نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه زیست شناسی دانشکده علوم پایه دانشگاه شهرکرد
چکیده
روش ریختسنجی هندسی یک روش نوین در مطالعه ویژگیهای ریختی دوجورپایان بویژه در تمایز و تفکیک گونههای مختلف جنس Gammarus است. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی جمعیتهای مختلف منتسب به G. lordeganensis در استان چهار محال بختیاری به کمک روش ریختسنجی هندسی انجام شد. برای این منظور از صفحات اپیمرال سوم برای بررسی تفکیک جمعیتها از پنج منطقه مختلف شامل چشمه برم، چشمه گردبیشه، چشمه سیله، چشمه سرداب رستمآباد واقع در استان چهارمحال و بختیاری استفاده شد. برای نتیجه گیری بهترگونه ی G. parthicus از چشمه سراب عباس آباد در استان مرکزی نیز به مطالعه افزوده شد. برای استخراج دادههای ریختی از صفحات اپیمرال سوم عکسبرداری شد. 2 لندمارک و 10 نیمه لندمارک بااستفاده از نرم افزار TpsDig2 بر روی حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی صفحات اپیمرال سوم قرار داده شد. دادههای حاصل پس از آنالیز پروکراست (GPA)، با روشهای آماری چند متغیره تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، تجزیه همبستگی کانونیک (CVA) و تحلیل خوشهای با استفاده از نرم افزار PAST مورد تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان داد که جمعیتهای مورد بررسی از لحاظ شکل صفحه اپیمرال سوم تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند (001/0P<) و به طور کامل از یکدیگر جدا شدند. شکل صفحه اپیمرال سوم یک صفت تشخیصی مناسب برای شناسایی و تفکیک گونههای Gammarus شبیه بهم از نظر ریختی است. براساس نتایج این مطالعه میتوان بیان کرد که سایر جمعیت های منتسب به G. lordeganensis مورد بررسی در این پژوهش به این گونه تعلق نداشته و به وضوح گونههای مختلفی از Gammarus هستند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Investigation of different populations related to Gammarus lordeganensis using geometric morphometric method
نویسندگان [English]
Dept of Biology, Faculty of Science, Shahrekord University, Shahrekord, I.R. of Iran
چکیده [English]
The Geometric morphometric method is a novel method in the studying of Amphipoda morphological characters, especially for the discrimination and separation of the different Gammarus species. Hence, this research was conducted to study the different populations related to G. lordeganensis in Chaharmahal va Bakhtiari province using geometric morphometric method. For this purpose, the third epimeron were used to investigate the separation of populations from five different localities, including Barm, Gerdebishe, Sileh and Sardabe Rostamabad springs in Chaharmahal va Bakhtiari province. For better conclusion, G. parthicus from Sarab Abbasabad spring in Markazi province was added to this study. Photographs were taken from the third epidermal plate (Ep3) to extract morphological data. Then, two landmarks and 10 semi-landmarks were digitized on the posterior, anterior and inferior margins of the Ep3 using the TpsDig2 software. After Generalized Procrustes Analysis (GPA), landmark data were analyzed using Principal Component Analysis (PCA), Canonical Variate Analysis (CVA) and Cluster Analysis by PAST software. The results showed significant differences among the studied populations in terms of the shape of the third epidermal plate (P<0.001). They were completely separated from each other. The shape of the third epimeral plate is a useful discriminating character for the identification of morphologically similar Gammarus species. According to the results of this study, it could be stated that the other examined populations attributed to G. lordeganensis in this study are not belong to this species, and there are clearly different Gammarus species.
کلیدواژهها [English]
بررسی جمعیتهای مختلف منتسب به Gammarus lordeganensis با استفاده از روش ریختسنجی هندسی
معصومه مهدیان، ولی الله خلجی پیربلوطی*، خجسته ملک محمد و حمزه اورعی
ایران، شهرکرد، دانشگاه شهرکرد، دانشکده علوم پایه، گروه زیست شناسی
تاریخ دریافت: 23/06/1400 تاریخ پذیرش: 08/01/1401
چکیده
روش ریختسنجی هندسی یک روش نوین در مطالعه ویژگیهای ریختی دوجورپایان بویژه در تمایز و تفکیک گونههای مختلف جنس Gammarus است. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی جمعیتهای مختلف منتسب بهG. lordeganensis در استان چهار محال بختیاری به کمک روش ریختسنجی هندسی انجام شد. برای این منظور از صفحات اپیمرال سوم برای بررسی تفکیک جمعیتها از پنج منطقه مختلف شامل چشمه برم، چشمه گردبیشه، چشمه سیله، چشمه سرداب رستمآباد واقع در استان چهارمحال و بختیاری استفاده شد. برای نتیجه گیری بهترگونهیG. parthicus از چشمه سراب عباس آباد در استان مرکزی نیز به مطالعه افزوده شد. برای استخراج دادههای ریختی از صفحات اپیمرال سوم عکسبرداری شد. 2 لندمارک و 10 نیمه لندمارک با استفاده از نرم افزار TpsDig2 بر روی حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی صفحات اپیمرال سوم قرار داده شد. دادههای حاصل پس از آنالیز پروکراست (GPA)، با روشهای آماری چند متغیره تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، تجزیه همبستگی کانونیک (CVA) و تحلیل خوشهای با استفاده از نرم افزار PAST مورد تفسیر قرارگرفتند. نتایج نشان داد که جمعیتهای مورد بررسی از لحاظ شکل صفحه اپیمرال سوم تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند (001/0P<) و به طور کامل از یکدیگر جدا شدند. شکل صفحه اپیمرال سوم یک صفت تشخیصی مناسب برای شناسایی و تفکیک گونههای Gammarus شبیه بهم از نظر ریختی است. براساس نتایج این مطالعه میتوان بیان کرد که سایر جمعیتهای منتسب به G. lordeganensis مورد بررسی در این پژوهش به این گونه تعلق نداشته و به وضوح گونههای مختلفی ازGammarus هستند.
واژههای کلیدی:Gammarus lordeganensis ، ریختسنجی هندسی، صفحه اپیمرال سوم
* نویسنده مسئول، تلفن: 03832324419 ، پست الکترونیکی: khalajiv@yahoo.com
مقدمه
دوجورپایان یکی از متنوعترین راستههای سخت پوستان هستند که به دلیل فراوانی زیاد به عنوان بازسازان زیست بوم بخش مهمی از شبکه غذایی آب شیرین و اکوسیستمهای آبی را تشکیل میدهند (3و 19). این جانوران غذای اصلی سرپایان، انواع مختلفی از ماهیها و بسیاری از سختپوستان بزرگ در زیستگاههای ساحلی هستند (7). دوجورپایان به عنوان شاخص زیستی آلودگی آب نیز در نظر گرفته میشوند و به دلیل حساسیت بالای این جانداران به مواد سمی و آلایندهها در بررسی آلودگی آب و ارزیابی کیفیت آب از آنها استفاده میشود. از این رو بررسی این جانوران در اکوسیستمهای آبی از اهمیت بالایی برخوردار است (7). جنس Gammarus دارای پراکنش جهانی است و در آبهای شیرین، دریایی و آبهای زیرزمینی وجود دارد. این جنس با حداقل 18 گونه معتبر ثبت شده در ایران دارای پراکنش وسیع بوده و دارای تنوع زیادی است (20).
برای اولین بار از ایران G. lordeganensis توسط خلجی پیربلوطی و ساری در سال 2004 از چشمه برم شهرستان لردگان (محل تایپ نمونه) در استان چهارمحال و بختیاری به عنوان منطقهای منحصر به فرد از نظر تنوع زیستگاه و منابع آب در کوههای زاگرس مرکزی شناسایی و معرفی شد. این گونه همچنین از چشمه گردبیشه واقع در استان چهارمحال و بختیاری نیز گزارش شد (11و 12). همچنین در یک مطالعه مولکولی این گونه از چشمه سرداب رستم آّباد واقع در شهرستان اردل استان چهارمحال و بختیاری نیز گزارش شده است (10).
یکی از روشهای مطالعه ویژگیهای ریختی دوجورپایان، روش ریختسنجی هندسی میباشد (5). درواقع ریختسنجی هندسی یک روش نوین و قدرتمند در بررسی و مطالعهی اشکال زیستی و مقایسه شکل موجودات است. این روش در پژوهشهای بیوسیستماتیک یک ابزار تحلیلی مفید جهت تفکیک گونهها و جمعیتها براساس شباهتهای ریختی است (1و 4). روش ریخت سنجی هندسی در واقع یک تجزیه و تحلیل آماری تغییرات شکل است که از دادههای لندمارکها و نیمه لندمارکها برای به دست آوردن اطلاعات هندسی ساختارهای زیستی استفاده میکند (16و 17). مزیت مهم روش ریختسنجی هندسی نسبت ریختسنجی سنتی آن است که اطلاعات شکل ساختارهای زیستی را در قالب شکل استخراج میکند و به صورت گرافیکی نمایش میدهد. مصورسازی گرافیکی نتایج در قالب شبکههای تغییر شکل به تفسیر بهتر دادهها و آنالیز آماری آسانتر آنها کمک میکند (2، 9 و 21). تاکنون این تکنیک با موفقیت برای تشخیص تفاوت بین گونهها و جمعیتها در تعدادی از گروههای جانوری، از جمله حشرات و سخت پوستان مختلف از جمله دوجورپایان و خرچنگها استفاده شده است (8). بااین وجود، نمونههایی از کاربرد این تکنیک در تفکیک گونههای مختلف جنس Gammarus وجود ندارد. همچنین، هیچ مطالعهای به بررسی تحلیل ریختسنجی هندسی شکل صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف منتسب به
G. lordeganensis در ایران، نپرداخته است.
بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی جمعیتهای مختلف منتسب به G. lordeganensis در استان چهار محال بختیاری به کمک روش ریختسنجی هندسی انجام شد تا امکان تفکیک جمعیتها با استفاده از شکل صفحه اپیمرال سوم بررسی شود.
مواد و روشها
دراین مطالعه، چهار جمعیت مختلف منتسب به Gammarus lordeganensis از چهار چشمه مختلف در استان چهار محال و بختیاری و یک جمعیت از گونهی G. parthicus در استان مرکزی مورد بررسی قرارگرفت. نمونههای منتسب به G. lordeganensis از چشمه برم، چشمه سیله، چشمه رستمآباد و چشمه گردبیشه واقع در استان چهار محال و بختیاری جمع آوری شدند (شکل 1).
شکل 1- نقشه استان چهارمحال و بختیاری و محل ایستگاههای نمونهبرداری از جمعیتهای منتسب به G. lordeganensis
همچنین نمونههای G. parthicus از چشمه سراب عباس آباد (مکان تایپ نمونه) واقع در شهرستان شازند استان مرکزی جمع آوری گردیده، سپس در الکل 96 درصد تثبیت شده و برای ادامه مطالعات به آزمایشگاه جانورشناسی دانشگاه شهرکرد منتقل شدند.
شکل صفحهی اپیمرال سوم به عنوان یک صفت آرایه شناختی مهم جهت مطالعهی جمعیتهای مختلف منتسب به G. lordeganensis برای تجزیه و تحلیل ریخت سنجی هندسی مبتنی بر مختصات لندمارکها انتخاب شد، زیرا این قطعه آناتومیکی در گونههای مختلف دارای اشکال متنوع و مختلفی است (5). بدین منظور، از هر جمعیت 13 نمونه جنس نر Gammarus را برداشته و صفحه اپیمرال سوم آنها را جداکرده، سپس تصاویر دیجیتالی صفحات اپیمرال سوم با استفاده از یک دوربین Zeiss نصب شده بر روی میکروسکوپ Carl Zeiss (Axiocam ERc 5s ZEISS) مجهز به یک سیستم تصویربرداری و متصل به کامپیوتر با بزرگنمایی 2/3 تهیه شدند. برای استخراج دادههای شکل صفحات اپیمرال، بر روی حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی هریک از تصاویر صفحات اپیمرال ابتدا با استفاده از نرم افزار MakeFan نسخه شش خطوط موازی با فاصلههای یکسان رسم شد. تعداد 2 لندمارک و 10 نیمه لندمارک با استفاده از نرم افزار TpsDig2 بر روی حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی صفحات اپیمرال سوم به صورت جداگانه قرار داده شد (شکل2). آنالیز پروکراست (GPA) با هدف حذف اختلافات غیرشکل ازجمله جهت، موقعیت و مقیاس و همچنین روی هم گذاری جایگاه لندمارکهای نمونهها انجام شد (22). سپس دادههای حاصل از شکل حاشیههای مختلف صفحات اپیمرال جمعیتهای مختلف مورد مطالعه به طور جداگانه با استفاده از آنالیز تجزیه به مولفههای اصلی (PCA) با هدف بررسی تنوع و تغییر شکل جمعیتهای مورد مطالعه، آنالیز واریانس چند متغیره / تحلیل همبستگی کانونیک (MANOVA/CVA) بمنظور مطالعه حداکثر جدایی و تفکیک بین جمعیتها، و آنالیز خوشهای با هدف درک شباهت شکل صفحات اپیمرال جمعیتهای مورد مطالعه با انتخاب الگوریتم Paired group و درجه تشابهEucilidean ، توسط نرم افزار PAST نسخه 02/3 مورد تحلیل قرارگرفتند. تفاوت شکل حاشیههای مختلف صفحه اپیمرال سوم در جمعیتهای تحت بررسی براساس شکل میانگین (Consensus configuration) هر گروه از جمعیتها در تحلیل خوشهای و همچنین انحراف از شکل میانگین حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی صفحات اپیمرال سوم جمعیتها از یکدیگر با استفاده از شبکه تغییر شکل با استفاده از نرمافزارهای tpsSmall نسخه 20/1 و PAST بررسی شد (18).
نتایج
آزمون همبستگی فواصل پروکراست و تانژانت تناسب دادههای روی همگذاری شده را با همبستگی 1 جهت انجام تحلیلهای آماری تایید کرد. نتایج تجزیه به مولفههای اصلی، تغییرات شکل حاشیهی عقبی صفحه اپیمرال سوم را در دو مولفهی اصلی (94/72PC1= و 68/17PC2=) با مجموع درصد 62/90 آشکار نمود.
براساس نتایج PCA هر پنج جمعیت مختلف از یکدیگر جدا شدهاند (شکل 3) و میان جمعیتهای مختلف به لحاظ شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم تفاوت معناداری وجود دارد (005/0P<). نتایج آنالیز واریانس چندمتغیره (MANOVA) نشان داد که تفاوت معنی داری بین جمعیتهای مورد مطالعه از نظر شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم وجود دارد (001/0P<). باتوجه به نمودار تحلیل تجزیه همبستگی کانونیک (CVA) پنج جمعیت مورد مطالعه را به طور کامل از یکدیگر مجزا شدهاند (شکل3). تحلیل همبستگی کانونیک براساس ارزش P حاصل از آزمون جایگشت (Permutation Test) نشان داد که 26/90 درصد واریانس مربوط به دو مولفه اول است به طوری که هریک بترتیب 33/79 و 93/10 درصد از واریانس را به خود اختصاص دادهاند.
شکل 2- جایگاه 2 لندمارک (لندمارکهای شماره 1 و 12) و 10 نیمه لندمارک (نیمه لندمارکهای شماره 2 تا 11) تعیین شده بر روی شکل صفحه اپیمرال سوم، A) حاشیه عقبی، B) حاشیه تحتانی، و C) حاشیه جلویی
بر اساس این تحلیل تفاوت معناداری بین شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم میان جمعیتهای مختلف وجود داشت (001/0P<، 89/10 F=و 0005447/ 0Wilks lambda=).
شبکه تغییر شکل و تغییرات شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مورد مطالعه در شکل 4 آمده است. باتوجه به شکل 4، لندمارکهای 1 و 12 و نیمه لندمارکهای 7،6،5 و 8 تغییرات زیادی داشتند و در بین جمعیتها دارای تفاوت بیشتری بودند. تغییرات نیمه لندمارکهای 6،5، 7 و 8 در جمعیتهای مختلف نشاندهنده جابجایی نیمه لندمارکها در جهت خارج یعنی به سمت تحدب و برآمدگی بیشتر شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال است. تغییرات لندمارکهای 1 و 12 در جمعیتهای مختلف بترتیب نشان دهندهی جابجایی لندمارک به سمت نوک تیز بودن و فرم سینوسی شکل بیشتر حاشیهی عقبی صفحه اپیمرال است.
تحلیل خوشهای جمعیتهای مورد مطالعه که در شکل 5 نشان داده شده است براساس فاصله اقلیدسی یا درجه تشابه Eucilidean ترسیم شده است. ضریب کوپرنیک تحلیل خوشهای برابر با 8927/0 محاسبه شد. همانطور که درشکل مشخص است، جمعیتهای چشمه سیله، چشمه برم، چشمه رستم آباد و چشمه گردبیشه با ضریب حمایت 99 درصد در یک گروه قرارگرفتند و جمعیت چشمه سراب عباس آباد (G. parthicus) با بیشترین تمایز از چهار جمعیت منتسب به G. lordeganensis جدا و در یک گروه دیگر قرار گرفت. شکل صفحات اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف مورد مطالعه در شکل 6 نشان داده شده است.
آزمون همبستگی فواصل پروکراست و تانژانت تناسب دادههای روی همگذاری شده را با همبستگی 1 جهت انجام تحلیلهای آماری تأیید کرد. تحلیل تجزیه به مولفههای اصلی شکل حاشیهی جلویی صفحه اپیمرال سوم تغییرات شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم را در سه مولفه اصلی (05/45PC1= ، 86/35PC2= و 33/8 PC3=) آشکار نمود. این سه مولفه در مجموع 24/89 درصد واریانس را به خود اختصاص دادند. باتوجه به نتایج PCA، جمعیتهای مختلف مورد بررسی تا حدودی با یکدیگر همپوشانی دارند (شکل 7) و تفاوت معنیداری بین جمعیتهای مختلف از نظر شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم وجود ندارد (005/0<P).
شکل 3-A) نمودار تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، (B نمودار تحلیل همبستگی کانونیک (CVA) شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
شکل 4- شبکه تغییر شکل و تغییرات شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره تفاوت معناداری بین شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مورد مطالعه نشان داد (001/0P<). باتوجه به نمودار تجزیه هم بستگی کانونیک پنج جمعیت به طور کامل از یکدیگر متمایز شدهاند (شکل 7). تحلیل همبستگی کانونیک براساس ارزش P حاصل از آزمون جایگشت نشان داد که 50/84 درصد واریانس مربوط به دو مولفه اول است به طوری که هریک بترتیب 08/66 و 42/18 درصد از واریانس را به خود اختصاص دادهاند. براساس این تحلیل تفاوت معناداری بین شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم میان جمعیتهای مختلف وجود داشت (001/0P<، 41/5 F=و 01172/ 0Wilks lambda=).
شکل 5- نمودار تحلیل خوشهای شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم در جمعیتهای مختلف
شکل6-A-D: شکل صفحات اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف منتسب به G. lordeganensis. A) چشمه گردبیشه، B) چشمه برم، C) چشمه سرداب رستم آباد، D) چشمه سیله و E) G. parthicus از چشمه سراب عباس آباد
شکل 7-A) نمودار تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، (B نمودار تحلیل همبستگی کانونیک (CVA) شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
شبکه تغییر شکل و تغییرات شکل حاشیهی جلویی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف در شکل 8 نشان داده شده است. نیمه لندمارکهای 9،8،7 و 11 و لندمارک 12 در بین جمعیتها دارای تفاوت بیشتری بودند. تغییرات نیمه لندمارکهای مذکور و لندمارک شماره 12 نشاندهنده جابجایی آنها به سمت خارج یعنی حاشیهی جلویی-تحتانی جمعیتهای مورد بررسی لوبدار شده است.
برطبق آنالیز خوشهای که براساس درجه تشابه Eucilidean بدست آمده است (شکل 9)، جمعیتهای منتسب به G. lordeganensis از چشمه سرداب رستمآباد و چشمه سیله با جمعیت G. parthicus از چشمه سراب عباس آباد با ضریب حمایت 50 درصد در یک شاخه و جمعیتهای چشمه برم و چشمه گردبیشه در شاخه دیگر با ضریب حمایت 93 درصد قرار گرفتهاند. ضریب کوپرنیک تحلیل خوشهای 963/0 محاسبه شده است.
آزمون همبستگی فواصل پروکراست و تانژانت تناسب دادههای روی همگذاری شده را با همبستگی 1 جهت انجام تحلیلهای آماری تأیید کرد. نتایج آنالیز تجزیه به مولفههای اصلی تغییرات شکل حاشیهی تحتانی صفحه اپیمرال سوم را در دو مولفهی اصلی (33/71PC1= و 38/12PC2=) در مجموع با 71/83 درصد مشخص نمود. مطابق با شکل 10، جمعیتهای چشمه گردبیشه، برم، سیله و سراب عباس آباد با یکدیگر همپوشانی دارند. جمعیت چشمه رستم آباد از سایر جمعیتها جدا شد و تفاوت معناداری با سایر جمعیتها دارد (005/0P<). نتایج آنالیز واریانس چند متغیره تفاوت معناداری را بین جمعیتهای مورد مطالعه نشان داد (001/0P<). برطبق نتایج تحلیل تجزیه همبستگی کانونیک همهی جمعیتها تا حد زیادی از یکدیگر جدا شدند (شکل 10). تحلیل همبستگی کانونیک براساس ارزش P حاصل از آزمون جایگشت نشان داد که 19/79 درصد واریانس مربوط به دو مولفه اول است به طوری که هریک بترتیب 30/41 و 89/37 درصد از واریانس را به خود اختصاص دادهاند. براساس این تحلیل تفاوت معناداری بین شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم میان جمعیتهای مختلف وجود داشت (001/0P<، 20/6 F=و 008115/ 0Wilks lambda=).
تفاوت و تغییرات شکل حاشیه تحتانی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مورد مطالعه در شکل 11 ارائه شده است. لندمارکهای شماره 1 و 12 تغییرات زیادی داشتند و در بین جمعیتها دارای تفاوت بیشتری بودند. تغییرات لندمارکهای 1 و 12 در جمعیتهای مختلف بترتیب نشان دهندهی جابجایی لندمارک به سمت نوک تیز بودن حاشیهی عقبی- تحتانی و لوبدار شدن حاشیهی جلویی- تحتانی صفحه اپیمرال سوم است.
تحلیل خوشهای جمعیتهای مورد مطالعه براساس درجه تشابه Eucilidean در شکل 12 نشان داده شده است. ضریب کوپرنیک تحلیل خوشهای 983/0 محاسبه شده است همانطور که درشکل مشخص است، جمعیتهای چشمه سیله، چشمه برم و چشمه گردبیشه با ضریب حمایت 96 درصد در یک گروه قرارگرفتند و جمعیت چشمه سراب عباس آباد و جمعیت چشمه رستمآباد با بیشترین تمایز از سه جمعیت دیگر جدا و هرکدام در یک گروه مجزا قرار گرفتند.
شکل 9- نمودار تحلیل خوشهای شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم در جمعیتهای مختلف
شکل 8- شبکه تغییر شکل و تغییرات شکل حاشیه جلویی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
شکل 10-A) نمودار تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، (B نمودار تحلیل همبستگی کانونیک (CVA) شکل حاشیه تحتانی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
شکل 11- شبکه تغییر شکل و تغییرات شکل حاشیه تحتانی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای مختلف
شکل 12- نمودار تحلیل خوشهای شکل حاشیه تحتانی صفحه اپیمرال سوم در جمعیتهای مختلف
بحث و نتیجه گیری
ریخت سنجی هندسی مبتنی بر لندمارک یک روش مدرن برای آشکارسازی تفاوتهای ریختی اشکال زیستی است که جهت تفکیک گونهها و تحلیل تغییرات شکل بین جمعیتهای مختلف استفاده میشود (13و 14).
مطالعه حاضر با هدف بررسی جمعیتهای مختلف منتسب
به G. lordeganensis با استفاده از روش ریخت سنجی هندسی شکل صفحات اپیمرال سوم انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان جمعیتهای مورد مطالعه از چشمه برم، چشمه سیله، چشمه گردبیشه و چشمه سرداب رستم آباد وجود دارد. علاوه بر این تفاوت معناداری نیز بین جمعیتهای مورد مطالعه از استان چهارمحال و بختیاری با نمونههای G. parthicus از چشمه سراب عباس آباد در استان مرکزی وجود دارد. این تفاوتها در شکل حاشیههای عقبی، جلویی و تحتانی صفحه اپیمرال سوم میتواند جمعیتهای مورد بررسی را به طور کامل از هم جدا کند. عمدهی این تفاوتها مربوط به نوک تیز بودن و فرم سینوسی شکل حاشیهی عقبی و هم چنین لوبدار شدن حاشیهی جلویی صفحه اپیمرال سوم است. نتایج ریختسنجی هندسی شکل حاشیهی عقبی صفحهی اپیمرال سوم براساس تحلیل تجزیه به مولفههای اصلی، تحلیل تجزیه همبستگی کانونیک و تحلیل خوشهای نشان داد که کلیه جمعیتها به وضوح از یکدیگر جدا شدهاند و هیچگونه همپوشانی با هم ندارند. علت تفکیک و عدم همپوشانی این جمعیتها از یکدیگر را میتوان شکل متفاوت حاشیهی عقبی از نظر حالت سینوسی شکل و نوک تیز بودن آنها عنوان کرد. به طوری که حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم جمعیتهای چشمه برم، گردبیشه و سرداب رستم آباد تحدب بیشتر نسبت به جمعیت چشمه سیله دارند و حاشیه عقبی جمعیت چشمه سراب عباس آباد نسبتاً صاف بوده و هیچ تحدبی ندارد. هم چنین حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم جمعیت چشمه برم بسیار نوک تیز، جمعیتهای سرداب رستم آباد و چشمه گردبیشه نسبتاً نوک تیز و حاشیه عقبی -تحتانی جمعیت چشمه سیله و چشمه سراب عباس آباد تیزی کمتری نسبت به سایر جمعیتها دارند. در مطالعهی Curatolo و همکاران (2013) نیز میتوان نتایج مشابهی را مشاهد کرد. آنها شکل حاشیه عقبی صفحه اپیمرال سوم را به عنوان یک صفت تشخیصی برای تمایز بین گونههایBathyporeia با روش ریختسنجی هندسی مورد بررسی قرار دادند. نتایج بررسی آنها تغییرات شکل حاشیهی عقبی صفحات اپیمرال سوم را در دو مولفه با مجموع 76/89 درصد واریانس آشکار نمود و مشخص گردید که روش ریخت سنجی هندسی به شناسایی و تفکیک گونههایBathyporeia کمک کرد (5). این نتایج به نوبهی خود تأیید کنندهی انتخاب صحیح صفت تاکسونومیکی (شکل صفحه اپیمرال سوم) بویژه شکل حاشیهی عقبی آن جهت تفکیک جمعیتها به لحاظ ریختی است. مطالعه حاضر مشخص کرد که جمعیتهای مختلف تا حد زیادی براساس آنالیز PCA شکل حاشیهجلویی و حاشیه تحتانی صفحه اپیمرال سوم همپوشانی دارند. درنتیجه میتوان بیان کرد که شکل حاشیهی جلویی و تحتانی صفحه اپیمرال سوم، صفات تاکسونومیکی مناسبی جهت تفکیک گونهها و جمعیتهای مختلف نیستند.
همانطور که این پژوهش نشان داد که روش ریختسنجی هندسی روشی مناسب برای تجزیه و تحلیل شکل، جداسازی گونهها و مطالعه تغییرات ریختی در این گروه از دوجورپایان است. مطالعات مختلفی نیز استفاده از روش ریختسنجی هندسی را در سختپوستان مختلف جهت شناسایی گونهها، تشخیص تفاوتهای ریختی گونههای مختلف و تفاوت ساختارهای زیستی نشان دادهاند (6و 15).
در بررسی خلجی پیربلوطی و ساری (2004) G. lordeganensis علاوه بر چشمه برم که محل تایپ نمونه است از چشمه گرد بیشه نیز گزارش شده است (11). همچنین در مطالعه مولکولی کاتوزیان و همکاران (2016) این گونه از چشمه سرداب رستمآبادگزارش شده است (10). در حالی که این نتایج با توجه به تفکیک جمعیتهای مختلف در تحلیل ریختسنجی هندسی و وجود تفاوت معنیدار بین جمعیتهای مورد بررسی نشان داد که جمعیتهای چشمه گردبیشه و چشمه سرداب رستمآباد G. lordeganensis نیستند و گونههای مجزایی میباشند و G. lordeganensis فقط در چشمه برم لردگان پراکنش دارد. به نظر میرسد در مطالعه مولکولی کاتوزیان و همکاران (2016) به دلیل عدم استفاده از نمونههای تایپ از چشمه برم و براساس صفات ظاهری ریختی نمونههای چشمه سرداب رستم آباد به اشتباه G. lordeganensis شناسایی شدهاند (مطالعات مولکولی در حال انجام نیز متفاوت بودن این دو جمعیت را نشان میدهد).براساس یافتههای مطالعه حاضر میتوان نتیجهگیری نمود که تحلیل ریخت سنجی هندسی شکل صفحهی اپیمرال سوم به خصوص شکل حاشیهی عقبی صفحه به عنوان یک صفت تاکسونومیکی تشخیصی، یک روش مناسب جهت شناسایی و تفکیک گونههای دوجورپایان است. هم چنین به عنوان یک نتیجهی کلی میتوان بیان داشت که جمعیتهایی که از گونه ی G. lordeganensis گزارش شدهاند، متعلق به این گونه نمیباشند و به وضوح گونههای مختلف و مجزایی هستند.