نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه علوم کشاورزی منابع طبیعی گرگان
2 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
چکیده
پلنگ دارای یکی از گستردهترین پراکنشها در بین گربهسانان بزرگ است. پلنگ ایرانی یکی از زیرگونههای اینگونه ارزشمند است که در فهرست سرخ سازمان در محدوده خطر انقراض قرارگرفته است. دلایل اصلی کاهش جمعیت این زیرگونه، تخریب زیستگاه، کاهش شدید طعمهها به دلیل شکارشان توسط انسان و کشته شدن خود گونه توسط انسان به دلایل مختلف است. هدف از انجام این مطالعه بررسی ترکیب رژیم غذایی پلنگ ایرانی در منطقه پارک ملی تندوره است. برای تعیین رژیم غذایی اینگونه، 51 نمونه سرگین در دو فصل تابستان و پاییز از پارک ملی تندوره جمعآوری شد. شش گونه وحشی و دو گونه اهلی در رژیم غذایی شناسایی و همچنین یکگونه پرنده یافت شده که البته قابلشناسایی نبود. پایکا بیشترین فراوانی در بین طعمههای خورده شده داشت (25.8%) و پسازآن قوچ و میش (22.6%) دارای بیشترین فراوانی بود. گوسفند (3.2%) و سگ اهلی (3.2%) و پرنده (1.6%) هم کمترین سهم را در بین طعمههای شکارشده توسط پلنگ را داشتهاند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Summer and Autumn diet composition of the Persian Leopard (Panthera pardus saxicolor) in Tandooreh National Park of Iran
چکیده [English]
Leopard (Panthera pardus) is one of the most widely distributed of all big cats, with Persian leopard (Panthera pardus saxicolor), ranked as an endangered taxon, as an invaluable subspecies (IUCN red list). The underlying causes of leopard population perish are the degradation of their natural habitats, a significant reduction in the population of prey, and hunting. The purpose of this study was to determine the composition of the Persian Leopard diet in the Tandoreh National Park (TNP) of Iran. We collected 51 scats between June and December 2012 in the study area (TNP). Six wild species, two domestic mammals and one unidentified bird were identified. Pika (Ochotona rufescens) were determined as the most prevalent (25.8%) prey. Further, Urial (Ovis orientalis arkali) was also an important prey for its high frequency of occurrence in the scat analysis (22.6%). Moreover, Sheep (Ovis aries) (3.2%), domestic dogs (Canis lupus familiaris) (3.2%), and birds (1.6%) were least frequently observed in the collected materials.
کلیدواژهها [English]
رژیم غذایی پلنگ ایرانی (Panthera pardus saxicolor, Pocock 1927) در پارک ملی تندوره طی فصول تابستان و پاییز
احمد شعاعی1* و ثارالله یارمحمدی بربرستانی2
1 گرگان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، دانشکده شیلات و محیطزیست، گروه محیطزیست
2 گرگان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، دانشکده علوم دامی، گروه فیزیولوژی دام
تاریخ دریافت: 6/9/94 تاریخ پذیرش: 13/2/95
پلنگ دارای یکی از گستردهترین پراکنشها در بین گربهسانان بزرگ است. پلنگ ایرانی یکی از زیرگونههای اینگونه ارزشمند است که در فهرست سرخ سازمان در محدوده خطر انقراض قرارگرفته است. دلایل اصلی کاهش جمعیت این زیرگونه، تخریب زیستگاه، کاهش شدید طعمهها به دلیل شکارشان توسط انسان و کشته شدن خود گونه توسط انسان به دلایل مختلف است. هدف از انجام این مطالعه بررسی ترکیب رژیم غذایی پلنگ ایرانی در منطقه پارک ملی تندوره است. برای تعیین رژیم غذایی اینگونه، 51 نمونه سرگین در دو فصل تابستان و پاییز از پارک ملی تندوره جمعآوری شد. شش گونه وحشی و دو گونه اهلی در رژیم غذایی شناسایی و همچنین یکگونه پرنده یافت شده که البته قابلشناسایی نبود. پایکا بیشترین فراوانی در بین طعمههای خورده شده داشت (25.8%) و پسازآن قوچ و میش (22.6%) دارای بیشترین فراوانی بود. گوسفند (3.2%)، سگ اهلی (3.2%) و پرنده (1.6%) هم کمترین سهم را در بین طعمههای شکارشده توسط پلنگ را داشتهاند.
واژههای کلیدی: تجزیهوتحلیل سرگین، پارک ملی تندوره، پلنگ ایرانی، رژیم غذایی
* نویسنده مسئول، تلفن: 09358185065، پست الکترونیکی: Shoaeeahmad@gmail.com
پلنگ (Panthera pardus) دارای یکی از گستردهترین پراکنشها در بین گربهسانان بزرگ است و تقریباً در تمام زیستگاههای قابلتحمل در مناطق مختلف آفریقا و اروپا حضور دارد. اینگونه در منطقه فلات ایران، پاکستان، هند، نپال، سریلانکا، عربستان و نقاط دیگری از آسیا دیده میشود. اینگونه بهعنوان یکگونه با زیستگاه عمومی شناختهشده (6 و 20) که توانایی زندگی در طیف بزرگی از تیپهای زیستگاهی مثل جنگلهای متراکم، مناطق بوته و درختچهای، مناطق سنگی (23)، علفزارها و حتی مناطق کوهستانی را دارد، هرجایی که مخفیگاه کافی و طعمهی حیوان فراهم باشد. (6). این رفتار باعث شده تا از مناطق مختلفی گزارش حضور اینگونه دادهشده باشد (6، 9 و 29). پلنگها دارای گستردگی پراکنشی و تنوع زیستگاهی را، به دلیل داشتن قدرت سازگاری بالا با شرایط مختلف غذایی و ابزارهای طبیعی مناسب شکار به دست آورده است. آنها بهسادگی توانایی زندگی در نزدیکی انسانها را دارند و البته در صورت دسترس نبودن طعمههای طبیعی قادرند رژیم غذایی خود را تغییر داده و از حیوانات اهلی مثل سگها و یا چهارپایان استفاده کنند (8، 9، 15 و 29). پلنگ ایرانی یکی از زیرگونههای پلنگ معمولی است که در لیست سرخ اعلامشده توسط اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) که در محدوده خطر انقراض (EN) قرارگرفته است (17). کاهش شدید جمعیت اینگونه ارزشمند که زمانی در مناطق غرب آسیا و آسیای میانه پراکنش داشته به دلیل تخریب زیستگاه، شکار شدن توسط انسان برای پوست و جلوگیری از حمله آنها به حیوانات اهلی بوده است. خصوصیات و ویژگیهای رفتار و زیستشناختی اینگونه در مناطق حضور آن خیلی شناختهشده نیست، اگرچه مطالعاتی روی آن صورت گرفته است (14، 16 و 24).
کیابی و همکاران (2002) وضعیت جمعیتهای پلنگ ایرانی را با بررسیهای میدانی و مصاحبه با افراد گوناگون پیشبینی کردند (18). همچنین Gavashelishvili و Lukarevskiy (2008) به مدلسازی نیازهای زیستگاهی پلنگ پرداختند، طبق نتایج آنها اینگونه در غرب و مرکز آسیا از مناطقی که در بیشتر سال پوشیده از برف باشند، دارای حاصلخیزی کمی باشند و مناطقی که دسترسی شهری به آن مکانها راحت صورت میگیرد، دوری میکند. فراشی و همکاران (1392) با بررسی 30 عدد سرگین پلنگ ایرانی در پارک ملی ساریگل به شناسایی رژیم غذایی پلنگ ایرانی اقدام کردند. نتایج آنها نشان داد که رژیم غذایی پلنگ در پارک ملی ساریگل دارای تنوع بالایی بوده و شامل قوچ و میش (53%)، کل و بز (8%)، گراز وحشی (20%)، خرگوش (1%)، روباه (8%)، اسب (1%)، دام اهلی (2%)، تشی (8%)، سگ (2%)، پرنده (3%) و گیاه (2%) است. فداکار و همکاران (2014) نیز با استفاده از تکنیکهای مولکولی اقدام به شناسایی آثار سگ اهلی در رژیم غذایی پلنگ کردهاند. آنها با استفاده از استخراج DNA از بقایای طعمههای پلنگ، موجود در سرگینهای جمعآوری شده و توالییابی آن، منطقه کنترل (D-loop) ژنوم میتوکندریایی سگ اهلی را در آن شناسایی کردهاند.
شناخت بومشناسی و رفتارشناسی اینگونه ارزشمند بدون شناسایی نیازهای اکولوژیکی، منابع موردنیاز و سناریوهای آشفتگی غیرممکن است. عادات غذایی گوشتخواران بزرگ با شاخصههای اکولوژیکی مثل الگوی مکانی، انتخاب زیستگاه، موفقیت تولیدمثلی، جابجایی، ساختار اجتماعی و توزیع جغرافیایی در ارتباط است (7، 19 و 31). درنتیجه در این پژوهش تلاش شده تا رژیم غذایی پلنگ ایرانی در منطقه پارک ملی تندوره که یکی از ذخیرهگاههای ارزشمند اینگونه در ایران و جهان به بشمار میرود شناسایی شود. برای این کار سرگینهای پلنگ از منطقه موردنظر در طی دو فصل تابستان و پاییز سال 1391 جمعآوری شد.
مواد و روشها
پوشش گیاهی پارک ملی تندوره بسیار متنوع است و تاکنون ۳۷۳ گونه از ۶۰ تیره در این پارک شناساییشده است. انواع گیاهان علفی، بوتهای، درختی و درختچهای در این منطقه قابلمشاهده است. اورس، انجیر، بید، نسترن، گوجه وحشی، کرکو، درمنه، گون، کلاه میرحسن، آنقوزه، کندل، زیره سیاه، کتان وحشی، آویشن، انواع گرامینه، آلبالوی وحشی، شیرخشت، کرکو، باریجه، گردو، زرشک، چوبک، بومادران، سریش، بارهنگ و انواع گیاهان یکساله مرتعی و گیاهان باارزش داروئی از مهمترین گونههای گیاهی این پارک است (1).
پارک ملی تندوره |
شکل 1- موقعیت جغرافیایی پارک ملی تندوره
همچنین جامعه جانوری پارک از غنای گونهای نسبتاً مناسبی برخوردار است. تاکنون حدود 80 گونه جانوری شامل پستانداران، پرندگان و خزندگان در منطقه شناساییشدهاند (1). از گونههای جانوری شاخص منطقه میتوان به قوچ و میش اوریال (Ovis orientalis arkali)، کل و بز (Capra aegagrus)، گرگ (Canis lupus)، گراز (Sus scrofa)، کفتار (Hyaena hyaena)، رودک
(Meles meles) و گربه پالاس (Felis manul) از پستانداران، هما (Gypaetus barbatus)، کورکور
(Milvus migrans)، سارگپه پابلند (Buteo rufinus)، عقاب طلایی (Aquila chrysaetos)، شبگرد بلوچی (Caprimulgus maharattensis) و دلیجه
(Falco tinnunculus) از پرندگان افعی شاخدار (Pseudocerastes persicus) و مار عینکی
(Naja oxiana) از خزندگان اشاره کرد (1).
شکل 2- نمونه سرگین پلنگ جمعآوریشده در پارک ملی تندوره
شکل 3- نقاط نمونهبرداری شده در پارک ملی تندوره
در آزمایشگاه نمونهها با آب معمولی درون یک صافی ریز شستوشو داده شدند، سپس آثار موردنظر (مو، تکههای استخوان و پر) جداسازی شده و درون آون خشک شدند. سپس برای انجام تجزیهوتحلیلهای میکروسکپی و ماکروسکپی آماده گردیدند. برای تجزیهوتحلیل میکروسکپی بعد از آمادهسازی اولیه از قطعات موی بهدستآمده اسلاید ساختار مو برای مشاهده در زیر میکروسکپ تهیه شد (33). سپس بمنظور تهیه کلید شناسایی ماکروسکپی و میکروسکپی از طعمههای احتمالی پلنگ در پارک ملی تندوره نمونه مو تهیه و براساس ویژگیهای ماکروسکپی (مثل رنگ مو و ویژگیهای استخوان جمجمه) یا تهیه اسلاید مو از آنها برای شناسایی ویژگیهای میکروسکپی استفاده شد.
از 51 نمونه جمعآوریشده سه نمونه به دلیل گذشت زمان زیادی از دفع آنها فاقد ارزش شناسایی بودند. با انجام تجزیه تحلیل روی 48 نمونه دیگر آثار و بقایای هشت گونه پستاندار و یکگونه پرنده در سرگینهای جمعآوریشده تشخیص داده شد (جدول 1).
جدول 1- فراوانی طعمههای مشاهدهشده در سرگینهای پلنگ در پارک ملی تندوره
|
هر دو فصل |
فصل تابستان |
فصل پاییز |
|||
گونه شکارشده |
فراوانی |
درصد فراوانی |
تعداد |
درصد فراوانی |
تعداد |
درصد فراوانی |
پایکا (Ochotona rufescens) |
16 |
8/25% |
6 |
8/18% |
10 |
3/33% |
قوچ و میش اوریال (Ovis orientalis arkali) |
14 |
6/22% |
9 |
1/28% |
5 |
7/16% |
گراز وحشی (Sus scrofa) |
10 |
1/16% |
5 |
6/15% |
5 |
7/16% |
کل و بز (Capra aegagrus) |
9 |
5/14% |
6 |
8/18% |
3 |
10% |
روباه (vulpes vulpes) |
4 |
5/6% |
2 |
3/6% |
2 |
7/6% |
تشی (Hystrix indica) |
4 |
5/6% |
3 |
4/9% |
1 |
3/3% |
سگ اهلی |
2 |
2/3% |
0 |
0 |
2 |
7/6% |
گوسفند اهلی (Ovis aries ) |
2 |
2/3% |
0 |
0 |
2 |
7/6% |
پرنده |
1 |
6/1% |
1 |
1/3% |
0 |
0 |
مشکلاتی در تفسیر و تعیین رژیم غذایی گوشتخواران با استفاده از تجزیهوتحلیل سرگین آنها وجود دارد. به دلیل اینکه فقط مواد غیرقابلهضم در سرگین حیوان دیده میشود بنابراین اگر حیوان فقط بافتهای نرم طعمه را مصرف کند، تشخیص آن در سرگین تقریباً غیرممکن است. همچنین تمایز قائل شدن بین طعمهای که توسط خود حیوان کشتهشده باشد یا قبلاً تلفشده و حیوان شکارگر، مردارخواری کرده نیز غیرممکن است. تبدیل تکرار وجود نشانهی یک طعمه در سرگینها به درصد حجمی رژیم غذایی جانور نیز، معمولاً در معرض اریبی قرار دارد (21). مصرف کامل طعمههای بزرگ در یک وعده غذایی هم امکانپذیر نیست و مقدار باقیمانده از آن میتواند هم توسط خود شکارچی و هم توسط سایر شکارچیان و مردارخواران مصرف شود. همچنین طعمههای کوچک در یک وعده خورده میشوند اما تعیین تعداد افراد خورده شده در یک وعده از طریق بقایای باقیمانده در سرگین بسیار مشکل است. علاوه براین طعمههای کوچکتر شامل بخشهای غیرقابلهضم (مو، دندان و استخوان) بیشتری نسبت به طعمههای بزرگ هستند (12). این موضوع باعث ایجاد اریبی دادههای درصد حجمی یا درصد وزنی در رژیم غذایی جانور به سمت طعمههای کوچک میشود. بعلاوه با توجه به عدم توانایی استفاده از سرگین در مشخص کردن حیوان شکارگر، مشخص کردن گونههایی با رژیم غذایی مخصوص و عمومی نیز ممکن نیست. به این دلایل تفسیر نتایج بهدستآمده از تجزیهوتحلیل سرگین باید با توجه به محدودیتها و چهارچوبهای این روش انجام شود.
پستانداران کوچک همواره نقش مهمی در رژیم غذایی حیوانات شکارگر ایفا میکنند (34). پایکا نیز همواره بهعنوان یکی از اصلیترین گونههای رژیم غذایی پلنگ به دلیل شباهتهای زیستگاهی این دو گونه باهم، شناختهشده است (5). پایکا بیشترین فراوانی را در سرگینهای بررسیشده طی هردو فصل تابستان و پاییز داشته است (25.8%). در نپال (5 و 21) و زیالیسکی آلاتان روسیه (34) از پایکا بهعنوان یکی از طعمههای اصلی انواع گونهها و زیرگونههای پلنگ نامبرده شده است.
در مجموع دوفصل، قوچ و میش اوریال بعد از پایکا بیشترین فراوانی را در تجزیهوتحلیل سرگینها داشته است، اما در فصل تابستان اینگونه غذای اصلی پلنگ را تشکیل میدهد، که دلیل این موضوع فراوانی قوچ و میش در منطقه، زیتوده مناسب اینگونه و همچنین احتمال خطر پایین شکار آن بوده است. اما دلیل کاهش درصد شکار قوچ و میش در پاییز و افزایش شکار پایکا احتمالاً به دلیل کاهش دسترسی پلنگ به قوچ و میش (به دلیل مهاجرت ارتفاعی و دلایل دیگر) و درنتیجه افزایش سهم پایکا در رژیم غذایی آن است.
طبق گزارشهای صورت گرفته، گونهها و زیرگونههای قوچ و میش و سایر سمداران بزرگ و خویشاوندان آنها در ایران (2، 11 و 32) و سایر نقاط جهان منبع اصلی غذای پلنگ را تشکیل میدهند، بهارال یا گوسفند آبی هیمالیا (Pseudois nayaur) در نپال (5 و 25)، استانهای چینگهای، گانسو (Qinghai and Gansu Provinces)(28) و منطقه حفاظتشده تاش کورگان (Taxkorgan Reserve) در چین (26)، بزکوهی (Capra ibex) در زیالیسکی آلاتانِ (Zailisky Alatan) روسیه (34) و تومورفنگِ (Tomur Feng) چین (27) و درنهایت بز کوهی مارخور (Capra fulconeri) در چترالِ پاکستان (25).
کل، بز و گراز نیز از حیواناتی هستند که بقایای آنها در سرگینها شناسایی شد، کل و بز همانطور که در بالا نیز اشاره شد، در تمام نقاط جهان از مهمترین عناصر تشکیلدهنده رژیم غذایی پلنگ است. اما گراز نیز سهم نسبتاً زیادی در رژیم غذایی پلنگ داشته است. این موضوع در مطالعات دیگر نیز مشاهدهشده است (3 و 5). اما با توجه به پراکنش نسبتاً کم این دو گونه (نسبت به پایکا و قوچ و میش) در پارک ملی تندوره درصد کمتری از رژیم غذایی پلنگ را به خود اختصاص دادهاند.
در فصل پاییز درصد فراوانی آثار گراز در سرگینها با درصد فراوانی قوچ و میش برابر بوده که پلنگ احتمالاً بهعنوان طعمه جایگزین (Alternate prey) از آن استفاده کرده است. البته درباره جایگزینهای غذایی حیوانات شکارگر اطلاعات کمی در دسترس میباشد (30). نقش این گونههای جایگزین در مواقعی که صید اصلی گونه شکارگر در دسترس نباشد، بسیار مهم است.
سگسانان بهعنوان رقیبهای اکولوژیکی پلنگ بخشی از رژیم غذایی پلنگ را تشکیل میدهند. در این مطالعه دو گونه از سگسانان در بررسی سرگینهای پلنگ حضور داشتند که درمجموع 9.7% از کل رژیم غذایی پلنگ در این منطقه را به خود اختصاص دادهاند (روباه 6.5% و سگ اهلی 3.2%).
یکی از نکات مهم بهدستآمده در این تحقیق حمله پلنگ به روستاها و دامهای اهلی در فصل پاییز است که نشاندهنده کاهش دسترسی این حیوان به طعمههای طبیعی و روی آوردن به مناطق انسانی اطراف پارک است. البته شکار دامهای اهلی نیز میتواند به دلیل بالا رفتن سن فرد شکارگر و ناتوانی از شکار در محیط طبیعی خود باشد.
همانگونه که بیان شد، به دلیل وجود مشکلات و خطاهایی در تعیین رژیم غذایی گوشتخواران با این روش، اتکا به اینگونه مطالعات بهتنهایی برای تعیین رژیم غذایی گوشتخواران نتایج دقیقی ارائه نمیکند و باید با انجام مطالعات تکمیلی مثل پژوهشهای میدانی گسترده و همچنین استفاده از تکنیکهای مولکولی برای تشخیص طعمهها و ترکیب نتایج آنها، نتیجهگیریهای دقیقتر و قطعیتری راجع به رژیم غذایی گوشتخواران به دست آورد. پیشنهاد میشود با انجام این دست مطالعات در پارک ملی تندوره و مناطق مشابه ابتدا بهطور دقیقتر گونههای مورد استفاده اینگونه ارزشمند شناسایی شود.
با توجه به نتایج بهدستآمده و مطالعات پیشین مهمترین راه برای حفظ اینگونه ایجاد بستری مناسب برای بهبود کیفیت زیستی گونههای طعمه آن است (4). در پارک ملی تندوره باید با استفاده از نیروی انسانی بیشتر به حفاظت هرچه بیشتر از طعمههای اینگونه مثل جلوگیری از ورود شکارچی، جلوگیری از ورود دامهای اهلی با توجه به اینکه دامهای اهلی هم رقیب اکولوژیکی طعمههای پلنگ مثل قوچ، میش، کل و بز هستند و هم با استفاده از منابع غذایی مشترک و هم با لگدکوب کردن زمینها میزان منابع در دسترس این گونهها را کاهش میدهند، همچنین احتمال انتقال بیماریهای مشترک بین آنها و حیاتوحش وجود دارد. اعمال راهکارهای مدیریتی که باعث افزایش ظرفیت برد پارک ملی هم برای پلنگ و هم برای طعمههای آن شده و حفاظت از منطقه تا رسیدن آنها به ظرفیت برد زیستگاه ازجمله پیشنهادهایی است که به نظر میرسد برای حفظ اینگونه مهم سودمند باشد.
تقدیر و تشکر
بدینوسیله از ریاست و کارکنان محترم اداره کل محیطزیست استان خراسان رضوی و همچنین ریاست اداره محیطزیست شهرستان درگز جناب آقای سلحشور، به جهت فراهم آوردن تسهیلات لازم جهت انجام این پژوهش قدردانی میگردد. همچنین از محیطبانان عزیز پارک ملی تندوره و جناب آقای هادی اقبالی و محسن عباسی که با کمکهای این بزرگواران انجام این پژوهش میسر شد.