استخوان شناسی ساختار سر در سگ ماهی جویباری (Oxynoemacheilus bergianus) رودخانه سفیدرود

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه تهران

2 گروه شیلات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران

28103

چکیده

سگ ماهیان جویباری زیرخانواده Nemacheilinae بدلیل مشکل بودن استخراج داده های ریخت شناختی، از جمله گروه های پیچیده از لحاظ آرایه شناختی می باشند. از اینرو امروزه بنیان رده بندی اعضای این آرایه براساس ویژگی های استخوان شناسی و مولکولی می باشد. همچنین شناخت ویژگی های استخوان شناختی ماهیان بویژه ساختار سر در درک ویژگی های زیستی از قبیل تغذیه و تنفس نیز کاربرد دارد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی استخوان شناسی ساختار سر سگ ماهی جویباری Oxynoemacheilus bergianus در رودخانه سفید رود به اجرا درآمد. برای این تحقیق تعداد 16 قطعه نمونه از رودخانه سفیدرود نمونه برداری گردید. نمونه ها پس از بیهوشی در فرمالین چهار درصد بافری تثبیت و سپس برای مطالعه استخوان شناسی رنگ آمیزی و شفاف سازی شدند. سگ ماهی جویباری سفید رود تفاوت هایی را در شکل جمجمه عصبی، عناصر تشکیل دهنده فرورفتگی های مفصلی محل اتصال فک آویز، جایگاه اتصال اتمویید جانبی، داشتن یک قطعه استخوانی بنام اوروهیال اضافی و شکل رادیال های باله سینه ای را با گونه Oxynoemacheilus angorae نشان داد که می تواند به عنوان ویژگی های اختصاصی استخوانی این آرایه در نظر گرفته شود. با توجه به عدم کارایی صفات ریخت سنجی، شمارشی و الگوهای رنگی در مطالعات آرایه شناختی، نتایج این تحقیق می تواند به عنوان پایه ای برای مطالعات آتی اعضای این آرایه مورد استفاده قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Cephalic osteology of Safidrud stone loach Oxynoemacheilus bergianus

نویسندگان [English]

  • Pariya Jalili 1
  • Soheil Eagderi 2

1 University of Tehran

2 University of Tehran

چکیده [English]

The hillstream loach subfamily Nemacheilinae are difficult to identify because of difficulties in extracting their morphological traits and they consider to be a complex group in terms of taxonomy. Therefore, their classification established based on osteological ground. Also, study of head osteology can help to better understanding of biological characteristics such as feeding and respiration. Hence, this study was aimed to provide the characterization of the cephalic osteology of Safidrud stone loach Oxynoemacheilus bergianus from Sefidrood River. For this study sixteen specimens of Safidrud stone loach were collected using electrofishing. Specimens were fixed into four percent buffered formalin after anaesthetizing and then cleared and stained with alizarin red S and alcian blue for osteological examinations. The Safidrud stone loach shows differences in the shape of neurocranium, bony elements forming suspensorial facets, connecting position of lateral ethmoid, possessing urohyal extra and shape of pectoral fin radial in compare to other member of the genus Oxynoemacheilus, considering as special osteological characters of this species. Regarding the weakness of morphometric, meristic and color pattern traits for taxonomic study of the member of genus Oxynoemacheilus, the finding of this research can use for future taxonomic studies of this taxon.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Safidrud stone loach
  • Oxynoemacheilus
  • Osteology
  • Head
  • Morphology

استخوان¬شناسی ساختار سر در سگ¬ماهی جویباریOxynoemacheilus bergianus (Derzhavin, 1934) رودخانه سفیدرود پریا جلیلی و سهیل ایگدری* کرج، دانشگاه تهران، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشکده منابع طبیعی، گروه شیلات تاریخ دریافت: 15/9/92 تاریخ پذیرش: 22/2/93 چکیده سگ¬ماهیان جویباری خانواده Nemacheilidae به¬دلیل مشکل بودن استخراج داده¬های ریخت¬شناختی، از جمله گروه¬های پیچیده از لحاظ آرایه¬شناختی می¬باشند. از این¬رو امروزه بنیان رده¬بندی اعضای این آرایه براساس ویژگی¬های استخوان¬شناسی و مولکولی می¬باشد. همچنین شناخت ویژگی¬های استخوان¬شناختی ماهیان به¬ویژه ساختار سر در درک ویژگی¬های زیستی از قبیل تغذیه و تنفس نیز کاربرد دارد. بنابراین این مطالعه با هدف فراهم آوردن وِیژگی¬های استخوان¬شناسی ساختار سر سگ¬ماهی جویباری Oxynoemacheilus bergianus در رودخانه سفید¬رود و مقایسه نتایج آن با گونه O. angoraeبه اجرا در آمد. برای این تحقیق تعداد 16 قطعه نمونه از رودخانه سفیدرود توسط الکتروشوکر نمونه¬برداری گردید. نمونه¬ها پس از بیهوشی در فرمالین چهار¬ درصد بافری تثبیت و سپس برای مطالعه استخوان¬شناسی رنگ¬آمیزی و شفاف¬سازی شدند. سگ¬ماهی جویباری سفید¬رود تفاوت¬هایی را در شکل جمجمه عصبی، عناصر تشکیل دهنده فرورفتگی¬های مفصلی محل اتصال فک¬آویز، جایگاه اتصال پرویزنی جانبی، داشتن یک قطعه استخوانی بنام دملامی اضافی و شکل رادیال¬های باله سینه¬ای را با گونه O. angorae نشان داد که بیانگر صفات متمایز کننده این دو آرایه می¬تواند در نظر گرفته شود. با توجه به عدم کارایی صفات ریخت¬سنجی، شمارشی و الگوهای رنگی در مطالعات آرایه شناختی، نتایج این تحقیق می¬تواند به¬عنوان پایه¬ای برای مطالعات آتی اعضای این آرایه مورد استفاده قرار گیرد. واژه¬های کلیدی: سگ ماهیان جویباری، Oxynoemacheilus، استخوان شناسی، سر، ریخت شناسی * نویسنده مسئول: تلفن: 09396954207 ، پست الکترونیکی: soheil.eagderi@ut.ac.ir مقدمه سگ¬ماهیان جویباری خانواده Nemacheilidae، ماهیان ریز ساکن بیشتر رودخانه¬های قاره¬های آسیا، اروپا و شمال-شرق آفریقا می¬باشند (4، 12، 18، 27 و 28). این خانواده پیچیده¬ترین گروه از لحاظ آرایه¬شناسی از فوق خانواده Cobitoidae می¬باشد که هنوز هم روابط فیلوژنی اعضای آن به¬خوبی مشخص نیست و متخصصان بسیاری برای مشخص نمودن وضعیت آن در تلاش هستند (27). تا چند سال گذشته، بیشتر اعضای این خانواده در یک جنس بنام Nemacheilus قرار داده می¬شدند و دلیل آن مشکل بودن استخراج داده¬های ریختی برای اعضای آن بوده است (20 و 21). علاوه براین تلاش¬های کمی برای بررسی وضعیت فیلوژنی اعضای این خانواده براساس ویژگی¬های استخوان-شناسی صورت گرفته است (17، 25، 26، 27 و 28)¬ که بیشتر آنها نیز براساس ویژگی¬های ظاهری مثل الگوی رنگ که بسیار متغیر است، می¬باشد (5). جدیدترین کار جامع موجود در زمینه مطالعه فیلوژنی اعضای خانواده Nemacheilidae مربوط به دو مطالعه پروکوفیو (2009 و2010) می¬باشد که رده¬بندی جنس¬های این خانواده را با استفاده از ویژگی¬های استخوان¬شناسی ارائه داده است که امروزه توسط بسیاری از محققین دنبال می¬شود (8). وضعیت گونه¬های این خانواده در ایران هنوز دارای ابهامات زیادی است و براساس مطالعات چند سال گذشته، تعداد گونه¬های این خانواده در ایران از 6 گونه به حدود 40 گونه افزایش یافته است (6 و 22)، و مرتباً نیز گونه¬های جدید از این زیرخانواده در ایران معرفی می¬شود (16) و بیشتر این معرفی گونه¬ها نیز براساس ویژگی¬های ریخت¬شناسی ظاهری و ریخت¬سنجی می¬باشد. امروزه ویژگی¬های استخوان¬شناسی در مطالعات رده¬بندی خانواده سگ¬ماهیان جویباری به¬عنوان صفات مورد قبول متخصصان رده بندی قرارگرفته است (6 و 22). استخوان-شناسی جانوران به¬ویژه ماهیان نسبت به سایر مهره¬داران بسیار پیچیده می¬باشد، چرا که اسکلت ماهیان دارای تعداد زیادی استخوان است. اساساً استخوان¬شناسی در مطالعات آرایه¬شناسی و شناخت ارتباط ماهیان اهمیت بالایی دارد (1، 3 و 17). شناخت استخوان¬شناسی علاوه بر کمک به مطالعات فسیل¬شناسی برای درک تکامل ماهیان، در بررسی¬های زیست¬شناسی ماهیان از جمله تغذیه، تنفس و شنا اهمیت زیادی دارد، بنابراین شناخت زیست¬شناسی یک گونه بدون شناخت کامل استخوان¬شناسی آن به¬ویژه ساختار اسکلتی سر امکان¬پذیر نخواهد بود (17). برای مطالعات استخوان¬شناسی از تکنیک¬های شفاف¬سازی و رنگ¬آمیزی استفاده می¬شود (15 و ). این روش جهت مطالعه جزئیات ساختارهای اسکلتی و روند توسعه و تکوین آنها در طی مراحل مختلف رشدی نیز مورد استفاده قرار می¬گیرد (2، 9، 10، 11، 19، 22 و 31). به¬علاوه این روش¬ها به¬عنوان ابزاری جهت مطالعه ناهنجاری¬های اسکلتی بسیاری از گونه¬های ماهیان پرورشی نیز استفاده می-شود (7، 13، 14، 23، 24 و 30). در بین اعضای خانواده سگ¬ماهیان جویباری Nemacheilidae، جنس Oxynoemacheilus با 44 گونه در دنیا که 11 گونه آن در ایران گزارش شده است، به-عنوان بزرگترین جنس این زیرخانواده در ایران محسوب می¬گردد (6 و 22). اعضای این جنس به¬واسطه داشتن لکه-های نوار مانند در امتداد خط¬جانبی شناخته می¬شوند و همچنین منشأ باله پشتی آن¬ها در جلوی باله شکمی قرار دارد (6). در بین گونه¬های جنس Oxynoemacheilus در ایران، گونه سگ¬ماهی جویباری سفیدرود O. bergianus (شکل 1) بیشترین پراکنش را دارد و حضور آن در حوضه-های خزر، ارومیه و نمک گزارش شده است (6). با توجه به اطلاعات کم پیرامون ویژگی¬های زیست¬شناختی و نامشخص بودن وضعیت آرایه¬شناختی جمعیت¬های این گونه، مطالعه ویژگی¬های استخوانی به¬ویژه ساختار سر از جمله نیازهای تحقیقاتی این گونه می¬باشد. شکل 1- تصویر گونه سگ¬ماهی جویباری O. bergianus رودخانه سفیدرود. گونه O. bergianus براساس یک نمونه شاخص (Holotype) از رودخانه سفیدرود در سال 1922 توسط درژاوین توصیف شده است (6). همچنین گونه O. angorae یک گونه دیگر این جنس است که از ترکیه (مربوط به غرب حوضه دریای¬خزر) توصیف شده است. با توجه به این¬که دو گونه O. bergianus و O. angorae به¬عنوان نمایندگان این جنس در دو انتهای شرقی و غربی ناحیه غرب حوضه دریای¬خزر می¬باشد و جمعیت¬های مختلف بین این دو آرایه با ویژگی¬های ریختی متفاوت (یا احتمالاً حدواسط) به یکی از این دو گونه نسبت داده می شوند (6). از این¬رو مقایسه ویژگی¬های استخوان¬شناسی گونه O. bergianus با O. angorae می¬تواند به درک این موضوع کمک کند که گونه¬های حدواسط این دو آرایه به کدام گونه تعلق دارند و یا این¬که آیا می¬توانند به عنوان آرایه مستقل در نظر گرفته شوند؟ این امر در مرحله اول نیازمند فراهم آوردن ویژگی¬های ریختی به ویژه استخوان-شناسی (به¬عنوان صفات مورد قبول آرایه¬شناختی در مورد اعضای این جنس) به¬عنوان صفات متمایز کننده این دو آرایه است. از این رو این تحقیق با هدف فراهم آوردن ویژگی¬های استخوان¬شناسی ساختار سر سگ¬ماهی جویباری O. bergianus رودخانه سفید و مقایسه نتایج آن با گونه O. angoraeو نمایندگان سایر جنس¬های این خانواده که ویژگی¬های استخوان¬شناسی آن¬ها توسط پروکوفیو (2010) فراهم شده است، به اجرا درآمد. نتایج این تحقیق می¬تواند با مشخص نمودن استخوان¬شناسی ساختار سر این گونه در حوضه دریای خزر، به¬عنوان مرجع برای مقایسه با سایر جمعیت¬های گزارش شده O. bergianus و O. angorae در حوضه دریای خزر، سایر حوضه¬های پراکنش این گونه و همچنین سایر اعضای این خانواده در بررسی¬های آرایه شناختی مورد استفاده قرار بگیرد و همچنین به درک بهتر ویژگی¬های زیست¬شناسی این گونه از جمله تنفس و تغذیه نیز کمک نماید. مواد و روشها در این تحقیق تعداد 16 قطعه سگ¬ماهی جویباری O. bergianus از رودخانه سفیدرود (37°14'N, 49°51'E) توسط دستگاه الکتروشوکر نمونه¬برداری گردید. نمونه¬ها پس از بیهوشی در محلول گل¬میخک، در فرمالین چهار درصد بافری تثبیت شدند. از نمونه¬های صید شده تعداد دو قطعه با طول استاندارد 7/4 و 2/5 سانتی¬متر برای مطالعه استخوان¬شناسی ساختار سر براساس روش اصلاح شده تایلور و وان دایک (1985) توسط آلسیان بلو و آلیزارین رد شفاف¬سازی و رنگ¬آمیزی شدند (29). در این روش اصلاح شده مراحل آبگیری و حذف چربی مورد استفاده قرار نگرفت و برای شفاف¬سازی نیز 2 مرحله آنزیم بافری شده هر کدام بمدت ده ساعت مورد استفاده قرارگرفت. عکس¬برداری ساختارهای اسکلتی نمونه¬های رنگ¬آمیزی شده توسط دستگاه اسکنر Epson v600 که به یک حمام گلیسیرین مجهز شده بود، انجام شد. ترسیم و نامگذاری تصاویر بدست آمده در نرم¬افزار گرافیکی CorelDrawX6 (Corel Corporation) صورت پذیرفت. بررسی ساختار استخوانی نیز توسط یک دستگاه استریومیکروسکوپ MS5Leica انجام شد. نامگذاری ساختارهای استخوانی نیز براساس پروکوفیو (2009) انجام شد. نتایج جمجمه عصبی (Neurocranium) در قسمت خلفی بیضی شکل و در بخش قدامی به¬شکل یک نوار می¬باشد و دو قطعه استخوانی Lمانند پرویزنی جانبی (Lateral ethmoid) در بخش میانی آن واقع شده است (شکل A2). طول ناحیه پشت چشمی و ناحیه قدامی چشمی جمجمه عصبی تقریباً برابر می¬باشند. بیشترین پهنا مربوط به ناحیه پشت چشمی است که پهنایی بیش از یک دوم طول جمجمه عصبی را داراست. ناحیه اتموئید یا پرویزنی (Ethmoid) شامل پنج قطعه استخوانی پرویزنی¬فوقانی-پرویزنی (ethmoid-Supraethmoid)، پرویزنی¬جانبی، پیش¬پرویزنیII (PreethmoidII)، کین¬اتموئید (Kinethmoid) و پیش¬ومر (Prevomer) می¬باشد. مجموعه پرویزنی¬فوقانی-¬پرویزنی در بخش پرویزنی¬فوقانی به¬صورت یک نوار روی حاشیه پشتی پرویزنی، عمود بر سطح پیش¬ومر قرار دارد. این استخوان در میانه بخش پشتی دارای یک شیار طولی می¬باشد. حاشیه قدامی و خلفی سطح پشتی این استخوان پهن¬تر از بخش میانی آن بوده و در قسمت قدامی-جانبی دارای دو زائده کوچک است که نواری غضروفی آن را احاطه کرده است. طول این استخوان باریک و طویل حدوداً یک چهارم طول جمجمه عصبی می¬باشد. حاشیه خلفی استخوان پرویزنی¬فوقانی--پرویزنی توسط یک شکاف (Suture) زیگزاگی به استخوان پیشانی متصل شده است (شکل A2). استخوان پیش ومر نسبتاً پهن بوده و در بخش قدامی- جانبی خود دارای دو زائده می¬باشد و در قسمت خلفی نیز به استخوان¬های حدقه¬ای¬پروانه¬ای (Orbitosphenoid) و اطراف¬پروانه¬ای (Parasphenoid) اتصال دارد (شکل C2). استخوان پرویزنی¬جانبی دارای یک زائده قدامی می¬باشد و دو زائده کوچک نیز یکی در بخش شکمی در محل اتصال این استخوان با استخوان حدقه¬ای پروانه¬ای و دیگری در قسمت خلفی-پشتی این استخوان واقع شده است. قسمت خلفی این استخوان مقعر بوده و بخش قدامی حدقه چشم را تشکیل می¬دهد (شکل B2). استخوان پیش¬پرویزنیII کوتاه و تقریباً استوانه¬ای شکل بوده و دارای حاشیه جانبی-¬خارجی تیغه¬ای شکل است که از قسمت پشتی به استخوان پیش¬کامی (Prepalatine) متصل می¬شود. این استخوان در قسمت خلفی با حاشیه قدامی استخوان پیش ومر و در بخش قدامی با استخوان فکی (Maxilla) متصل می¬شود (شکل B3). بین دو استخوان فک، استخوان کوچک کین¬اتموئید قرار دارد. این استخوان در بخش پشتی دارای سه زائده کوچک مثلثی شکل می-باشد. کین اتموئید دارای دو زائده جانبی نوک تیز نیز در بخش میانی خود دارد که بیشترین پهنای استخوان مربوط به این قسمت است (شکل A3). منطقه بینایی (Orbital) شامل استخوان¬¬های پیشانی (Frontal)، حدقه¬ای¬پروانه¬ای (Orbitosphenoid)، بالی-پروانه¬ای (Ptersphenoid)، اطراف¬پروانه¬¬ای (parasphenoid)، اشکی (Lacrimal) و اِسکِلِروتیک (Sclerotic) می¬باشد. استخوان پیشانی بزرگ و نامتقارن بوده و در بخش قدامی باریک می¬شود (شکل A2). این استخوان در بخش خلفی پهن شده و به¬طور تقریبی طولی حدود یک دوم طول جمجمه عصبی دارد. بخش خلفی--جانبی استخوان پیشانی دارای زائده¬ای کوچک می¬باشد که به¬خوبی توسعه نیافته است. دو بخش این استخوان در بخش ابتدایی در قسمت داخلی بصورت کاملاً صاف به¬هم متصل شده و پس از آن تا بخش میانی بصورت نامنظم اتصال دارند (شکلA 2). حاشیه خلفی این دو بخش در تشکیل ملاج (Fontanel) شرکت دارد. استخوان پیشانی در حاشیه جانبی-قدامی خود به استخوان حدقه¬ای¬پروانه¬ای متصل است (شکل B2). محل اتصال استخوان پیشانی با استخوان آهیانه (Parietal) به¬صورت دندانه¬دار می¬باشد. استخوان حدقه¬ای¬پروانه¬ای تیغه میانی ناحیه بینایی را تشکیل می¬دهد و در قسمت قدامی و شکمی خود دارای تعدادی منفذ است. این استخوان در قسمت شکمی به استخوان دراز اطراف پروانه¬ای و در حاشیه خلفی-پشتی به استخوان بالی¬پروانه¬ای متصل می¬گردد و مجموعاً یک حفره نسبتاً بزرگ برای عبور اعصاب بویایی را تشکیل می دهد (شکل B2). استخوان بالی¬پروانه¬¬ای که بخش خلفی حدقه چشم را تشکیل می¬دهد، دارای حفره¬های زیادی می¬باشد. استخوان بالی¬پروانه¬ای در قسمت پشتی به استخوان پیشانی و در حاشیه جانبی-خارجی خود به استخوان پروانه¬ای (Sphenotic) متصل است. استخوان بالی¬پروانه¬ای همچنین در بخش شکمی دارای یک زائده است که به استخوان اطراف¬پروانه¬ای متصل می¬شود. در این استخوان حاشیه استخوان مقعر شده و با استخوان¬های پرواُتیک (Prootic) و اطراف پروانه¬¬ای حفره تشکیل می¬دهد (شکل C2). جلوتر از حدقه چشم در مجاورت استخوان¬های کامی (Palatin)، استخوان اشکی قرار دارد که استخوانی باریک بوده و در بخش میانی، غضروفی و در دو انتها استخوانی است (شکل 4). بخش غیرکانالی استخوان اشکی، کمانی شکل است. دو استخوان اِسکِلِروتیک در قسمت قدامی و خلفی حدقه چشم واقع شده است که می تواند به¬عنوان حفاظ¬های جانبی کره چشم عمل می¬کنند (شکل5). استخوان اطراف¬پروانه¬ای، از استخوان پیش¬وُمر تا استخوان قاعده پس¬سری (Basioccipital) امتداد می¬یابد و طویل-ترین استخوان قاعده جمجه است (شکل C2). بخش میانی این استخوان پهن¬تر بوده (Parasphenoidalar) و در دو انتها به¬واسطه یک شیار عمیق به¬صورت دو شاخه درآمده¬اند. شکل 2- جمجه عصبی گونه Oxynemacheilus bergianus نمای پشتی (A)، نمای جانبی (B) و نمای شکمی (C). Bo= قاعده¬ای پس¬سری، pr-Bo= زائده قاعده¬ای پس¬سری، Epo= اپی¬اتیک، Exo= پس¬سری خارجی، Fr= پیشانی، fr-Exo= حفره پس¬سری خارجی، fon= ملاج، Let= اتموئید-جانبی، Orb= حدقه¬ای¬پروانه¬ای، Pa= آهیانه، Pe= پیش¬ومر، Pro= پرواتیک، Ps= اطراف¬پروانه¬ای، Pto= بالی¬گوشی، Pts= بالی¬پروانه¬ای، Se= فوق پس¬سری-پس¬سری، Soc= فوق پس¬سری و Spo= پروانه¬ای. منطقه شنوایی (Otic) شامل پنج استخوان آهیانه، پروانه¬ای (Sphenotic)، پِتِراُتیک (Pterotic)، پرواُتیک (Prootic) و اِپی اُتیک (Epiotic) می¬باشد (شکل2). استخوان آهیانه مستطیلی شکل با حاشیه¬ای دندانه¬دار است که تعدادی منفذ بصورت پراکنده در آن وجود دارد. حاشیه خلفی این استخوان به استخوان فوق پس¬سری (Supraoccepital) و حاشیه جانبی آن به استخوان¬های اِپی¬اُتیک و پروانه¬ای متصل می¬باشد و هیچ اتصالی به استخوان پِتِراُتیک ندارد. این جفت استخوان توسط ملاج (بخش باز بین دو استخوان آهیانه) از یکدیگر جدا می¬شوند (شکل A2). استخوان پِتِراُتیک جانبی¬ترین قسمت جمجمه در بخش خلفی را تشکیل می¬دهد و این استخوان شکلی ربع دایره¬ای داشته و در میانه دارای تعدادی حفره می¬باشد. قسمت پشتی این استخوان به اِپی اوتیک و پروانه¬ای و قسمت شکمی به پرواُتیک و پس¬سری خارجی (Exoccipital) متصل است. پشت حدقه چشم استخوان پروانه¬ای قرار دارد که بخشی از دیواره جانبی جمجمه را تشکیل می¬دهد (شکلB 2). بخش شکمی این استخوان به پرواُتیک و قسمت پشتی-خلفی به استخوان آهیانه متصل می¬شود. در قسمت قدامی استخوان قاعده¬ای پس¬سری، جفت استخوان پرواُتیک که بزرگترین استخوان¬های کف جمجمه عصبی می¬باشند، واقع شده¬اند (شکلC 2). این دو استخوان در بخش جانبی-خلفی به هم متصل شده و بخش قدامی-جانبی آن نیز دارای یک حفره است که حاشیه قدامی آن به استخوان اطراف پروانه¬ای، بخش جانبی-قدامی آن به استخوان پروانه¬ای و بخش جانبی-خلفی آن به استخوان پِتِراُتیک متصل می¬باشد. استخوان اِپی اُتیک پشتی¬ترین استخوان ناحیه شنوایی است که بین استخوان¬های ناحیه پس¬سری و استخوان پِتِراُتیک قرار دارد و در بخش میانی دارای یک برآمدگی می¬باشد (شکلA 2). مجموعه استخوان¬های ناحیه پس¬سری (Occipital) شامل استخوان¬های پس¬سری خارجی، فوق پس¬سری، قاعده¬ای پس¬سری (Basioccipital) می¬باشد (شکل 2). استخوان منفرد فوق پس¬سری تقریباً بصورت پنج ضلعی است. این استخوان در بخش میانی سطح پشتی دارای یک برآمدگی بسیار کوچک است. حاشیه قدامی این استخوان در تشکیل ملاج شرکت دارد. هر یک از استخوان¬های پس¬سری خارجی دارای یک حفره بزرگ در بخش جانبی و سه حفره کوچک¬تر در قسمت شکمی می¬باشد (شکلB2). استخوان قاعده¬ای پس¬سری در قسمت خلفی -شکمی دارای دو زائده باریک است که در انتها بهم رسیده و یک کمان (Basioccipital arc) را ایجاد می¬نمایند (شکل B2). در حاشیه خلفی این استخوان برجستگی استخوانی (Occipital condyle) برای اتصال به ستون مهره وجود دارد. در قسمت زیرین بخش جانبی جمجمه عصبی دو فرورفتگی استخوانی برای اتصال استخوان فکی¬لامی (Hyomandibular) دیده می¬شود (شکل B2). فرورفتگی قدامی که گردتر و مقعرتر است، توسط سه استخوان پِرواُتیک، پروانه¬ای و بالی پروانه¬ای تشکیل می¬گردد. فرورفتگی خلفی کشیده¬تر و بزرگتر بوده و توسط استخوان¬های پِتِراُتیک و پروانه¬ای تشکیل می¬شود. سقف جمجمه دارای یک حفره ملاج می¬باشد (شکل A2). استخوان¬های پیشانی، آهیانه و فوق پس¬سری جوانب آن را تشکیل می¬دهند و طولی کمتر از یک چهارم طول جمجمه عصبی است. این حفره از دو بخش قدامی باریک و طویل و خلفی پهن تشکیل شده است. بخش قدامی در میانه خود، محل اتصال دو استخوان پیشانی و آهیانه، اندکی پهن¬تر شده، و بخش پشتی در حاشیه خلفی تقریباً فاقد فرورفتگی است. شکل 3- استخوان کین اتموئید (A) و پیش اتموئیدII (B)، گونه O.bergianus. Ke= کین¬اتموئید و Peth= پیش¬اتموئید. شکل 4- استخوان اشکی گونه O. bergianus. Cio= کانال حسی زیرچشمی و p.Can and p.Ncan= بخش کانالی و غیرکانالی استخوان اشکی. در جمجمه احشایی (Branchiocranium) فک بالا شامل استخوان¬های فکی و پیش¬فکی (Praemaxilla) می¬باشد (شکل 6). استخوان پیش فکی L شکل و باریک بوده و شامل دو بخش افقی و عمودی است. بخش افقی استخوان پیش فکی کمانی شکل بوده و در میانه پهن¬تر از دو انتها می¬باشد و بخش عمودی آن نیز باریک¬تر و کوتاه¬تر است. یک زائده نسبتاً توسعه یافته در قسمت قدامی- شکمی این استخوان دیده می¬شود. استخوان فکی دارای دو بخش باریک در دو انتها است و بخش میانی آن پهن¬تر می¬باشد و بخش فوقانی آن نیز دارای یک زائده طویل در قسمت قدامی است. این استخوان به استخوان پیش کامی (Prepalatine) و پیش پرویزنیII مفصل می¬گردد. فک پایین شامل چهار استخوان دندانی (Dentary)، رتروآرتیکولار (Retroarticular)، مفصلی (Articular) و کرونومکلین (Coronomeckelian) می¬باشد (شکل 7). استخوان دندانی در قسمت قدامی-شکمی دارای یک زائده طویل است. استخوان مفصلی در قسمت قدامی بصورت زیگزاگی به استخوان دندانی متصل و در قسمت خلفی با استخوان مربعی (Quadrate) مفصل می¬گردد. استخوان دندانی در قسمت خلفی-پشتی دارای زائده بزرگ کورونویید می¬باشد. استخوان دندانی در بخش شکمی به استخوان رتروآرتیکولار متصل می¬باشد. استخوان کرونومکلین کوچک¬ترین استخوان این مجموعه می¬باشد که در قسمت جانبی-داخلی فک پایین و در داخل استخوان دندانی قرار دارد. شکل5- استخوان¬های اِسکِلِرُتیک گونه O. bergianus. شکل 6- استخوان¬های فک بالا گونه O. bergianus. Mx= فکی و Pmx= پیش¬فکی. شکل 7- استخوان¬های فک پایین گونه O.bergianus. Art= مفصلی، Cm= کرونومکلین، Den= دندانی و Rar= رتروآرتیکولار. استخوان¬های فک¬آویز (Suspensorium) شامل استخوان-های مربعی، ساده (Symplectic) و فکی¬لامی می¬باشند (شکل8). این مجموعه استخوانی به¬طرف جلو مایل شده است. استخوان فکی¬لامی تقریباً مثلثی شکل بوده و در قسمت پشتی پهن و در بخش شکمی باریک¬تر است (شکل 7). دو کندیل یا برآمدگی مفصلی فکی¬لامی (Hyomandibular condyle) در لبه پشتی این استخوان برای اتصال به جمجمه وجود دارد. در حاشیه خلفی این استخوان، برآمدگی مفصلی سرپوش آبششی (Operclar condyle) قرار دارد و در لبه قدامی آن نیز یک زائده مثلثی شکل دیده می¬شود. استخوان فکی¬لامی در حاشیه جانبی خود دارای تعدادی حفره و شیار می¬باشد. این استخوان در قسمت شکمی-قدامی به استخوان¬های بین¬لامی (Interhyal) و ساده مفصل می¬شوند. استخوان مربعی دارای زائده شکمی دراز و متمایل به عقب است و در انتها نوک تیز می¬شود. این استخوان زائده کوچک¬تری نیز در حاشیه قدامی-پشتی آن دارد که به سمت جلو متمایل است (شکل 8). حاشیه پشتی این استخوان به رجلی¬داخلی (Endoptrygoid) و بخش خلفی آن به رجلی¬پشتی (Metaptrygoid) متصل می¬شود. استخوان ساده در حاشیه پشتی استخوان مربعی واقع می¬باشد. این استخوان در قسمت خلفی پهن بوده و در انتهای قدامی از پهنای آن کاسته می¬شود (شکل 8). شکل 8- استخوان¬های فک آویز، سقف دهان و سرپوش آبششی گونه O .bergianus. Ect= رجلی¬داخلی، End= رجلی¬خارجی، Hm= فکی¬لامی، Io= میان سرپوش¬آبششی، Mtp= رجلی میانی، Op= سرپوش¬آبششی، Po= پیش-سرپوش آبششی، Q= مربعی، So= زیر سرپوش آبششی و Sym= ساده. استخوان¬های کمان رجلی شامل رجلی¬پشتی، رجلی-خارجی (Ectoptrygoid)، رجلی¬داخلی، اوتوپالاتین (Autopalatine) و پیش¬کامی (Prepalatine) می¬باشد. استخوان رجلی¬پشتی بین استخوان¬های فکی¬لامی و مربعی واقع شده است. این استخوان، تقریباً مستطیلی شکل بوده و در بخش جانبی-پشتی خود دارای یک برجستگی است که از حاشیه پشتی تا شکمی این استخوان امتداد دارد. استخوان رجلی¬داخلی در حاشیه شکمی خود به استخوان-های رجلی¬پشتی و داخلی متصل می¬باشد و در قسمت قدامی توسط یک برآمدگی مفصلی به استخوان اوتوپالاتین مفصل شده است. استخوان رجلی¬خارجی نیز در قسمت قدامی-شکمی دارای زائده¬ای رو به پایین است. استخوان اوتوپالاتین در بخش میانی، زائده تیغه¬ای شکل دارد که به استخوان پیش¬وُمر متصل می¬گردد و جمجمه احشایی را به بخش قدامی جمجمه عصبی متصل می¬نماید. این استخوان در بخش خلفی با استخوان رجلی¬داخلی و در قسمت قدامی با استخوان¬های پیش¬کامی و پیش¬پرویزنیII مفصل می¬شود. در قسمت شکمی، استخوان پیش کامی دارای یک زائده کمانی شکل، به¬شکل قلاب و متمایل به عقب است. این استخوان در حاشیه پشتی پیش اتموئیدII قرار دارد و در قسمت قدامی با استخوان فکی مفصل می¬شود. استخوان¬های سرپوش¬آبششی (Opercle)، پیش¬سرپوش آبششی (Preopercle)، زیرسرپوش آبششی (Subopercle) و بین¬سرپوش آبششی (Interopercle) مجموعه استخوان¬های سرپوش آبششی را تشکیل می¬دهند. استخوان سرپوش آبششی بزرگترین استخوان این مجموعه می¬باشد و در قسمت قدامی-پشتی دارای یک زائده جهت اتصال ماهیچه بالا برنده آبشش (Levator operculi) می-باشد. در زیر این زائده، فرورفتگی مفصلی (Facet) برای اتصال با برآمدگی مفصلی فکی¬لامی وجود دارد. استخوان سرپوش آبششی در حاشیه شکمی، به استخوان زیر سرپوش آبششی متصل است (شکل 8). استخوان پیش-سرپوش آبششی باریک و نواری شکل است که در قسمت خلفی به¬طرف بالا متمایل شده و به حاشیه خلفی-شکمی استخوان فکی¬لامی متصل می¬گردد. استخوان بین¬سرپوش آبششی در میانه پهن¬تر از دو انتها بوده و در قسمت خلفی دارای دو زائده است که زائده پشتی نوک تیز می¬باشد. مجموعه استخوان¬های کمان آبششی شامل پنج جفت استخوان غضروفی¬آبششی (Ceratobranchial)، چهار جفت استخوان فوق آبششی (Epibranchial)، سه جفت استخوان زیرآبششی (Hypobranchial) و حلقی¬آبششی (Inphrapharyngobranchial) و چهار استخوان منفرد قاعده¬ای¬آبششی (Basibranchial) می¬باشد (شکل 9). مجموعه استخوان¬های کمان هیوئید شامل استخوان¬های منفرد دملامی (Urohyal) و قاعده¬ای¬لامی (Basihyal)، جفت استخوان¬های تحت¬لامی (Hypohyal)، غضروفی-لامی (Ceratohyal)، فوق¬لامی (Epihyal)، بین¬لامی (Interhyal) و سه جفت شعاع پایه¬آبششی (Branchiostegal) می¬باشد (شکل 10). استخوان غضروفی¬لامی که بین استخوان¬های تحت¬لامی و فوق-لامی قرار دارد، بزرگترین استخوان این مجموعه است. شکل 9- استخوان¬های کمان آبششی، گونه O. bergianu. Bbr= قاعده¬ای¬آبششی، Cbr= غضروفی¬آبششی، Ebr= فوق-آبششی، Hbr= زیرآبششی و Pbr= حلقی¬آبششی. اولین شعاع پایه¬آبششی به بخش میانی حاشیه خلفی آن و دومین شعاع به محل اتصال این استخوان با استخوان فوق-لامی متصل می¬گردد. سومین شعاع نیز به استخوان فوق-لامی متصل می¬شود، این استخوان مثلثی شکل بوده و بخش انتهایی آن به¬شکل زائده¬ای نوک تیز درآمده است و در قسمت شکمی نیز دارای یک حفره می¬باشد. جفت استخوان تحت لامی شامل دو بخش پشتی و شکمی می باشد، علاوه بر این دو قطعه استخوان دملامی اضافه (Urohyal extra) باریک و دراز بین استخوان¬های تحت-لامی روی هم قرار گرفته¬اند (شکل 10). استخوان بین¬لامی استوانه¬ای شکل بوده و در قسمت پشتی با استخوان¬های فکی¬لامی و ساده و در بخش شکمی با استخوان فوق¬لامی مفصل می¬گردد. استخوان قاعده¬ای¬لامی به¬شکل T است و بخش قدامی آن پهن¬تر و به سمت پایین متمایل می¬گردد. استخوان دملامی دارای دو بخش می¬باشد، بخش پشتی تیغه¬ای شکل و تاج مانند عمود بر بخش شکمی آن قرار دارد. حاشیه قدامی این استخوان در بخش شکمی دو شاخه شده و زائده¬های جانبی آن نیز به¬خوبی توسعه یافته است. استخوان¬های شعاع پایه¬آبششی نیز تا حاشیه پشتی استخوان زیر-سرپوش آبششی امتداد یافته است. شکل 10- مجموعه استخوان¬های کمان هیوئید، گونه O. bergianus. Bhy= قاعده¬ای لامی، Br= شعاع¬های آبششی، Chy= غضروفی¬لامی، Dhyو Vhy= تحت¬لامی پشتی و شکمی، Epi= فوق¬لامی، Ihy= بین¬لامی، Uhy= اوروهیال و Uhye= اوروهیال اضافی. کمربند سینه¬ای شامل استخوان¬های غرابی (Cleithrum)، فوق-غرابی (Supracleithrum)، ترقوه (Coracoid)، ترقوه¬میانی (Mesocoracoid)، کتف (Scapula)، پشتی-گیجگاهی (Posttemporal)، فوق¬گیجگاهی (Supratemporal) و رادیال¬ها (Radials) می¬باشد (شکل 11). فوق-غرابی استخوانی پهن با یک زائده بزرگ در قسمت خلفی-پشتی می¬باشد. حاشیه پشتی-شکمی این استخوان پهن¬تر بوده و به استخوان غرابی متصل می¬گردد. برآمدگی پشتی استخوان پشتی گیجگاهی با استخوان اِپی اُتیک مفصل می¬شود و از این طریق کمربند سینه¬ای به جمجمه عصبی متصل می¬گردد. استخوان پشتی گیجگاهی دراز و باریک بوده و در فرو¬رفتگی استخوان فوق غرابی جای می¬گیرد. استخوان کوچک فوق¬گیجگاهی نیز در قسمت قدامی این استخوان یافت می¬گردد. استخوان غرابی بزرگترین استخوان کمربند سینه¬ای است که در بخش پشتی به استخوان فوق¬غرابی و در قسمت جانبی- داخلی توسط استخوان ترقوه¬میانی، به استخوان ترقوه متصل می¬شود. استخوان غرابی در دو انتها پهن¬تر از بخش میانی است. بخش قدامی استخوان ترقوه باریک¬تر از بخش خلفی می باشد (شکل 11). بین دو استخوان مذکور، استخوان کتف قرار دارد که در بخش میانی دارای یک حفره است و قسمت خلفی نیز دارای یک فرورفتگی برای مفصل شدن با اولین شعاع غیر¬منشعب باله سینه¬ای است. کمربند سینه¬ای دارای چهار رادیال می¬باشد که دوتای خارجی استوانه¬ای شکل بوده و از هم فاصله دارند و دوتای داخلی پهن¬تر شده و دارای هم پوشانی می¬باشند. در سیستم خط جانبی سری، کانال فوق¬چشمی (Supraorbital canal) در بخش پشتی و فوقانی حدقه چشم، بالای استخوان¬های پرویزنی¬فوقانی-پرویزنی و پیشانی واقع شده است و به کانال زیر چشمی متصل می گردد. کانال زیر چشمی (cio) تقریباً از نوک پوزه شروع شده و تا قسمت پشتی حدقه چشم امتداد می¬یابد. این کانال در بخش پشتی سرپوش آبششی به کانال خط جانبی (cLL) متصل می¬شود. کانال فوق گیجگاهی (cst) منفرد بوده و در شیارهای موجود در استخوان¬های اِپی اُتیک، آهیانه و فوق¬پس¬سری واقع شده است. کانال فکی-زیرسرپوش آبششی (cpm) از فک پایین تا استخوان زیر-سرپوش آبششی امتداد دارد (شکل 12). شکل 11- کمربند سینه¬ای گونه O. bergianus. Cl= غرابی، Cor= ترقوه، Mcor= ترقوه میانی، Rad= رادیال¬های باله سینه¬ای و Sc= کتف. شکل 12- سیستم خط جانبی سری گونه O. bergianus. Cio= کانال حسی زیرچشمی، Cso= کانال حسی فوق چشمی، Cpm= کانال پیش سرپوش آبششی-ماندیبولار، Cst= کانال حسی فوق¬گیجگاهی و cLL= کانال خط جانبی. بحث بررسی رابطه تبارزایی سگ¬ماهیان جویباری خانواده Nemacheilidae شامل جنس¬های Oxynoemacheilus، Paraschistura، Metaschistura، Paracobits،Triplophysa و Turcinoemacheilu براساس ویژگی ریخت شناسی توسطProkofiev (2010) انجام شد (27) که امروزه اساس رده¬بندی این آرایه از ماهیان برای مطالعات آرایه¬شناسی می¬باشد. این تحقیق جزئیات استخوان¬شناسی ساختار سر سگ¬ماهی جویباری O. bergianus رودخانه سفید را فراهم آورد که براساس نتایج، تفاوت¬های متعددی را در فرم و نوع استخوان ساختار اسکلتی سر با سایر گونه¬های این خانواده نشان دارد (27). مقایسه گونه سگ¬ماهی جویباری سفیدرود O. bergianus با گونه O. angorae (27) نشان¬دهنده تفاوت¬هایی در شکل رادیال¬های باله سینه¬ای و فرو¬رفتگی¬های مفصلی قدامی و خلفی مربوط به محل اتصال فک آویز می¬باشد. در گونه O. bergianus دو رادیال اول باله سینه¬ای مشابه O. angorae، استوانه¬ای شکل و دوتای بعدی پهن¬تر بوده و دارای هم پوشانی می¬باشند. تعداد و شکل استخوان¬های رادیال کمربند سینه¬ای از ویژگی¬های مهم فیلوژنتیک برای شناسایی محسوب می¬شود (27). در این گونه فرورفتگی مفصلی جلویی به¬عنوان محل اتصال فک آویز، علاوه بر بالی¬پروانه¬ای و پروانه¬ای، استخوان پِرواُتیک نیز در تشکیل این فرورفتگی مفصلی شرکت دارد. همچنین در تشکیل فرورفتگی خلفی محل اتصال فک¬آویز به جمجمه عصبی در گونه O. bergianus برخلاف سایر جنس این خانواده از قبیل Paraschistura، Metaschistura، Paracobitis،Triplophysa و Turcinoemacheilus (27) تنها استخوان¬های پروانه¬ای و پِتِراُتیک شرکت دارند. شکل جمجمه عصبی در گونه O. angorae از قسمت خلفی به قسمت قدامی باریک و مخروطی شکل می¬گردد (27) ولی در گونه O. bergianus این حالت (روند مخروطی شدن) در قسمت میانه استخوان پیشانی متوقف شده و بصورت مستطیلی شکل دیده می¬شود. یک جفت استخوان جدید بنام دملامی اضافه مربوط به کمان لامی در سگ¬ماهی جویباری سفیدرود وجود دارد که به¬نظر می¬رسد یکی از ویژگی اختصاصی این گونه در مقایسه با سایر جنس¬های Nemacheilidae باشد. این قطعه استخوانی در هیچ جنس از اعضای خانواده Nemacheilidae و O. angorae گزارش نشده است. تفاوت دیگر در مورد محل اتصال استخوان پرویزنی جانبی به جمجمه عصبی می¬باشد که در گونه O. bergianus محل اتصال برخلاف سایر گونه¬ها (27) تنها به حاشیه قدامی حدقه¬ای¬پروانه¬ای متصل می¬باشد و سایر گروه¬های مورد مطالعه از قبیل Paraschistura ، Metaschistura ، Paracobitis ،Triplophysa و Turcinoemacheilus محل اتصال استخوان پرویزنی¬فوقانی بیان شده است. با توجه به تفاوت¬های ذکر شده از جمله وجود جفت استخوان دملامی در مجموعه استخوان¬های کمان لامی می¬تواند یک ویژگی تمایز دهنده آرایه مورد بررسی با سایر گونه¬های مطالعه شده باشد. از آنجایی¬که نمونه شاخص (Holotype) این گونه با طول استاندارد 6/41 میلی¬متر از حوضه رودخانه سفیدرود با محل نمونه¬برداری این مطالعه هم¬پوشانی دارد، ویژگی¬های استخوان شناختی O. bergianus در این مطالعه می¬تواند برای مطالعات آتی فیلوژنی جمعیت¬های مختلف جنس Oxynoemacheilus که به¬عنوان گونه O. bergianus گزارش شده¬اند مورد استفاده قرارگیرد. با توجه به¬وجود مشکل آرایه شناختی این گونه، تاکنون اعضای O. bergianus به¬عنوان یک گونه متمایز در حوضه¬های خزر، ارومیه و نمک نگه داشته شده¬اند، چرا که امکان جداسازی جمعیت¬های فوق براساس ویژگی¬های ریخت-شناسی اندازشی، شمارشی و حتی الگوی رنگی مقدور نبوده است. بنابراین براساس نتایج این تحقیق، گونه مورد بررسی می تواند با استفاده از خصوصیات استخوان¬شناسی به¬عنوان یک مرجع جدید مجدداً مورد بازبینی آرایه شناختی قرار گیرد.

1. حسین¬زاده، م.، و درویش، ج.، 1392. بررسی بیوسیستماتیکی گونه جرد بزرگ Rhombomys opimus Lichtenstein, 1823 (Rodentia: Gerbillinae) ایران، مجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)، شماره 3، صفحات 228-282. 2. عسگری، ر.، ایگدری، س.، رفیعی، ق.، آق، ن.، پورباقر، ه.، و اسحق زاده، ح.، 1392. دستورالعمل رنگ¬آمیزی فیل ماهی جهت مطالعات اسکلتی در مراحل مختلف رشدی. فصلنامه علمی-پژوهشی محیط زیست¬جانوری، شماره2، صفحات10-1. 3. یگانه، م.، سیف آبادی، ج.، کیوانی، ی.، و کاظمی، ب.، 1392. مقایسه رابطه طول- وزن در جمعیتها و جنس¬های مختلف دو گونه از کپوردندان ماهیان ایران Aphanius vladykovi و .Aphanius sophiaeمجله پژوهشهای جانوری (مجله زیست شناسی ایران)، شماره 2، صفحات 185-181. 4. Abdoli, A., Golzarianpour, K., Kiabi, B., Naderi, M., and Patimar, R., 2011. Status of the endemic loaches of Iran. Folia Zoology. 60, PP: 362–367. 5. Banarescu, P. M., and Nalbant, T. T., 1995. A generical classification of Nemacheilinae with description of two new genera (Teleostei: Cypriniformes: Cobitidae). Travaux du Muséum d'Histoire Naturelle Grigore Antipa. Bucuresti. 35, PP: 429-496. 6. Coad, B., 2013. Fresh water fishes of Iran. Retrieved from http://www.briancoad.com. 7. Darias, M. J., Mazurais, D., Koumoundouros, G., Glynatsi, N., Christodoulopoulou, S., Huelvan, C., Desbruyeres, E., Le Gall, M. M., Quazuguel, P., Cahu, C. L., and Zambonino-Infante, J. L., 2010. Dietary vitamin D3 affects digestive system ontogenesis and ossification in European sea bass (Dicentrachus labrax, Linnaeus, 1758). Aquaculture. 298, PP: 300–307. 8. Esmaeili, H. R., Gholami, Z., Teimory, A., and Baghban, S., 2010. Morphology of urohyal bone and its importance in taxonomy of some fishes of the south basin of Caspian Sea. Iranian Journal of Biology. 23, PP: 448-459. 9. Faustino, M., Power, D. M., 1998. Development of osteological structures in the sea bream: vertebral column and caudal fin complex. Journal of Fish Biology. 52, PP: 11–22. 10. Faustino, M., and Power, D. M., 1999. Development of the pectoral, pelvic, dorsal and anal fins in cultured sea bream. Journal of Fish Biology. 54, PP: 1094–1110. 11. Faustino, M., and Power, D. M., 2001. Osteologic development of the viscerocranial skeleton in sea bream: alternative ossification strategies in teleost fish. Journal of Fish Biology. 58, PP: 537–572. 12. Freyhof, J., Erk’akan, F., Ozeren, C., and Perdices, A., 2011. An overview of the western Palaearctic loach genus Oxynoemacheilus (Teloestei: Nemacheilidae). Ichthyological Exploration of Freshwaters. 22, PP: 301-312. 13. Ferna´ndez, I., Hontoria, F., Ortiz-Delgado, J. B., Kotzamanis, Y., Este´vez, A., Zambonino-Infante, J. L., and Gisbert, E., 2008. Larval performance and skeletal deformities in farmed gilthead sea bream (Sparus aurata) fed with graded levels of Vitamin A enriched rotifers (Brachionus plicatilis). Aquaculture. 283, PP: 102– 115. 14. Ferna´ndez, I., Pimentel, M., Ortiz-Delgado, J. B., Hontoria, F., Sarasquete, C., Este´vez, A., Zambonino-Infante, J. L., and Gisbert, E., 2009. Effect of dietary vitamin A on Senegalese sole (Solea senegalensis) skeletogenesis and larval quality. Aquaculture. 295, PP: 250–265. 15. Gavaia, P. J., Sarasquete, C., Cancela, M. L., 2000. Detection of mineralized structures in early stages of development of marine Teleostei using a modified alcian blue-alizarin red double staining technique for bone and cartilage. Journal of Biotechnic and Histochemistry. 75, PP: 79–84. 16. Golzarianpour, K., Abdoli, A., Patimar, R., and Freyhof, J., 2013. Turcinoemacheilus hafezi, a new loach from the Zagroz Mountains, Iran (Teleostei: Nemacheilidae). Ichthyological Exploration of Freshwaters. 24 (1), PP: 41-48. 17. Helfman, G. S., Collette, B. B., Facey, D. E., and Bowen, B. W., 2009. The diversity of fishes: Biology, Evolution, and Ecology. Blackwell Publishing. UK, Oxford. 18. Kottelat, M., 2012. An inventory of the loaches of the world (teleostei: cypriniformes: cobitoidei). The Raffles Bulletin of Zoology. 26, PP: 1-199. 19. Koumoundouros, G., Divanach, P., and Kentouri, M., 2000. Development of the skull in Dentex dentex Osteichthyes: Sparidae). Journal of Marine Biology. 136, PP: 175–184. 20. Krupp, F., and Schneider, W., 1989. The fishes of the Jordan River drainage basin and Azraq Oasis. Fauna of Saudi Arabia. 10, PP: 347-416. 21. Krupp, F., and Schneider, W., 1991. Two new species of Nemacheilus Bleeker 1863 from the Orontes River drainage basin of Lebanon, Syria and Turkey. Senckenbergiana biologica. 71, PP: 23-34. 22. Mafakhei, P., Eagderi, S., Farahmand, H., and Mosavii-Sabet, H., 2015. Descriptive osteology of Oxynoemacheilus kermanshahensis (Bănărescu and Nalbant, 1966) (Cypriniformes, Nemacheilidae). Croatian Journal of Fisheries, 73, PP: 115-123. 23. Mazurais, D., Darias, M. J., Gouillou-Coustans, M. F., Le Gall, M. M., Huelvan, C., Desbruye`res, E., Quazuguel, P., Cahu, C., and Zambonino-Infante, J. L., 2008. Dietary vitamin mix levels influence the ossification process in European sea bass (Dicentrarchus labrax) larvae. American Journal of Physiol. Regul. Integr. Comp. Physiol. 294, PP: 520–527. 24. Mazurais, D., Glynatsi, G., Darias, M. J., Christodoulopoulou, S., Cahu, C. L., Zambonino-Infante, J. L., and Koumoundouros, G., 2009. Optimal levels of dietary vitamin A for reduced deformity incidence during development of European sea bass larvae (Dicentrarchus labrax) depend on malformation type. Aquaculture. 294, PP: 262–270. 25. Prokofiev, A. M., 2004. Phylogenetic relationships of the nemacheiline loaches (Teleostei: Balitoridae: Nemacheilinae). Journal Integrated Scientific. 8, PP: 71-74. 26. Prokofiev, A. M., 2009. Problems of the classification and phylogeny of Nemacheiline loaches of the group lacking the preethmoid I (Cypriniformes: Balitoridae: Nemacheilinae). Journal of Ichthyology. 49, PP: 874-898. 27. Prokofiev, A. M., 2010. Morphological classification of loaches (Nemacheilinae). Journal of Ichthyology. 50, PP: 827-913. 28. Sawada, Y., 1982. Phylogeny and zoogeography of the superfamily Cobitoidea (Cyprinoidei, Cypriniformes). Memoirs of the Faculty of Fisheries of Hokkaido University. 28, PP: 65-223. 29. Taylor, W. R., and Van Dyke, G. C., 1985. Revised procedures for staining and clearing small fishes and other vertebrates for bone and cartilage study. Cybium. 9, PP: 107-119. 30. Verhaegen, Y., Adriaens, D., De Wolf, T., Dhert, P., and Sargeloos, P., 2007. Deformities in larval gilthead sea bream (Sparus aurata): a qualitative and quantitative analysis using geometric morphometrics. Aquaculture. 268, PP: 156-168. 31. Wagemans, F., Focant, B., and Vandewalee, P., 1998. Early development of the cephalic skeleton in the turbot. Journal of Fish Biology. 52, PP: 166–204.
  • تاریخ دریافت: 15 آذر 1392
  • تاریخ بازنگری: 03 اردیبهشت 1393
  • تاریخ پذیرش: 22 اردیبهشت 1393