستاتین با دوز mg/kg b wt 5/0در روز، توانسته است میزان کلسترول را تا حد گروه طبیعی پایین آورد. اگرچه پودر دانه شنبلیله با دوز g/kg b wt 8 در روز نیز میزان کلسترول را به­طور معنی­داری کاهش داده، لیکن نتوانسته آن را تا حد گروه طبیعی کاهش دهد.  به نظر می­­رسد این دوز از پودر دانه­ی شنبلیله، اگرچه به‌طور مؤثری قادر است پروفایل لیپیدی را اصلاح کند اما این خاصیت آن به‌طور معنی­داری کمتر از دوز روزانه­ی mg/kg b wt 5/0 از آتورواستاتین باشد.

نتیجه‌گیری

 تأثیر دوز روزانه­ی g/kg b wt  8 از پودر دانه­ی شنبلیله در کاهش قند خون، کاهش آمینوترانسفرازهای سرمی و اصلاح پروفایل چربی در گروه دریافت‌کننده‌ی رژیم غذایی با کلسترول بالا، تأثیری تقریباً مشابه با دوز mg/kg b wt 5/0 از آتورواستاتین دارد اگرچه در همه موارد این آثار ضعیف­تر از آتورواستاتین می­باشد.

پیشنهادها

توصیه می­گردد تأثیر غلظت‌های مختلف عصاره­های آبی و الکلی دانه­ی شنبلیله تهیه شود و بصورت گاواژ به حیوان آزمایشگاهی خورانده شود و با دوزهای مختلف داروی آتورواستاتین و سایر داروهای کاهنده­ی چربی با مکانیسم­های مختلف مقایسه گردد. همچنین اثر سینرژیستی این گیاه با داروهای یادشده نیز موردبررسی قرارگیرد.

سپاسگزاری

از معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان بخاطر تمهیدات لازم برای اجرای این پژوهش قدردانی می­نمایم.

1- Ahmadi, R., and Pishghadam, S., 2017. Effect of hydro alcoholic Cinnamomum zeylanicum extract on leptine , triglyceride , total cholestrol levels and body weight in Male Wistar rats exposed to air pollution. Journal of Animal Researches(Iranian Journal of Biology), 30( 1), PP: 15-24.
2- Baker, W. L., Gutierrez-Williams, G., White, C. M., Kluge, J., and Coleman, C. I., 2008. Effect of Cinnamon on Glucose Control and Lipid Parameters. Diabetes Care, 31, PP: 41–43.
3- Basch, E., Ulbricht, C., Kuo, G., Szapary, P., Smith, M., 2003. Therapeutic Applications of Fenugreek. Alternative Medicine Review, 8, PP: 20-27.
4- Belguith-Hadriche, O., Bouaziz, M., Jamoussi, K., Simmonds, M., El Feki, A.,  and Makni-Ayedi, F., 2013. Comparative Study on Hypocholesterolemic and Antioxidant Activities of Various Extracts of fenugreek Seeds. Food Chemistry, 138, PP:1448-1453.
5- Bocan, T., Mueller, S., Brown, E., Lee, P., Bocan, M., Rea, T., et al., 1998. HMG-CoA Reductase and ACAT Inhibitors Act Synergistically to Lower Plasma Cholesterol and Limit Atherosclerotic Lesion Development in the Cholesterol-Fed Rabbit. Atherosclerosis, 139, PP:21-30.
6- Dadkhah, A., Fatemi, F., Naij, S., Dini, S., Khalaj, G., and Fadaee Monfared, M., 2016. Considering the effect of Golpar (Heracleum Persicum) essential oils on the acute hepatotoxcity induced by acetaminophen in Wistar rats. Journal of Animal Researches(Iranian Journal of Biology), 29(3), PP: 292-306
7- Fredrikson, G., Hedblad, B., Berglund, G.,  and Nilsson, J., 2003. Plasma Oxidized LDL: A Predictor for Acute Myocardial Infarction? Journal of Internal Medicine, 253, PP: 425-429.
8- Goodarzi, M. T., Tootoonchi, A., Karimi, J.,  and Abbasi Oshaghi, E., 2013. Anti-Diabetic Effects of Aqueous Extracts of Three Iranian Medicinal Plants in Type 2 Diabetic Rats Induced by High Fructose Diet. Avicenna Journal of Medical Biochemistry, 1(1), PP: 7-13.
9- Ji, G., Zhao, X., Leng, L., Liu, P., and Jiang, Z., 2011. Comparison of Dietary Control and Atorvastatin on High Fat Diet Induced Hepatic Steatosis and Hyperlipidemia in Rats. Lipids in Health and Disease, 10(23), PP: 1-10
10- Jian, G., Ze-qin, L., Ping, Z., and Hai-bo, Z., 2011. Lipid-Lowering Effect of Cordycepin (3'-deoxyadenosine) from Cordyceps Militaris on Hyperlipidemic Hamsters and Rats. Acta Pharmaceut ica Sinica, 46(6), PP: 669-676.
11- Khosla, P., Gupta, D. D., and Nagpal, R. K., 1995. Effect of Trigonella foenum graecum (Fenurgreek) on Blood Glucosein Normal AND Diabetic Rats. Indian J Physiol Pharmacol, 39, PP: 173-174.
12- Mang, B., Wolters, M., Schmitt, B., Kelb, K., Lichtinghagen, R., and Stichtenoth, D., et al., 2006.  Effects of a Cinnamon Extract on Plasma Glucose, HbA1C and Serum Lipids in Diabetes Mellitus Type 2. European Journal of Clinical Investigation, 36, PP: 340–344.
13- Mohammadi, A., and Abbasi Oshaghi,  E., 2014. Effect of Garlic on Lipid Profile and Expression of LXR Alpha in Intestine and Liver of Hypercholesterolemic Mice. Journal of Diabetes and  Metabolic Disorders, 13, PP: 20-23.
14- Onyeike, E., Monanu, M., and Okoye, C., 2012. Changes in The Blood Lipid Profile of Wistar albinorats Fed Rich Cholesterol Diet. Annals of Biological Research, 3(11), PP: 5186-5191.
15- Pahan, K., 2006. Lipid-Lowering drugs. Cellular and Molecular Life Sciences, 63(10), PP:1165-1178.
16- Prasanna, M., 2000. Hypolipidemic Effect of Fenugreek: A Clinical Study. Indian Journal of Pharmacology, 32, PP: 34-36.
17- Ramulu, P., Giridharan, N., and Udayasekhararao, P., 2011. Hypolipidemic Effect of Soluble Dietary Fiber(galactomannan) Isolated From Fenugreek Seeds in WNIN (GR-Ob) Obese Rats. Journal of Medicinal Plants Research, 5(19), PP: 4804-4813.
18- Rahman, S., Begum, H., Rahman, Z., Ara, F., Iqbal, M., and Mohammad Yousuf, A., 2013. Effect of Cinnamon (Cinnamomum cassia) as a Lipid Lowering Agent on Hypercholesterolemic Rats. Journal of Enam Medical College, 3(2), PP: 94-98.
19- Sahu, S., Chawal, R., and Uppal, B., 2005. Comparison of Two Methods of Estimation of Low Density Lipoprotein Cholesterol, The Direct Versus Friedewald Estimation. Indian Journal of Clinical Biochemistry, 20 (2), PP: 54-61
20- Said, A. M., Al-Khashali, D., Al-Khateeb, E., Al-Wakeel, N., 2011. The Hepatoprotective Activity of Fenugreek Seeds' Extract Against Carbontetrachloride Induced Liver Toxicity in Rats. American Journal of Plant Sciences, 9(1), PP: 94-103
21- Sharma, R. D., Raghuram, T. C., Dayasagar Rao V., 1991. Hypolipidaemic effect of fenugreek seeds. A clinical study. Phytother, 3, PP:145-147.
22- Sohrevardi, N., Sohrevardi, F., 2012. Essential oil Composition and Antioxidant Activity of Trigonella Foenum Graecum L. Plant. International Journal of Agriculture and Crop Sciences, 4(12), PP: 793-797.
23- Subhashini, N., Thangathirupathi, A., and Lavanya, N., 2011. Antioxidant Activity of Trigonella Foenum Graecum Using Various In Vitro And Ex Vivo Models. International Journal of Pharmacy and Pharmaceutical Sciences, 3(2), PP: 96-102.
24- Tebib, K., Besanacon, P., and Rouanet, J. M., 1994. Dietary Grape Seed Tannins Affect Lipoproteins, Lipoprotein Lipases and Tissue Lipids in Rats Fed Hypercholesterolemic Diets. American Institute of  Nutrition, 98, PP: 2451-2457.
25- Vats, V., Grover, J., and Rathi, S., 2002. Evaluation of Anti-Hyperglycemic and Hypoglycemic Effect of Trigonella foenum-graecum Linn, Ocimum Sanctum Linn and Pterocarpus Marsupium Linn in Normal and Alloxanized Diabetic Rats. Journal of Ethnopharmacology, 79, PP: 95–100.
26- Vijayakumar, M., Pandey, V., Mishra, G., and Bhat, M., 2010. Hypolipidemic Effect of Fenugreek Seeds Is Mediated Through Inhibition of Fat Accumulation and Upregulation of LDL Receptor. Obesity, 18(4), PP: 667-674.
دوره 32، شماره 2
شهریور 1398
صفحه 125-134
  • تاریخ دریافت: 02 دی 1396
  • تاریخ بازنگری: 09 اردیبهشت 1397
  • تاریخ پذیرش: 21 خرداد 1397