نویسندگان
1 دانش آموخته بوم شناسی آبزیان
2 عضوهئیت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان
3 کارشناس گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان
چکیده
تراکم و تغییرات فصلی توده زنده جمعیت بزرگ بی مهرگان کفزی تالاب چغاخور واقع در استان چهارمحال و بختیاری در طی یک سال، از اردیبهشت تا اسفند ماه 1389بررسی شد. نمونه برداری از کفزیان به وسیله گرب اکمن در 10 ایستگاه، با 3 تکرار برای هر ایستگاه و با تناوب 45 روز یک بار انجام شد. در نهایت تعداد 25 خانواده از بزرگ بی مهرگان کفزی متعلق به 5 رده و 12 راسته جداسازی و شناسایی گردید. آرایه های شکم پایان (Gastropoda) با 66/61 درصد و سخت پوستان (Crastacea) با 94/0 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را در بین سایر گروهها بخود اختصاص دادند. بیشترین تراکم بزرگ بی مهرگان کفزی به تعداد 14862 عدد در متر مربع در فصل پاییز و کمترین آن به تعداد 7755 عدد در متر مربع در فصل تابستان مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان توده زنده بزرگ بی مهرگان کفزی معادل 98/480 گرم در متر مربع به فصل پاییز و کمترین میزان آن معادل 80/73 گرم در متر مربع به فصل زمستان مربوط بود. در مجموع تحلیلهای آماری تفاوت معنی داری (0.01 > P)را در پارامترهای تراکم و میزان توده زنده بزرگ بی مهرگان کفزی بین فصول مختلف سال نشان داد.علاوه بر این بر اساس یافتههای این تحقیق تغییر فصلی شرایط محیطی، چرخه زیست برخی از موجودات کفزی و مصرف آنها به وسیله پرندگان آبزی مهمترین دلایل کاهش تراکم و توده زنده بزرگ بی مهرگان کفزی در فصل زمستان بود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Study of abundance and biomass of Benthic Macroinvertebrates in the Choghakhor wetland
چکیده [English]
The density and seasonal chenges in biomass of macrobenthic was surveyed since April 2010 until March 2011 in Choghakhor wetland in Chaharmahal-va- bakhtiary previence. Samples were taken with an ekman grab in 10 stations with 3 replicats in 45 days frequance. Generally 25 families of macroinvertebrates belong to 5 class and 12 order were identificated. The maximum and minimum abundant of population were Gastropoda with 61.66% and Crastacea with 0.94% respectively. The maximum density of macroinvertebrates 14862 ind/m2 observed in autumn and the minimum 7755 ind/m2 observed in summer. Also maximum and minimum biomass, 480.98 g/m2 and 73.80 g/m2 were observed in atumne and winter respectivle. Analysis of variance indicated a significant difference between abundance and biomass in different seasons (p> 0.01). In addition, seasonal changes in environmental conditions, life cycle of some benthoses and being consumed by water fowles, in winter, are the reasons for density and biomass decrease of macroinvertebrates.
کلیدواژهها [English]
بررسی تراکم و توده زنده بزرگ بیمهرگان کفزی تالاب چغاخور
پژمان فتحی، عیسی ابراهیمی*، علیرضا اسماعیلی و ابراهیم متقی
اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلات
تاریخ دریافت: 22/1/92 تاریخ پذیرش: 23/9/93
چکیده
تراکم و تغییرات فصلی توده زنده جمعیت بزرگ بیمهرگان کفزی تالاب چغاخور واقع در استان چهارمحال و بختیاری در طی یک سال، از اردیبهشت تا اسفندماه 1389بررسی شد. نمونهبرداری از کفزیان بهوسیله گرب اکمن در 10 ایستگاه، با 3 تکرار برای هر ایستگاه و با تناوب 45 روز یکبار انجام شد. درنهایت تعداد 25 خانواده از درشت بیمهرگان کفزی متعلق به 5 رده و 12 راسته جداسازی و شناسایی گردید. آرایههای شکمپایان (Gastropoda) با 66/61 درصد و سختپوستان (Crastacea) با 94/0 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را در بین سایر گروهها بخود اختصاص دادند. بیشترین تراکم بزرگ بیمهرگان کفزی به تعداد 14862 عدد در مترمربع در فصل پاییز و کمترین آن به تعداد 7755 عدد در مترمربع در فصل تابستان مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان توده زنده بزرگ بیمهرگان کفزی معادل 98/480 گرم در مترمربع به فصل پاییز و کمترین میزان آن معادل 80/73 گرم در مترمربع به فصل زمستان مربوط بود. درمجموع تحلیلهای آماری تفاوت معنیداری (0.01P<) را در پارامترهای تراکم و میزان توده زنده درشت بیمهرگان کفزی بین فصول مختلف سال نشان داد. علاوه بر این براساس یافتههای این تحقیق تغییر فصلی شرایط محیطی، چرخه زیست برخی از موجودات کفزی و مصرف آنها بهوسیله پرندگان آبزی مهمترین دلایل کاهش تراکم و توده زنده بزرگ بیمهرگان کفزی در فصل زمستان بود.
واژههای کلیدی: شکم پایان، سختپوستان، حشرات، تالاب چغاخور، چهارمحال و بختیاری
* نویسنده مسئول، تلفن: 33913565-031، پست الکترونیکی: e_ebrahimi@cc.iut.ac.ir
مقدمه
تالابها طیف وسیعی از زیستگاههای آبی از آبگیرها و مردابها تا جنگلهای مانگرو و شالیزارها را در برگرفته و ازجمله چشم اندازهای در معرض تهدید در جهان محسوب میشوند (20). تعداد زیادی از گونههای گیاهی و جانوری فقط در تالابها وجود داشته و بقای آنها بهطورکلی به موجودیت و کیفیت آب این زیستگاهها وابسته است. جوامع زیستی این موجودات به کیفیت آب تالابها وابسته است (34، 35). ازجمله این موجودات میتوان به بیمهرگان آبزی اشاره کرد. آنها میتوانند بهعنوان شاخص پتانسیل کیفیت آب محسوب گردند. شناسایی تنوع و ترکیب جوامع بیمهرگان آبزی در یک تالاب به تعیین غنای گونهای و تراکم بیمهرگان در محدوده تالاب کمک خواهد کرد.
بیمهرگان کفزی یا بنتوزها به کلیه جاندارانی اطلاق می گردد که در سطح یا درون رسوبات منابع آبی و نواحی نزدیک بستر آب زندگی میکنند. در بررسیهای بومشناختی برخی از آنها بهعنوان شاخصهای زیستی برای تعیین کیفیت آب همواره مورد توجه بوم شناسان بودهاند (29، 31). زیرا اولاً بهسرعت به تنشهای محیطی پاسخ میدهند و ثانیاً شامل گروههایی هستند که در برابر تنشهای مختلف پاسخهای متفاوتی نشان میدهند (33). عوامل مختلفی در تراکم و تنوع ماکروبنتوزها دخیل هستند، ازجمله میتوان به مقدار غذا (5، 41)، نوع بستر (5، 28، 32، 46، 47)، شرایط فیزیکی و شیمیایی حاکم بر زیستگاه (14، 19، 21)، مقدار مواد آلی (5،30 )، آلایندههای زیستمحیطی (4، 6، 11، 33)، میزان اکسیژن محلول (5، 22)، اندازه ذرات رسوب (5، 7، 25)، تغییرات فصول (5، 42) نوع و تعداد ماهیان کفزی خوار (5، 19، 38) اشاره کرد. موجودات کفزی یا بنتوزها در زنجیره غذایی آبزیان نقش مهمی داشته و از انواع گیاهان آبزی، فیتوپلانکتونها و زئوپلانکتونها تغذیه نموده و خود نیز مورد تغذیه ماهیان کفزی خوار و حتی پلاژیک قرارگرفته و حلقه ارتباطی بسیار مهمی در انتقال انرژی و تجدید مواد غذایی در آبهای جهان به شمار میآیند (23). بنتوزها مواد آلی با منشأ درونزا و برونزای بستر آبها را معدنی کرده و بعنوان دومین و سومین سطح غذایی مورداستفاده قرار میدهند و میتوانند بهعنوان نمایهای از کل تولیدات و شاخص زنده در آب محسوب شوند (23 و 39). همچنین مقدار تولید سالیانه ماهی براساس میزان زیستتوده بنتوزها قابل محاسبه است (6). تالاب چغاخور با مساحتی بالغبر 1500 هکتار بزرگترین تالاب در استان چهارمحال و بختیاری است. حجم آبی این تالاب 40 میلیون مترمکعب و یکی از ذخیرهگاههای مهم اکولوژیکی در منطقه محسوب میشود. این تالاب در دشت گندمان-بلداجی واقعشده است. وسعت این حوزه 768 کیلومترمربع است که 222 کیلومترمربع آن دشت میباشد. دشت گندمان-بلداجی در مختصات جغرافیایی N̋32¸́54¸°31 تا ̋32¸́56¸°31 عرض شمالی وE̋58¸́53¸°50 تا̋09¸́56¸°50 طول شرقی واقع گردیده است. متوسط میزان بارندگی این حوزه 380 میلیمتر است.
شکل 1- منطقه مورد مطالعه
با توجه به منابع آب آهکی موجود، این حوزه از پتانسیل آب زیرزمینی نسبتاً مطلوبی برخوردار است (10). تالاب چغاخور واجد ارزشهای فراوان بوده ولی تا به امروز مطالعات محدود و پراکندهای روی آن انجامشده است (12، 13). در این مطالعه، شناسایی، پراکنش، تراکم، زیتوده کفزیان و بافت رسوبات موردبررسی قرارگرفت.
مواد و روشها
منطقه موردمطالعه تالاب چغاخور در استان چهارمحال بختیاری با مساحتی حدود 1500 هکتار بود. نمونهبرداری از اردیبهشت تا اسفند 1389 در 8 مرحله به فاصله زمانی 45 روز یکبار در 4 فصل انجام شد. با توجه به اطلاعات قبلی موجود 10 ایستگاه نمونهبرداری تعیین گردید که فواصل بین هر ایستگاه با ایستگاه مجاور از هر طرف 1 کیلومتر در نظر گرفته شد. این مکانها بهطور دقیق با استفاده از نقشه توپوگرافی و به روش شبکهبندی بر روی نقشه مشخص و محل تقاطع خطوط شبکه بهعنوان ایستگاه نمونهبرداری انتخاب شد. برای دسترسی به این نقاط از دستگاه GPS استفاده گردید (45).
نمونهبرداری از رسوبات تالاب با استفاده از گرب اکمن با سطح دهانه 400 سانتیمترمربع در 10 ایستگاه و با 3 تکرار در هر ایستگاه انجام گرفت. نمونههای جمعآوریشده ابتدا به کمک الک استاندارد شماره 60 در محل شستشو و از رسوبات جداسازی شد. سپس جهت شناسایی در ظروف پلاستیکی با فرمالین 4 درصد تثبیت و به آزمایشگاه منتقل شد. شناسایی نمونهها توسط لوپ و در صورت نیاز با میکروسکوپ و با استفاده از کلیدهای شناسایی موجود انجام گرفت (16، 26، 27، 32، 36، 40 و 44) زیتوده (وزنتر) آنها بهوسیله ترازوی آزمایشگاهی مدل Shimatzo، ساخت کشور ژاپن با دقت 0001/0 گرم در واحد سطح (مترمربع) تعیین گردید. برای بررسی آماری دادهها و ترسیم نمودارها از نرمافزارهای 18 SPSS و EXCEL استفاده شد(34). نرمال بودن دادهها با آزمون کلموگروف – اسمیرنف و هموژنی واریانسها با آزمون لون بررسی شد. سپس بهمنظور تعیین سطوح اختلاف بین تراکم بنتوزها در ایستگاهها و مراحل مختلف از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه ANOVA و آزمون مقایسه میانگینها به روش دانکن استفاده شد.
نتایج
در این تحقیق بهطورکلی 5 رده از درشت بیمهرگان کفزی
شامل 12 راسته و 25 خانواده شناسایی و جداسازی گردید. (جدول 2). همچنین تراکم کفزیان تالاب به تفکیک فصول نمونهبرداری و برای هر خانواده بهطور مجزا تعیین شد (جدول 3 ). از حشرات آبزی (Insecta) 5 راسته و14 خانواده شناسایی و شمارش شد. حداکثر تراکم در همه فصول و ایستگاهها به
ترتیب مربوط به خانوادهChironomidae از راسته دوبالان (Diptera) با میانگین تراکم سالیانه 75/999 عدد در مترمربع و خانواده Coenagriidae از راسته سنجاقکها (Odonata) با میانگین تراکم سالانه 75/450 عدد در مترمربع بود. در مقابل بیشترین میزان زیتوده با رقمی معادل 63/1 گرم در مترمربع به خانواده Coenagriidae و با وزنی معادل 56/0 گرم در مترمربع به خانواده Chironomidae تعلق داشت (جدول های 3 و 4). بالاتر بودن وزن زیتوده سنجاقکها به علت بزرگ بودن آنها بوده ولی ازنظر تراکم در مقام دوم در گروه حشرات آبزی قرارداشتند.
حداقل تراکم و وزن زیتوده در بین گروههای مورد بررسی در تالاب چغاخور مربوط به 5 خانواده راسته سوسکهای آبی (Coleoptera) با میانگین تراکم سالانه 25/17 عدد در مترمربع و زیتوده 021/0 گرم در مترمربع تعلق داشت که فقط در فصول بهار و تابستان مشاهده شدند (جدول های 3 و 4). از رده سختپوستان تنها راسته دو جور پایان (Amphipoda) و خانواده Gamaridae با میانگین تراکم سالانه 25/89 عدد در مترمربع و زیتوده 44/0 گرم در مترمربع شناسایی شد (جدول 3، 4). از دوکفهایها (Bivalvia) نیز یک راسته و یک خانواده (Sphaeridae) با میانگین تراکم سالانه 5/748 عدد در مترمربع و زیتوده 72/9 گرم در مترمربع جداسازی و شناسایی شد که باوجود تنوع کم، اما در مقام دوم در میان کفزیان تالاب ازنظر میزان زیتوده قرارداشتند (جدول 3، 4). بالاترین میزان تراکم با میانگین سالانه 6675 عدد در مترمربع و بیشترین میزان زیتوده معادل 24/301 گرم در مترمربع به رده شکم پایان (Gastropoda) تعلق داشت که مقام اول را در بین کفزیان موجود در تالاب چغاخور در تمامی فصول و ایستگاهها به خود اختصاص دادند. در این رده بیشترین تراکم به خانواده Valvatidae و کمترین آن به خانواده Hidrobiidae در تمام فصول نمونهبرداری تعلق گرفت (جدول های 3 و 4).
جدول 1- مشخصات ایستگاه های مورد مطالعه و تعیین بافت رسوبات در تالاب چغاخور (1389)
ایستگاه |
موقعیت جغرافیای (UTM) |
جنس رسوبات |
|||
بهار |
تابستان |
پاییز |
زمستان |
||
1 |
489500X= 3533000Y= |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
رسی |
رسی سیلتی |
2 |
489500X= 353200Y= |
لومی رسی سیلتی |
لومی رسی |
رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
3 |
489500X= 3531000Y= |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
لومی رسی |
رسی |
4 |
490500X= 3533000Y= |
لومی رسی سیلتی |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
لومی رسی |
5 |
490500X= 353200Y= |
رسی سیلتی |
رسی |
لومی رسی سیلتی |
رسی |
6 |
490500X= 3531000Y= |
لومی رسی سیلتی |
لومی رسی سیلتی |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
7 |
491500X= 3532500Y= |
لومی رسی سیلتی |
رسی |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
8 |
491500X= 3531500Y= |
لومی رسی سیلتی |
لومی رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
رسی |
9 |
492500X= 3531500Y= |
رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
رسی سیلتی |
لومی رسی |
10 |
493500X= 3531500Y= |
لومی رسی سیلتی |
رسی |
رسی |
رسی سیلتی |
درنهایت کم تاران (Oligochaeta) با 3 راسته و 4 خانواده جداسازی و شمارش گردید که دراین بین حداکثر تراکم و بیشترین میزان زیتوده در همه فصول و در همه ایستگاهها به خانواده Tubificidae با میانگین تراکم سالانه 900 عدد در مترمربع و زیتوده 02/2 گرم در مترمربع تعلق داشت. همچنین در این گروه کمترین میزان تراکم و زیتوده به خانواده Lumbricidae با میانگین تراکم سالیانه 18 عدد در مترمربع و زیتوده 040/0 گرم در مترمربع مربوط بود (جدول های 3 و 4).
میانگین کل تراکم ماکروبنتوزها طی دوره بررسی 5/10417 عدد در مترمربع بود. حداکثر تراکم درشت بیمهرگان کفزی معادل 14862 عدد در مترمربع مربوط به فصل پاییز و حداقل آن معادل 7755 عدد در مترمربع در فصل تابستان مشاهده شد (جدول 3). آنالیز واریانس یکطرفه اختلاف معنیداری (0.01P<) را در تراکم درشت بیمهرگان کفزی بین فصول مختلف سال نشان داد. به طوریکه آزمون مقایسه میانگینها به روش دانکن، آنها را در 3 گروه قرارداد (نمودار1).
بیشترین میزان تراکم بزرگ بیمهرگان کفزی به تفکیک خانواده در طول دوره نمونهبرداری به ترتیب به ردههای شکم پایان (Gastropoda) با 66/61 درصد، حشرات (Insect) با 44/17 درصد، کم تاران (Oligochaeta) با 04/13 درصد، دو کفهایها (Bivalvia) با 90/6 درصد و سختپوستان (Crastacea) با 94/0 درصد نسبت بهکل جمعیت تعلق داشت (جدول 3، نمودار 2).
میزان توده زنده بزرگ بیمهرگان کفزی براساس وزنتر در مراحل مختلف نمونهبرداری محاسبه و در جدول 4 گزارش شد. براین اساس میانگین کل توده زنده طی دوره بررسی 53/270 گرم در مترمربع بود که حداکثر آن مربوط به فصل پاییز معادل 98/480 گرم و حداقل آن معادل 80/73 گرم در فصل زمستان برآورد شد (جدول 4). آنالیز واریانس یکطرفه وجود اختلاف معنیدار (0.01P<) در میزان زیتوده بزرگ بیمهرگان کفزی در بین فصول مختلف سال را ثابت کرد و آزمون مقایسه میانگینها به روش دانکن، آنها را در 4 گروه قرارداد (نمودار3).
جدول 2- فهرست بی مهرگان کفزی شناسایی شده در تالاب چغاخور (سال 1389)
خانواده |
راسته |
رده |
|
Baetidae |
Ephemeroptera |
Insecta
|
|
Polycentropodidae |
Trichoptera
|
||
Rhyacophilidae |
|||
Tabanidae |
Diptera
|
||
Chironomidae |
|||
Curculionidae |
Coleoptera |
||
Hydrophilidae |
|||
Elmidae |
|||
Haliplidae |
|||
Dytiscidae |
|||
Coenagriidae |
Odonata |
||
Agridae |
|||
Cordulegasteridae |
|||
Gomphidae |
|||
Gammaridae |
Amphipoda |
Crustacea |
|
Sphaeridae |
Lamellibranchiata |
Bivalvia |
|
Limnaeidae |
Pulmonata |
Gastropoda
|
|
Planorbidae |
|||
Viviparidae |
Porosobranchiata |
||
Hydrobiidae |
|||
Valvatidae |
|||
Tubificidae |
Tubificida
|
Oligochaeta |
|
Naididae |
|||
Lumbricidae |
Lumbricida |
||
Haplotaxidae |
Haplotaxida |
جدول 3- میانگین تراکم و درصد فراوانی کفزیان تالاب چغاخور در مراحل مختلف (مجموع 10 ایستگاه)
مراحل
گروه بنتوزی |
مرحله 1 و2 (بهار) |
مرحله 3 و4 (تابستان) |
مرحله 5 و 6 (پاییز) |
مرحله 7 و 8 (زمستان) |
||||
تراکم n/m2 |
درصد فراوانی |
تراکم n/m2 |
درصد فراوانی |
تراکم n/m2 |
درصد فراوانی |
تراکم n/m2 |
درصد فراوانی |
|
Baetidae |
30 |
29/0 |
42 |
54/0 |
72 |
48/0 |
36 |
41/0 |
Polycentropodidae |
0 |
0 |
0 |
0 |
9 |
06/0 |
0 |
0 |
Rhyacophilidae |
39 |
37/0 |
96 |
23/1 |
258 |
73/1 |
105 |
20/1 |
Tabanidae |
6 |
05/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Chironomidae |
759 |
35/7 |
270 |
48/3 |
351 |
36/2 |
2619 |
96/29 |
Curculionidae |
3 |
02/0 |
3 |
03/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Hydrophilidae |
3 |
02/0 |
3 |
03/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Elmidae |
0 |
0 |
27 |
34/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Haliplidae |
6 |
05/0 |
18 |
23/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Dytiscidae |
6 |
05/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Coenagriidae |
645 |
25/6 |
450 |
80/5 |
453 |
04/3 |
255 |
91/2 |
Agridae |
30 |
29/0 |
6 |
07/0 |
0 |
0 |
6 |
06/0 |
Cordulegasteridae |
54 |
52/0 |
6 |
07/0 |
21 |
14/0 |
9 |
10/0 |
Gomphidae |
0 |
0 |
6 |
07/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
Gammaridae |
192 |
86/1 |
123 |
58/1 |
30 |
20/0 |
12 |
13/0 |
Sphaeridae |
639 |
19/6 |
678 |
74/8 |
1383 |
30/9 |
294 |
36/3 |
Limnaeidae |
858 |
31/8 |
678 |
74/8 |
1686 |
34/11 |
681 |
79/7 |
Planorbidae |
0 |
0 |
21 |
27/0 |
18 |
12/0 |
93 |
06/1 |
Viviparidae |
273 |
64/2 |
111 |
43/1 |
783 |
26/5 |
321 |
67/3 |
Hydrobiidae |
24 |
23/0 |
30 |
38/0 |
0 |
0 |
6 |
06/0 |
Valvatidae |
4713 |
69/45 |
4674 |
92/59 |
9516 |
02/64 |
2241 |
64/25 |
Tubificidae |
1269 |
30/12 |
477 |
15/6 |
258 |
73/1 |
1596 |
26/18 |
Naididae |
291 |
82/2 |
48 |
61/0 |
18 |
12/0 |
174 |
99/1 |
Lumbricidae |
45 |
43/0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
27 |
30/0 |
Haplotaxidae |
429 |
15/4 |
15 |
19/0 |
6 |
04/0 |
264 |
02/3 |
جمع کل |
10314 |
100 |
7755 |
100 |
14862 |
100 |
8739 |
100 |
جدول 4- مقادیر زیتوده گروه های مختلف بنتوز در مراحل مختلف نمونه برداری (مجموع 10 ایستگاه)
مراحل
گروه بنتوزی |
مرحله 1 و2 (بهار) |
مرحله 3 و4 (تابستان) |
مرحله 5 و 6 (پاییز) |
مرحله 7 و 8 (زمستان) |
||||
زیتوده gr/m2 |
درصد وزن |
زیتوده gr/m2 |
درصد وزن |
زیتوده gr/m2 |
درصد وزن |
زیتوده gr/m2 |
درصد وزن |
|
Insecta (حشرات) |
92/7 |
58/3 |
27/3 |
06/1 |
43/5 |
13/1 |
37/3 |
57/4 |
Crustacea (سخت پوستان) |
30/1 |
59/0 |
30/0 |
10/0 |
10/0 |
02/0 |
07/0 |
09/0 |
Bivalvia (دو کفه ایها) |
47/10 |
74/4 |
89/9 |
22/3 |
65/14 |
04/3 |
88/3 |
25/5 |
Gastropoda (شکم پایان) |
86/194 |
22/88 |
73/291 |
18/95 |
91/459 |
61/95 |
61/63 |
19/86 |
Oligochaeta (کم تاران) |
29/6 |
84/2 |
27/1 |
41/0 |
86/0 |
18/0 |
85/2 |
87/3 |
مجموع |
87/220 |
100 |
50/306 |
100 |
98/480 |
100 |
80/73 |
100 |
بیشترین میزان زیتوده محاسبه شده با میانگین سالانه 24/301 گرم بر مترمربع به رده شکم پایان تعلق داشت. همانند میزان تراکم، در این رده بیشترین زیتوده در تمامی فصول سال به خانواده Valvatidae و کمترین آن به خانواده Hydrobiidae اختصاص داشت. همانطور که نمودار 4 نشان میدهد، نسبت زیستتوده موجودات ماکروبنتوز به ترتیب شامل ردههای شکم پایان (Gastropoda) با 32/91 درصد، دوکفهایها (Bivalvia) با 07/4 درصد، حشرات (Insect) با 58/2 درصد، کمتاران (Oligochaeta) با 82/1 درصد، و سختپوستان (Crastacea) با 20/0 درصد نسبت بهکل جمعیت بود (نمودار 4).
نمودار1- تراکم کل ماکروبنتوزهای تالاب چغاخور در فصول مختلف
نمودار 2- فراوانی گروههای غالب ماکروبنتوز در طول دوره نمونه برداری (برحسب درصد)
بحث
همانطور که مشاهده شد، در تحقیق حاضر تراکم ماکروبنتوزها در منطقه مورد بررسی بین حداکثر 14862 عدد در مترمربع در فصل پاییز تا حداقل 7755 عدد در مترمربع در فصل تابستان نوسان داشت (جدول 3، نمودار 1). همچنین حداکثر زیتوده ماکروبنتوزها در فصل پاییز و معادل با 98/480 گرم در مترمربع و حداقل آن در فصل زمستان و معادل با 80/73 گرم در مترمربع بود (جدول 4، نمودار 3).
ارقام فوق در مقایسه با برخی دیگر از اکوسیستمهای آبی کشور همچون خلیج گرگان (17)، سواحل شمالی خلیج گرگان (3)، خورهای شمالی استان بوشهر (18)، دریای خزر در حوزه استان مازندران (15) و سواحل جنوبی دریای خزر (9) از تراکم بالایی برخوردار است که نشان دهنده غنی بودن این منطقه میباشد.
نمودار3- زیتوده کل ماکروبنتوزهای تالاب چغاخور در فصول مختلف
نمودار4- میانگین زیتوده گروه های غالب ماکروبنتوز در طول دوره نمونه برداری (برحسب درصد)
تحقیقات نشان داده است که تراکم و میزان زیتوده موجودات کفزی ارتباط مستقیمی با نوع بستر (2) دارد. نتایج حاصل از تحقیق پیشین (1)، بافت رسوبات تالاب چغاخور را ریزدانه و بیشتر لومی–رسی نشان داد (جدول 1) که در کنار رویشهای گیاهی فراوان، سرشار از مواد آلی گیاهی در حال تجزیه میباشد این ترکیب زیستگاه مناسب و منابع غذایی فراوانی را برای گروههای مختلف کفزیان فراهم میآورد. این دو عامل از مهمترین عواملی هستند که میتوانند وجود انبوهی از جانوران کفزی خاص این محیطها را حمایت کرده و باعث غنی بودن اینگونه زیستگاه ها شوند. در تأیید این نظر بررسیهای انجامشده توسط سایر محققین (2، 3، 15، 17، 47) نشان داد که در بسترهای ریزدانه، نرم و مملو از خردههای ریز برگ و مواد آلی گیاهی، میزان زیتوده و تراکم کفزیان نسبت به بسترهای شنی بیشتر است. این موضوع میتواند یکی از دلایل غنی بودن این منطقه ازنظر فون کفزیان باشد. مقایسه تالاب چغاخور با سایر اکوسیستمها نشان دهنده این مطلب است که تالابها از نظر تراکم و زیتوده در وضعیت بسیار بالاتری نسبت به سایر مناطق قرار دارند. این موضوع میتواند با بافت رسوب و میزان مواد آلی موجود در بستر این مناطق در ارتباط باشد.
آنالیزهای آماری تفاوت معنیداری را در میزان تراکم و زیتوده موجودات کفزی در فصول مختلف سال نشان داد (0.01P<). بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به ردههای شکم پایان (Gastropoda) 66/61 درصد، حشرات (Insecta) 44/17 درصد، کم تاران (Oligochaeta) 04/13 درصد، دوکفهایها (Bivalvia) 90/6 درصد و سختپوستان (Crastacea) 94/0 درصد نسبت بهکل جمعیت بود (نمودار 2). همچنین بیشترین میزان زیتوده برحسب درصد، به ترتیب مربوط به شکم پایان (32/91) درصد، دوکفهایها (07/4) درصد، حشرات (54/2) درصد، کمتاران (82/1) درصد، و سختپوستان (20/0) درصد نسبت بهکل جمعیت بود (جدول، نمودار 4). شکم پایان (Gastropoda) در تمام فصول بیشترین تراکم (6675 عدد در متر مربع) و توده زنده(24/301 گرم در متر مربع) را داشت و از بین آنها خانواده حلزون های درپوشی (Valvatidae) غالب بود.
به نظر میرسد علت تراکم بسیار بالای شکمپایان، مقاوم بودن آنها در برابر شرایط نامساعد محیطی از یک سو و چرخه زیستی طولانی مدت آنها که باعث حضور آنها در تمام طول سال میشود از سوی دیگر باشد. در مقابل عدم حضور برخی از خانوادهها در ماههای مختلف میتواند ناشی از چرخه زندگی کوتاه آنها باشد. برای مثال بسیاری از خانوادههای حشرات آبزی در فصل زمستان یا اصلاً مشاهده نشده و یا به تعداد بسیار کم مشاهده شدند، در صورتیکه ردههایی همچون شکم پایان، دوکفهایها و کمتاران در تمام طول سال مشاهده شدند. افزایش تراکم کمتاران در فصل زمستان ناشی از تجمع مواد نیمه پوسیده گیاهی به دلیل خزان گیاهان آبزی در فصل زمستان و انباشت هوموس در حال تجزیه در کف بستر میباشد. سایر عوامل ازجمله کاهش اکسیژن و همچنین عدم چرای ماهیان کفخوار در فصل زمستان نیز میتوانند در این خصوص نقش داشته باشند. این نظریه بهوسیله سایر محققین نیز تأیید میشود (2). شکمپایان هم ازنظر تعداد و هم ازنظر وزنی در سطح بالایی قرار داشتند، به همین دلیل مقادیر تراکم و زیتوده آنها باهم همخوانی داشته. اما قرارگرفتن دوکفهایها در مقام دوم ازنظر زیتوده (نمودار4) علیرغم تراکم پایینی که دارند (جدول3)، به علت وزن بالای آنها بوده که باعث افزایش زیتوده این موجودات شده است.
همانطور که در جداول و نمودارهای ارائهشده در بخش نتایج مشاهده شد، نوسانات مقدار توده زنده و تراکم موجودات ماکروبنتوز در فصول مختلف سال، متفاوت از یکدیگر بود. در برخی فصول مثل فصل تابستان علیرغم تراکم پایین نمونهها، و قرارگرفتن این فصل در رتبه چهارم ازنظر میزان تراکم بین سایر فصول (نمودار 1) به علت بزرگ بودن اندازه فردی هر گروه از کفزیان، مقدار توده زنده آنها افزایشیافته و در رتبه دوم ازنظر میزان زیتوده قرار میگیرند که این عدم تشابه دقیق بین تراکم و زیتوده موجودات کفزی میتواند به دلیل عدم همخوانی تعداد نمونهها، اندازه و توده زنده آنها باشد. دلایل دیگری همچون تفاوت در وجود یا عدم وجود برخی خانوادهها در مراحل مختلف نمونهبرداری و تغییرات ایجادشده در تنوع موجودات نیز میتواند مؤثر باشد. همچنانکه در فصل زمستان برخلاف تابستان، علیرغم تراکم بیشتر، توده زنده کمتری مشاهده میشود. چراکه در این فصل میزان تنوع کمتر شده و همچنین گونههای موجود، بیشتر موجودات کموزن بوده که علیرغم تراکم بالا، توده زنده پایینتری دارند.
لازم به ذکر است که براساس نظر محققین، وجود اختلاف شرایط محیطی حاکم در هریک از مناطق، ازجمله مقدار غذا (5، 38، 47)، نوع بستر (5، 28، 32، 34، 46)، شرایط فیزیکی و شیمیایی حاکم بر زیستگاه (14، 19، 21)، مقدار مواد آلی (5، 29 ،47) و تغییرات بیولوژیکی مثل رقابت، شکار و غیره (17) میتواند عامل تفاوت در تراکم و زیتوده کفزیان باشد و قطعاً جوامعی از کفزیان که سازشپذیری بیشتری دارند قادر به افزایش تراکم خود هستند (31، 42). بالعکس سایر جوامع سازشناپذیر در معرض اثرات سوء خواهند بود (15). درواقع مجموعهای از عوامل روی توزیع و تراکم اجتماعات بنتیک مؤثر بوده و در این شرایط تعیین اثر یک فاکتور روی تراکم و گسترش فون بنتیک خالی از ایراد نخواهد بود.
در این بررسی بیشترین میزان تراکم در فصل پاییز و کمترین آن در فصل زمستان دیده شد. لازم به ذکر است که تراکم گونههای موجود در فصل زمستان بالا به مراتب بالاتر از سایر فصول بود. اما در این فصل تراکم کل کاهش یافت که علت آن عدم حضور برخی از گونهها بود. همچنین کاهش تراکم و زیتوده در فصل زمستان را علاوه بر مصرف آنها توسط پرندگان آبزی، میتوان به کاهش دمای آب و نامساعد شدن شرایط زیستی و چرخه زندگی آنها نسبت داد (17 و 31).
تراکم شیرونومیدهها در فصل زمستان بیشتر از فصول دیگر بوده و دلیل آن تخمریزی پشههای بالغ در فصل پاییز است که تخمها بعد از تبدیلشدن به لارو، به دلیل از بین رفتن ماکروفیتها و عدم وجود سطح مناسب جهت تشکیل کلنی لارو و نیز به دلیل کاهش دما و بحرانی شدن شرایط برای موجودات همزیست با ماکروفیتها بهطرف کف مهاجرت مینمایند (2). لاروها در فصل بهار بهطرف بالا حرکت کرده و بر روی ماکروفیتها مستقر میشوند این ویژگی تا حدی باعث کاهش جمعیت آنها در رسوبات میشود (2). این مهاجرت به دلیل تغییر شکل و تبدیل تدریجی آنها به موجود بالغ بعد از زمستان گذرانی انجام میشود و در طی فصول بهار و تابستان لاروهای روی ماکروفیتها تدریجاً بالغ شده و از محیط آب خارج میشوند (43) این امر باعث کاهش تراکم آنها در تابستان نسبت به سایر فصول میشود. بهبیاندیگر، چرخه زیست و تنوع زیاد اعضاء این خانواده، ازجمله دلایل مهم حضور همیشگی آنها در اکوسیستمهای آبی و تغییر در تراکم آنها در فصول مختلف است.
نتیجهگیری
نتایج بهدستآمده بیانگر رابطه بین ریزدانه بودن رسوبات (جدول 1)، میزان انباشت مواد آلی و کمبود لایههای اکسیژندار در رسوبات و درنتیجه تغییر در تنوع گونهای بنتوزها در فصول مختلف سال است. این نتیجهگیری با یافتههای سایر محققین همخوانی دارد (8). ریزدانه بودن رسوبات و افزایش مواد آلی در بستر تالاب باعث میشود تا در زمانهایی که شرایط اکسیداسیونی فراهم میگردد، لایه اکسیژندار به چند سانتیمتر بالای بستر محدودشده و این لایه غالباً فاقد اکسیژن گردد. درنتیجه تنها موجوداتی قادر به زیستن هستند که بتوانند کمبود اکسیژن را تحمل کنند و یا با حفر بستر، آب اکسیژندار را به لایههای پایینتر انتقال دهند. در این حالت تنوع گونهای کاهش و موجوداتی مثل خانواده Tubificidae که میتوانند کمبود اکسیژن را تحمل کنند افزایش مییابند. این امر بهوضوح در منطقه مورد مطالعه مشاهده گردید. به همین دلیل کمترین تنوع گونهای و همچنین بیشترین تراکم توبیفیسیدهها در فصل زمستان مشاهده شد. علاوه بر این اثر چرا کنندگان از کفزیان، ازجمله ماهیها (بهخصوص در فصول بهار و تابستان) و پرندگان آبزی و کنار آبزی که تالاب را بهعنوان پناهگاهی برای زمستان گذرانی انتخاب میکنند و از اواخر پاییز تا اوایل بهار در این تالاب حضور دارند را نباید ازنظر دور داشت. درنهایت میتوان یکی دیگر از دلایل تنوع پایین در این منطقه را محدود شدن پارامترهای زیستی دانست.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از زحمات کارشناسان محترم گروه شیلات آقایان مهندس ابراهیم متقی و مهندس سعید اسداله و سرکار خانم مهندس رجایی، کارشناس محترم گروه محیط زیست، آقای مهندس رضوانی و همچنین از همکاری مدیریت و پرسنل محترم محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری بخصوص شهرستان بروجن و محیط بانان محترم تالاب چغاخور تشکر و قدردانی مینماییم.