مقایسه ویژگیهای تشریحی و بافت شناسی اندام وومرونازال در دو مار غیرسمی Eirenis collaris و Typhlops vermicularis

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی

2 دانش آموخته کارشناس ارشد دانشگاه لرستان

3 عضو هیات علمی دانشگاه لرستان، دانشکده دامپزشکی، گروه علوم پایه

چکیده

اندام وومرونازال در مارها از نمو بسیاری برخوردار است و در جفت یابی و شکار صید نقش دارد. برای پی بردن به ویژگیهای هیستومورفومتری این ساختار تعداد 5 نمونه از گونۀ Eirenis collaris و 6 نمونه از گونۀ Typhlops vermicularis، از زیستگاه طبیعی جمع آوری شدند. پس از مطالعات بیومتری و تشریحی، تنها سر مارها برای مطالعات بافت شناسی آماده گردیدند. بررسیهای تشریحی و بافتی نشان داد که در این گونه‌ها اندام وومرونازال شامل یک جفت ساختار لوله-مانند است که در سقف دهان و زیر حفرۀ بینی قرار می‌گیرد و از طریق کانالی در کام با حفرۀ دهانی در ارتباط است ولی هیچ ارتباطی بین آن و حفرۀ بینی دیده نمی‌شود. دیوارۀ این اندام توسط سه نوع اپی‌تلیوم (حسی، غیرحسی و بینابینی) مفروش می‌گردد. با وجود تشابهات بسیاری که بین اندام وومرونازال این دو گونه مشاهده شد تفاوت‌هایی نیز بین آنها وجود دارد. ابتدا اینکه اندازۀ این اندام در E. collaris بزرگتر بوده و برخلاف گونۀ T. vermicularis غضروف تیغۀ بینی در کپسول این اندام مشارکت نمی‌کند. همچنین اپی‌تلیوم حسی در E. collaris از تعداد لایه‌های سلولی بیشتری تشکیل می‌شود و مرز مشخصی بین سلولهای راسی و زیرین وجود دارد. به علاوه، اپی‌تلیوم غیرحسی روی جسم قارچی در هر دو گونه مژه دار ولی در E. collaris از نوع مکعبی مطبق و در T. vermicularisاستوانه‌ای ساده است. بطور کلی، این تحقیق نشان داد که اندام وومرونازال در E. collaris از نمو بیشتری از همتای خود در T.vermicularis دارد که این تفاوت در سبک زندگی آنها نیز منعکس می‌گردد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Comparison of anatomical and histological characteristics of vomeronasal organ in two aglypha snakes of Eirenis collaris and Typhlops vermicularis

نویسندگان [English]

  • Ahmad Gharzi 1
  • Parisa Yusefi 2
  • Mohsen Abbasi 3

1 Razi University

2 University of Lorestan

3 University of Lorestan

چکیده [English]

In snakes Vomeronasal organ (VNO) is a well-developed organ involved in both mating and hunting. To investigate histomorphometry on this organ, 5 individuals of Eirenis collaris and 6 specimens of Typhlops vermicularis were collected from their natural habitats. Following biometrical and anatomical examinations, only the head of specimens were processed for histological assessments. Based on our studies, it was found that as other snakes, in these species the VNO is a tubular structure located at the roof of the oral cavity just beneath the nasal cavity. This organ through a canal opens to the oral cavity but there is no connection between the VNO and the nasal cavity. Histologically, the wall of VNO is covered with three epithelia (sensory, non-sensory and intermediary). Despite many similarities, some differences were also found between E. collaris and T. vermicularis. In addition to a lager size of the VNO in E. collaris than T. vermicularis, the nasal septum in E. collaris does not participate in the capsule surrounding the organ. In addition, the sensory epithelium in T. vermicularis is thinner than the same epithelium in E. collaris where there is a distinct boundary between columnar apical cells and underlying cells. Moreover, the epithelium covering the mushroom body is a ciliated columnar in T. vermicularis but this tissue is ciliated stratified cuboidal in E. collaris. In general, this study showed the VNO in E. collaris is more developed than its corresponding organ in T. vermicularis and this difference is also reflected in their living manner.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Vomeronasal organ
  • Sensory epithelium
  • Histology
  • Snake
  • Mushroom body

مقایسه ویژگیهای تشریحی و بافت شناسی اندام وومرونازال در دو مار غیرسمی
Eirenis collaris و Typhlops vermicularis 

احمد قارزی1*، پریسا یوسفی2 و محسن عباسی3

1 کرمانشاه،  دانشگاه رازی، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی

2 خرم آباد، دانشگاه لرستان، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی

3 خرم آباد، دانشگاه لرستان، دانشکده دامپزشکی، گروه علوم پایه 

تاریخ دریافت: 10/10/93              تاریخ پذیرش: 19/11/94

چکیده

اندام وومرونازال در مارها از نمو بسیاری برخوردار است و در جفت یابی و شکار صید نقش دارد. برای پی بردن به ویژگیهای هیستومورفومتری این ساختار تعداد 5 نمونه از گونۀ Eirenis collaris و 6 نمونه از گونۀ Typhlops vermicularis، از زیستگاه طبیعی جمع آوری شدند. پس از مطالعات بیومتری و تشریحی، تنها سر مارها برای مطالعات بافت شناسی آماده گردیدند. بررسیهای تشریحی و بافتی نشان داد که در این گونه­ها  اندام وومرونازال شامل یک جفت ساختار لوله-مانند است که در سقف دهان و زیر حفرۀ  بینی قرار می­گیرد و از طریق کانالی در کام با حفرۀ دهانی در ارتباط است ولی هیچ ارتباطی بین آن و حفرۀ بینی دیده نمی­شود. دیوارۀ این اندام توسط سه نوع اپی­تلیوم (حسی، غیرحسی و بینابینی) مفروش می­گردد. با وجود تشابهات بسیاری که بین اندام وومرونازال این دو گونه مشاهده شد تفاوت­هایی نیز بین آنها وجود دارد. ابتدا اینکه اندازۀ این اندام در E. collaris بزرگتر بوده و برخلاف گونۀ T. vermicularis غضروف تیغۀ بینی در کپسول این اندام مشارکت نمی­کند. همچنین اپی­تلیوم حسی در E. collaris از تعداد لایه­های سلولی بیشتری تشکیل می­شود و مرز مشخصی بین سلولهای راسی و زیرین وجود دارد. به علاوه، اپی­تلیوم غیرحسی روی جسم قارچی در هر دو گونه مژه دار ولی در  E. collaris از نوع مکعبی مطبق و در  T. vermicularisاستوانه­ای ساده است. بطور کلی، این تحقیق نشان داد که اندام وومرونازال در E. collaris از نمو بیشتری از همتای خود در T.vermicularis دارد که این تفاوت در سبک زندگی آنها نیز منعکس می­گردد.

کلمات کلیدی: اندام وومرونازل، اپی­تلیوم حسی، بافت شناسی، مار، جسم قارچی  

نویسنده مسئول، تلفن: 06642330177 ، پست الکترونیکی: ahgharzi@yahoo.com

مقدمه

 

اندامهای حسی مارها بطور بی­نظیری با آنچه که در پستانداران و یا سایر جانوران دیده می­شود متفاوت است. بیشتر خزندگان به حس بینایی خود برای شناسایی طعمه و شکارگران متکی هستند. حس شنوایی نیز یکی از حس­های مهم در خزندگان است، لیکن مارها فاقد پرده صماخ بوده و فقط فرکانس­های با طول موج کوتاه را تشخیص می­دهند. مارها اساساً به حسهای بویایی و لامسۀ خود وابسته اند (18). مارها فاقد پلک متحرک  بوده و حرکات چشم آنها بسیار محدود است. آنها همچنین فاقد گوش خارجی، گوش میانی و پردۀ صماخ می­باشند و فقط ارتعاشات صوتی بسیار محدودی را تشخیص میدهند (19). بر خلاف حواس بینایی و شنوایی، حس بویایی در مارها بسیار توسعه یافته است، به این ترتیب که علاوه بر سیستم بویایی اصلی که شامل سوراخهای بینی، حفرات بینی و لوب بویایی اصلی است دارای یک سیستم درک شیمیایی فرعی بنام سیستم وومرونازال
(vomeronasal system) می­باشند (21و29). جزء اصلی این سیستم شامل یک جفت اندام ژاکوبسون یا اندام وومرونازال (VNO) است که در سقف حفرۀ دهانی وجود دارد. مارها با بیرون آوردن زبان خود از دهان از مواد شیمیایی محیط خود نمونه برداری میکنند (11 و 29). سپس زبان به درون دهان کشیده شده و نوک آن در تماس با اپی­تلیوم حسی اندام وومرونازال قرار می­گیرد و این اندام ایمپالسهای عصبی به مغز ارسال و در نهایت پس از تجزیه و تحلیل پیام، حیوان از شرایط محیط پیرامون خود مطلع می­گردد. در مارهای گارتنر (Gartner snakes) که فاقد زبان هستند مواد شیمیایی روی لب­ها که مربوط به مواد غذایی در دسترس آنهاست از طریق انتشار به اپی­تلیوم حسی این اندام می‍رسد (9، 13و 23).

اندام وومرونازال در اکثر مهره­داران چهارپا از جمله دوزیستان (21)، لاکپشتان، لپیدروسورین­ها (lepidosaurian) (13 و 17) و بیشتر پستانداران یافت میشود (8، 24، 28، 32، 37، 39، 41، 42، 43) و تنها در ماهیها و پرندگان و بعضی خزندگان (تمساحان و لاکپشتان) است که دیده نشده است (8 و 22). این اندام بطور اختصاصی در خزندگان فلس­دار یا اسکواماتا (سوسماران و مارها) از رشد زیادی برخوردار است. عملکرد درک شیمیایی (chemoreception) این اندام در نحوۀ زندگی این جانوران بسیار اهمیت دارد بطوریکه عملاً در تمام فعالیتهای زیستی این خزندگان از قبیل جستجو برای غذا، شکار و تولید مثل نقش دارد (13). در اسکواماتا سیستم درک شیمیایی وومرونازال از نظر آناتومیکی و عملکردی از سیستم بویایی اصلی متمایز است. این سیستم بر خلاف سیستم موجود در سایر مهره­داران، ارتباط خود را با سیستم بویایی اصلی از دست داده و از طریق یک جفت منفذ اختصاصی که در کام قدامی وجود دارد با حفرۀ دهانی ارتباط برقرار می­کند (35). علاوه بر اینکه این سیستم از نظر ساختاری از سیستم بویایی اصلی متمایز است، اعصاب خارج شده از این اندام نیز به بخش جداگانه­ای از لوب بویایی مغز (لوب بویایی فرعی) وارد شده و در داخل سیستم عصبی مرکزی هم  حداقل تا حد هسته­های بادامی (amygdaloid nuclei) بطور جدا از هم باقی می­مانند. از نظر عملکردی تفاوت مهمی که بین این دو سیستم درک شیمیایی (سیستم بویایی اصلی و سیستم وومرونازال) وجود دارد این است که سیستم وومرونازال بوسیلۀ مولکولهای غیرفرار بزرگ که معمولاً طی عمل دم به سیستم بویایی اصلی نمی­رسند تحریک می­شود. از اینرو سیستم وومرونازال غالباً به عنوان یک اندام تخصص یافته برای درک مواد شیمیایی با وزن مولکولی زیاد در نظر گرفته می­شود. بر عکس، سیستم بویایی اصلی برای درک مواد شیمیایی فرار و وزن مولکولی کم که به آسانی از طریق هوا تا مسافتهای زیاد انتشار می‍یابند اختصاص پیدا کرده است (6، 12، 30).

مطالعات زیادی بر روی اندام وومرونازال در مارها صورت گرفته است (31، 40، 44). اما بیشتر این مطالعات بر روی مار بدون زبان گارتنر و مارهای سمی از جمله مار زنگی محدود شده است. در مورد مار گارتنر نشان داده شده که این اندام در مکان یابی و ردگیری طعمه قبل از صید، جفت­گیری، رفتار تهاجمی و حرکت جانور در محدودۀ قلمروش نقش دارد (5، 15، 20). در مارهای زنگی نیز این اندام در تنظیم رفتارهای قبل و بعد از نیش زدن نقش مهمی دارد بطوریکه بستن منفذ ارتباطی آن با دهان سبب محو این رفتارها می­گردد  (5 و 15).

اکثر  مطالعات انجام شده روی اندام وومرونازال در مارها شامل تحقیقاتی است که روی مارهای سمی انجام گرفته  که معمولاً از طعمه­های بزرگ برای تغذیه استفاده می­کنند و ضمنا دارای چشمان بزرگی هستند. فرضیه ای که مطرح است این است که در مارهای کوچک غیر سمی که از طعمه­های کوچکتر استفاده می­کنند و چشمان کوچکی نیز دارند احتمال می­رود که این اندام از رشد بیشتری برخوردار باشد. لذا در این تحقیق مطالعه بر روی ساختار این اندام در مارهای کوچک  غیرسمی انجام گرفت. همچنین برای اینکه مشخص کنیم آیا سبک و محیط زندگی بر روی ویژگیهای بافتی این اندام تاثیرگذار هست یا خیر از دو نوع مار غیر سمی که زیستگاه­ها و سبک زندگی متفاوتی دارند استفاده شد.  به این منظور دو مار غیرسمی، Typhlops vermicolaris و Eirenis collaris،  که متعلق به دو خانوادۀ مجزا می­باشند انتخاب شدند. مار Typhlops vermicolaris  یا مار کرمی شکل از خانوادۀ تیفلوپیده (Typhlopidae) طولی حدود 35 سانتی­متر دارد و به رنگ قهوه­ای روشن یا خاکستری و بدون نقش نگار خاصی دیده می­شود. زیستگاه این مار در زیرخاک و تپه ماهورها است. این گونه در جنوب شرقی اروپا، و خاور میانه (ایران، عراق و سوریه) انتشار دارد و در ایران از استانهای آذربایجان شرقی، مرکزی، فارس، مازندران، کرمان، خوزستان و گیلان گزارش شده است. مار Eirenis collaris  یا مار کوتوله از خانوادۀ کلوبریده (Colubridae) بوده که بدن آن به رنگ قهوه­ای روشن و دارای یک نوار عرضی سیاه یا قهوه­ای تیره در ناحیۀ پس سری است. این گونه در مناطق کوهستانی، نیمه صحرایی و شن­زارها زندگی میکند و طول آن در زمان بلوغ به حدود 38 سانتی متر می­رسد. مار کوتوله در کشورهای ترکیه، عراق، گرجستان، آذربایجان و ارمنستان انتشار داشته و در ایران در استانهای غربی کشور یافت می­شود (3).

مار Eirenis collaris دارای بدنی قهوه­ای تا خاکستری است و در ناحیۀ پشت سر وجود نوار تیره­ای آنرا مشخص می­سازد. در این گونه یک فلس بینی وجود دارد و فلس مخرجی منقسم می­باشد. همچنین در سطح پشتی 10 ردیف و در سطح شکمی 152 تا 177 ردیف فلس در آن دیده میشود. این گونه تخم گذار بوده و از حشرات و عنکبوتیان تغذیه میکند (شکل A1). مار Typhlops vermicolaris به رنگ قهوه­ای روشن و یا قرمز دیده میشود، دارای پوزه­ای کوتاه و ناحیۀ گردن نامشخص، دم کوتاه و ضخییم و چشمها کوچک است. این گونه نیز تخم گذار بوده و از مورچه­ها تغذیه میکند (شکل B1).


 

شکل 1- شکل ظاهری مار Eirenis collaris (A) و مار Typhlops vermicularis (B) 


مواد و روشها

برای اینکار تعداد 6 نمونه مار (3 نر و 3 ماده) از گونۀ
T. vermicularis و 5 نمونه مار از گونۀ E. collaris (2 ماده و 3 نر) از روستای سیاهکله، شهرستان درود در استان لرستان جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شدند. نمونه­ها با قرار گرفتن در دسیکاتور حاوی کلروفرم بیهوش و با نگه‍داشتن بیشتر آنها در این شرایط کشته شدند. نمونه­ها سپس مورد بررسی بیومتریک و مریستیک قرار گرفته و با استفاده از کلید شناسایی معتبر شناسایی شدند. سپس با کمک قیچی و یا اسکالپل سر نمونه­ها قطع شده و سرها برای مدت یک هفته در محلول فرمالین نمکی 10% و در دمای ˚C4 قرار داده شدند. بعد از این مدت نمونه­ها برای مرحلۀ کلسیم زدایی وارد محلول گودینگ و استوارت شدند (35). مدت زمان لازم برای کلسیم­زدایی، در مورد نمونه­های مورد نظر حداقل 72 و حداکثر 96 ساعت بود که این موضوع بستگی به اندازه نمونه داشت. بعد از اتمام کلسیم­گیری، جهت خروج اسید از بافت، نمونه­ها به مدت 13 ساعت در محلول سولفات سدیم 50% قرار داده شدند و سپس به مدت یک و نیم ساعت در آب جاری تحت شستشو قرار گرفتند. نمونه­ها بعد از این و تا شروع مرحلۀ آب گیری، در محلول اتانول 50% قرار داده شدند. آبگیری نمونه­ها با گذراندن آنها از داخل یک سری محلول الکلی (اتانول) با غلظت بالارونده (70%، 90% و 100% و هر کدام برای 3 ساعت) انجام شد. پس از آبگیری نمونه­ها با استفاده از محلول زایلول شفاف سازی شده و متعاقب آن مرحلۀ نفوذ دادن پارافین مذاب و سپس قالب­گیری در مورد آنها صورت گرفت. با کمک یک میکروتوم دوار برشهایی متوالی به ضخامت 7-5 میکرومتر از نمونه­ها تهیه و برشها با ترکیبی از رنگهای هماتوکسیلین، ائوزین و یا متد اسیدپریودیک شیف (PAS) رنگ آمیزی شدند. برشهای بافتی تهیه شده در نهایت در زیر میکروسکوپ نوری مورد مطالعۀ کیفی (ویژگیهای بافت شناسی) و کمی شامل اندازه­گیری قطر حفرۀ ­بینی، قطر اندام ومرونازال و فاصله دو کپسول ومرونازال قرار گرفتند. این اندازه­گیری­ها با استفاده از گراتیکول مدرجی که روی عدسی چشمی نصب می­شد انجام گردید.

نتایج

اندام وومرونازال (VNO) در مار Eirenis collaris همچون سایر مهره داران شامل یک جفت اندام لوله­ای شکل است که هریک  در موقعیت قاعده­ای- جانبی نسبت به حفره­ی بینی قرار می­گیرند. با توجه به بررسی­های کمی صورت گرفته متوسط طول هر یک این ساختارهای لوله­مانند در مار مورد مطالعه 640 میکرومتر اندازه­گیری شد. در حالت کلی هر یک از این زوج اندام لوله­مانند در مقطع عرضی بصورت گلابی شکل بوده ولی در طول اندام اشکال بیضی و تا حدی مثلثی نیز دیده می­شود. این اندام  از پیرامون توسط کپسولی استخوانی- غضروفی احاطه می­شود. کپسول VNO در ابتدای اندام کامل است و فاقد بافت همبند در لابلای بافت استخوانی و غضروفی است. لومن (فضای داخلی) اندام به سبب وجود جسم قارچی (mushroom body)، به صورت C شکل در آمده است. جسم قارچی یک برآمدگی قارچ مانند از بخش شکمی یا شکمی-جانبی اندام است که به درون لومن پیشروی می­کند (شکل 2).

در این گونه VNO از انتهای یک سوم ابتدایی حفره­ی بینی آغاز می­شود. کپسول استخوانی-غضروفی احاطه کننده­ اندام در سرتاسر طول آن کامل نبوده و محل نقص کپسول در  طول اندام متفاوت است، ولی بیشتر در دو ناحیه­ی پشتی و شکمی است. در مناطقی که کپسول ناقص است نقص کپسول توسط بافت همبند اشغال ‌می­شود (شکل A3). کپسول VNO در واقع از دو قوس تشکیل شده است. قوس خارجی کپسول امتداد استخوان وومر و قوس میانی امتداد رو به بالای  استخوان کامی است. حد فاصل این دو قوس، در بخش قاعده­ای، توسط غضروف پر شده است که این غضروف در حقیقت ادامه­ای از غضروف موجود در پایۀ جسم قارچی است که بطرفین گسترش پیدا کرده است (شکل 2). در بخش­هایی از  طول VNO فاصلۀ بین دو قوس تشکیل دهنده­ کپسول استخوانی زیاد است.

در بررسی­های­ انجام شده مشخص شده است که لومن VNOدر هیچ بخشی از طول خود با حفره­ی بینی در ارتباط نیست و این در حالی است که در ابتدای یک سوم انتهایی، لومن این اندام از طریق مجرای باریکی با حفره­ی دهانی مرتبط است. مجرای اشکی نیز به لومن VNO باز شده و از طریق این مجرای باریک مجرای اشکی به حفرۀ دهانی مرتبط می­شود. بافت پوششی مجرای ومرونازال و اشکی از نوع سنگفرشی مطبق می­باشد (شکل B3)

 

 

شکل 2- برش عرضی از VNO در گونۀ E. collaris. حفره بینی (Nc)، حفره دهانی (Oc)، تیغۀ بینی (Ns)، جسم قارچی (Mb)، استخوان وومر (V)، لومن (L)، بافت پوششی حسی (Se)، سلولهای راسی بافت پوششی حسی (پیکانها)، بافت پوششی بینابینی (نوک پیکانها). رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، بزرگنمایی 40×.

 

شکل 3- برش عرضی از VNO در گونۀ E. collaris . (A) یک سوم میانی که ناکامل بودن کپسول استخوانی احاطه  کننده و اشغال نواحی فاقد استخوان توسط بافت همبند (Ct) را نشان میدهد. (B) در یک سوم انتهایی لومن (L) اندام به همراه مجرای اشکی به حفره دهانی (Oc) باز میشود. جسم قارچی (Mb)، غضروف (C)، اپیتلیوم حسی (Se)، مجرای اشکی (Ld).. رنگ آمیزی در A آبی آلسین و هماتوکسیلین-ائوزین، در B هماتوکسیلین-ائوزین. بزرگنمایی برابر با 100.

 

لومن VNOدر تمام طول خود، توسط سه نوع بافت پوششی متفاوت (بافت پوششی دیواره پشتی لومن، بافت پوششی روی جسم قارچی و بافت پوششی بینابینی) مفروش شده است. بخش پشتی لومن از بافت پوششی عصبی مطبق بدون مژه (سلول­های لایه رأسی استوانه­ای و سایر سلول­ها مکعبی) تشکیل شده است. این بافت از حدود 15لایۀ سلولی تشکیل می­شود. لایۀ سلولهای استوانه­ای راسی توسط یک ناحیۀ مشخصی از سلولهای مکعبی زیرین جدا می­شوند. در این ناحیۀ جدا کننده سلولهای پراکندۀ دوکی شکلی یافت می­شوند (ویژگی که در گونۀ دیگر مشاهده نمی­شود).  در زیر این بافت پوششی، بافت همبند پارین وجود دارد که حاوی سینوسهای خونی فراوان است (شکل A4). جسم قارچی توسط یک بافت پوششی غیر حسی از نوع  مکعبی مطبق مژه­دار شامل دو لایۀ سلولی پوشیده شده است (شکل B4). در زیر این بافت پوششی، بافت همبند پارین همراه با سینوس­های خونی وجود دارد. غضروف جسم قارچی از نوع هیالین بوده و تقسیمات میتوزی فراوانی در ماتریکس آن دیده می­شود (شکل B4). بافت پوششی عصبی (حسی) ومرونازال و بافت پوششی جسم قارچی توسط یک بافت پوششی غیر حسی بینابینی از یکدیگر جدا شده­اند. بافت پوششی این ناحیه از نوع مکعبی مطبق می­باشد ( شکل C4).

جسم قارچی فقط در دوسوم ابتدایی طول اندام مشاهده می­شود. در میانۀ یک سوم انتهایی، جسم قارچی ناپدید می­شود. در این ناحیه لومن اندام جامی شکل بوده و توسط بافت پوششی عصبی از نوع  مطبق (سلول­های لایه رأسی استوانه­ای و سایر لایه­ها مکعبی) مفروش می­گردد (شکل D4).

 

 

شکل 4- بافت پوششی حسی نواحی مختلف VNO در گونۀ E. collaris. (A) اپیتلیوم حسی (Se) مفروش کننده بخش پشتی لومن که شامل یک ردیف سلولهای استوانه­ای راسی و چندین ردیف سلولهای زیرین مکعبی شکل است. در زیر این بافت بافت همبند آستر مخاط یا پارین (lp) با سینوسهای خونی مشاهده می­شود. (B) بافت پوششی غیرجسی روی جسم قارچی. (C) بافت پوششی بینابینی (بزرگنمایی بالاتر از ناحیۀ مشخص شده با نوک پیکان در تصویر 2). (D) یک سوم انتهایی VNO که از بین رفتن جسم قارچی و لومن (L) تقریباً دایره ای شکل را نشان میدهد. رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، بزرگنمایی در A، B و C برابر 400 و در D برابر100.

 

در انتهای اندام، لومن تنگ‌تر شده و فشردگی بیشتری پیدا می­کند. در نهایت لومن توسط بافت پوششی عصبی مکعبی مطبق پر شده و اندام با مقطعی تقریباً دایره­ای شکل خاتمه می­یابد.

اندازه­گیریهای انجام شده مشخص کرد که بطور متوسط قطر این اندام برابر 560 میکرومتر است و از این نظر کوچکتر از حفرۀ بینی با قطر 720 میکرومتر می­باشد. میانگین فاصله میان دو کپسول VNO در بخش قاعده­ای 80  میکرومتر است (شکل3-10). به علاوه، فاصلۀ میان دو کپسول VNO در تمام طول اندام تغییر قابل ملاحظه­ای نمی­کند. همچنین حداکثر نسبت قطر VNO به قطر حفره بینی مربوط به ثلث میانی اندام است ( جدول 1).

 

جدول 1- مشخصات اندام وومرونازال در گونۀ E. collaris

نواحی اندام وومرونازال

فاصلۀ بین دو کپسول راست و چپ

قطر حفرۀ بینی

قطر لومن وومرونازال

نسبت قطر لومن اندام به حفرۀ بینی

یک سوم ابتدایی

02/83

48/745

69/563

75/0

یک سوم میانی

42/80

12/910

15/751

82/0

یک سوم انتهایی

87/81

23/960

27/645

67/0

 

در گونه T. vermicularis  نیز اندام وومرونازال از نظر آناتومیکی (موقعیت قرارگیری، شکل کلی، مقطع عرضی و کپسول پیرامونی) همان ویژگیهای را نشان می­دهد که در مار E. collaris  یافت گردید. اما برخی تفاوتها نیز در VNO بین این دو گونه مشاهده شد. اولین تفاوت اینکه با توجه به اندازه کوچکتر سر (1 سانتی متر در برابر 3 میلیمتر) طول VNO در T. vermicularis کوتاهتر از طول این اندام در E.collaris است (640 میکرومتر در برابر 63 میکرومتر). علاوه بر این، بخشهای ناقص کپسول استخوانی در ناحیه میانی-پشتی  توسط بافت همبند پر نمی­شود بلکه در این محل غضروف تیغۀ بینی این نقص را اشغال میکند (شکل A5). تفاوت دیگر اینکه غضروف موجود در پایۀ جسم قارچی در این گونه بطرفین گسترشی را نشان نمی­دهد و از اینرو در کپسول احاطه کننده اندام مشارکت نمیکند (شکل A5). علاوه بر این،از جنیۀ بافت شناسی، بافت پوششی مفروش کننده  دیوارۀ این اندام در گونۀ
T. vermicularis تا حدودی متفاوت از آنچیزی است که در گونۀ قبلی مشاهده شد. به این ترتیب که در اینجا بافت پوششی حسی پوشاننده پشتی لومن نازکتر است و از تعداد لایه­های سلولی کمتری تشکیل می­شود. همچنین هیچ مرز مشخصی بین سلولهای راسی و سلولهای زیرین قابل تشخیص نیست (شکل B5) .ضمنا سطح راسی سلولهای راسی مانند گونۀ قبلی صاف نیست و ظاهر مضرص دارد.  در این گونه بافت پوششی غیر حسی روی جسم قارچی  از نوع استوانه­ای ساده است (شکل C5). در حدفاصل  جسم قارچی و دیواره پشتی اندام یا بعبارتی در بین بافت پوششی حسی و غیر حسی یک بافت بینابینی وجود دارد که از نوع مطبق دولایه­ای مکعبی است (شکل D5). در گونۀ  T.vermicularis نیز قطر NVO کمتر از قطر حفره بویایی است و یطور متوسط یک فاصله 25 میکرومتری بین دو کپسول احاطه کنندۀ VNO سمت چپ و راست وجود دارد (جدول 2).

 

جدول2- مشخصات اندام وومرونازال در گونۀ T. vermicularis

نواحی اندام وومرونازال

فاصلۀ بین دو کپسول راست و جپ

قطر حفرۀ بینی

قطر لومن وومرونازال

نسبت قطر لومن اندام به حفرۀ بینی

یک سوم ابتدایی

02/24

5/235

9/168

72/0

یک سوم میانی

16/26

12/273

3/225

82/0

یک سوم انتهایی

21/24

03/298

05/193

65/0

 

شکل 5- بافت شناسی اندام وومرونازال در گونۀ Typhlops vermicularis. (A) مقطع عرضی از بخش میانی اندام وومرونازال که در بالا تپی­تلیوم عصبی و در پائین جسم قارچی دیده می­شود. اندام از اطراف توسط یک کپسول استخوانی منقطع احاطه شده است. (B) بزرگنمایی بالاتر اپی­تلیوم عصبی که لاییه­های سلولی مختلف در آن نمایان است. در مجاورت لومن ناحیۀ راسی سلولهای گیرندۀ شیمیایی که در واقع نورونهای دوقطبی هستند قرار دارد. بعد از این ناحیه یک ردیف سلول پشتیبان (پیکان قرمز) قرار می­گیرد که هسته­های کشیده­ای دارند. در جانب این سلولها چندین ردیف سلول گیرندۀ شیمیایی (Se) وجود دارند که با هسته های کروی شکل مشخص میشوند و در نهایت یک ردیف سلول قاعده­ای (پیکان سبز) این اپی­تلیوم را از بافت همبند اطراف (LP) جدا می­نماید. (C) اپی­تلیوم تنفسی (NSe) روی جسم قارچی که شامل یک ردیف سلول مژه­دار است. در سمت دیگر اپیتلیوم عصبی (Se) مشاهده میشود.(D) اپی­تلیوم بینابینی که شامل یک بافت پوششی دولایه­ ای مکعبی شکل است.  لومن اندام(L)، جسم قارچی(Mb)، حفره­ی بینی(Nc)، تیغه­ی بینی (Ns)، غدد موکوسی سقف دهان (Mg)، اپیتلیوم حسی(Se)، استخوان کامی(Pb)، حفره دهان(Oc) و استخوان ومر(V). کپسول استخوانی (B). رنگ آمیزی در A و B شامل آبی آلسین-پاس و در C و D شامل هماتوکسیلین-ائوزین. بزرگنمایی در A برابر با 100، در B برابر با 600، و در C-D برابر با 400.

 

بحث

مطالعات متعددی روی جنبه­های مختلف زیست شناختی مارهای ایران انجام گرفته  (1 و 2) ولی تاکنون تحقیقی در مورد ساختار و بافت شناسی اندام وومرونازال در مارها در ایران انجام نشده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در مارهای غیرسمی و یا حداقل در دو گونه  E.collaris و
T. Vermicularis ساختار و خصوصیات بافت عصو وومرونازال بطور کلی تقریباً مشابه آنچیزی است که در مارهای سمی گزارش شده است (5 و 41). به این ترتیب که از یک طرف این اندام شامل یک اپی­تلیوم عصبی (حسی) برای درک مواد شیمیایی و یک اپی­تلیوم تنفسی است و از طرف دیگر این اندام در تمام طول خود هیچ ارتباطی با حفرۀ بینی ندارد و بطور مستقل از آن در سقف حفرۀ دهانی حرکت میکند و صرفاً از طریق دو منفذ که در کام قدامی وجود دارد با حفرۀ دهانی ارتباط برقرار میکند  (13). نکتۀ دیگری که در این دو مار غیر سمی و مارهای سمی مشابه است اینکه اپی­تلیوم حسی اندام از سه نوع سلول، گیرنده، محافظت کننده و قاعده­ای تشکیل می­شود که با آرایش و سازمانبندی مشابه در اطراف لومن قرار می‍گیرند (5). ساختار اپی­تلیوم تنفسی این اندام نیز با آنچه در دیگر خزندگان فلس دار (مارها و سوسمارها) گزارش شده است مطابقت دارد (19 و 36). در این دو گونه اپی‍تلیوم عصبی اندام وومرونازال بافت ضخیمی است که بطور متوسط از حدود 15 لایۀ سلولی تشکیل میگردد. با توجه به مقایسات انجام شده مشخص شده که بطور کلی اپی‍تلیوم عصبی اندام وومرونازال در خزندگان نسبت به پستانداران ضخیم تر است و مارها نیز در مقایسه با مارمولک­ها اپی­تلیوم ضخیم­تری دارند. علت این امر آن است که بینایی و شنوایی در مارها و سوسمارها ضعیف است و این حواس در مارها ضعیف تر از سوسمارها می‍باشد (14، 19، 27، 34) .

علاوه بر این، بررسیهایی که در تحقیق حاضر بر روی طول این اندام انجام شد قبلاً توسط دیگران گزارش نشده است. این مطالعه مشخص کرد که طول اندام وومرونازال در گونۀ T. vermicularis و در گونۀ E. collaris به ترتیب 63 و 640 میکرومتر  می­باشد. همچنین مشخص شد که در هر دو گونه بیشترین قطر وومرونازال در ناحیه میانی اندام بوده و هر چه به عقب یا جلو پیش می­رویم از قطر آن کاسته می­شود. مقایسۀ نتایج حاصل از اندازه­گیری طول اندام وومرونازال در این گونه مشخص کرد که طول این اندام در مارها کاملاً بستگی به طول پوزه یا به عبارت دیگر طول حفره­ی بینی دارد. به این ترتیب که هرچه طول حفرۀ بینی بزرگتر باشد، طول اندام وومرونازال نیز بزرگتر خواهد بود. مار E.collaris دارای سری بزرگتر نسبت به T.vermicularis است و به تبع طول حفرۀ بینی در آن بلندتر از این طول در T.vermicularis است.

در این تحقیق مشخص شد که در هر دو گونه در محل اتصال اندام وومرونازال به حفرۀ دهانی مجرای اشکی نیز به آن ملحق می­شود. تحقیقات در زمینه اندام وومرونازال در خزندگان، باز شدن مجرای اشکی به این اندام را نشان داده است ولی محل باز شدن مجرای اشکی درخزندگان مختلف متفاوت است، این مجرا در سوسماران از مجاورت جسم قارچی به اندام وومرونازال باز می­شود در حالی که در مارها از سمت مقابل جسم قارچی به اندام باز می­شود (7). نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که در دو گونۀ مورد مطالعه مجرای اشکی از سمت مقابل جسم قارچی به مجرای اندام وومرونازال باز می­شود (شکل­4).

مطالعه اپی­تلیوم حسی عصبی در وومرونازال برخی خزندگان نشان داده است که این بافت توسط سینوس­های خونی و بافت همبند حمایت می­شود (4). نتایج حاصل از این بررسی نیز پشتیبانی شدن اپی­تلیوم حسی توسط سینوس­های خونی و بافت همبند را نشان می­دهد.  رهرک در مطالعاتش روی وومرونازال تعدادی از خزندگان بیان کرده است که بافت پوششی جسم قارچی از نوع  مکعبی مطبق مژه­دار می­باشد (33). همچنین ضخامت اپی­تلیوم تنفسی جسم قارچی کمتر از ضخامت اپی­تلیوم حسی-عصبی وومرونازال است. بافت پوششی بینابینی وومرونازال در گونه­های بررسی شده توسط رهرک، از نوع مکعبی مطبق با سلول­های ترشحی گزارش شده است ( 33 و 36). نتایج حاصل از این بررسی نشان می­دهد که  بافت پوششی حسی در  هر دو گونه از نوع مطبق بدون مژه است در حالیکه اپی­تلیوم جسم قارچی گونۀ T. vermicularis از نوع استوانه­ای ساده مژه­دار و در گونۀ E. collaris از نوع مطبق مکعبی بدون مژه است (شکل 2).

گزارش شده که در مارPseudonaja textilis  لومن وومرونازال پر از مایعی است،که این مایع نسبت به رنگ آمیزی پاس واکنش مثبت نشان میدهد و احتمال داده شده که منبع این مایع غدۀ هاردر (غده ضمیمه اشکی) باشد (7). در این تحقیق بافتهای رنگ آمیزی شده با پاس-آبی آلسیان چنین واکنشی را نشان ندادند. گزارش شده که در پستانداران مجاری ترشحی غدد بسیاری در بخش پشتی و شکمی به لومن وومرونازال ختم می­شوند (22). در گونه­های مورد مطالعه، مشابه سایر مارها و سوسماران این غدد وجود ندارند و به نظر می رسد منبع ترشحی دیگری در غیاب این غدد موجود باشد.

در مطالعه­ای که بر روی وومرونازال مار
 Pseudonaja textilis انجام شده است کپسول اندام از جنس استخوانی- غضروفی گزارش شده ولی اشاره­ای مبنی بر نقص کپسول وومرونازال نشده است (33 و 36). در مار Coluber natrix نشان داد شده که کپسول در ناحیۀ میانی دارای نقص است و غضروف تیغه­ی بینی محل نقص را پر میکند (11). مطالعۀ اخیر آشکار کرد که در
T. vermicularis غضروف تیغه­ی بینی کوتاه و بدون انشعاب است و حفره­ی بینی توسط استخوان وومر محاط شده است. در این گونه همچون C. natrix غضروف تیغۀ بینی بخشی از کپسول را در محل نقص میانی تشکیل می‍دهد. برخلاف T. vermicularis در گونۀ E. collaris نواحی از کپسول که دارای نقص است توسط بافت همبند اشغال می­شود و غضرف تیغۀ بینی در دیواره کپسول دیده نمی­شود. بررسیهایی که بر روی سایر مارها صورت گرفته مشخص کرده که که غضروف جسم قارچی به نواحی جانبی جسم قارچی امتداد یافته و بخشی از کپسول اندام را تشکیل می­دهد (11 و 20). مشاهدات انجام شده در گونۀ E. collaris این موضوع صادق است و غضروف جسم قارچی بخشی از نواحی قاعده­ای کپسول را تشکیل می‍دهد. برعکس مشاهدات صورت گرفته روی
T. vermicularis نشان داد که بر خلاف سایر مارها و همچنین E. collaris، در این گونه بخش غضروفی موجود در جسم قارچی هیچ گسترشی به جوانب ندارد و صرفاً در پایۀ این جسم وجود داشته و در نتیجه فقط نقش حمایتی برای جسم مذکور را دارد.

مقایسۀ اپی­تلیوم حسی اندام وومرونازال در دو گونۀ مورد مطالعه مشخص کرد بطور میانگین ضخامت این بافت در گونۀ E. collaris بیشتر از گونۀ دیگر است. به علاوه در این گونه سه لایۀ حسی (راسی)، حفاظتی (میانی) و قاعده‍ای کاملاً از هم متمایزند در صورتی که این تمایز بوضوح در گونۀ T. vermicularis قابل تشخیص نیست. با توجه به ضخامت بیتشر این اپی­تلیوم حسی و همچنین بلندتر بودن طول اندام در E.collaris، بنظر می­رسد که VNO در این مار در مقایسه با گونه T.vermicularis از نمو بیشتری برخوردار است. این تفاوت احتمالاً به سبک زندگی این دو نوع مار برمی­گردد. E.collaris ماری است که روی زمین و لابلای سنگها یافت می­شود و غذای آنرا حشرات و مارمولکهای کوچک روی زمین تشکیل میدهند که برای پیداکردن، تعقیب و شکار این طعمه­های فعال به ابزار ردیابی موثری نیاز است. برعکس T.vermicularis یک گونۀ حفار است که در زیر خاکها زندگی میکند و غذای آنرا غالباً مورچه­ها تشکیل می­دهند و شاید برای یافتن آنها به این گونه به اعضاء و حسهای دیگری غیر از VNO متکی است. از طرفی پژوهشهای صورت گرفته پیشنهاد می­کند که برعکس سیستم بویایی اصلی (olfactory system) که برای شناسایی علائم شیمیایی محیطی مورد استفاده قرار می­گیرد، سیستم وومرونازال که در چهارپایان خشکی زی تکامل پیدا کرده برای شناسایی فرمونها تطابق پیدا کرده و فرمونها مواد شیمیایی هستند که از فرد آزاد شده و افراد دیگر همان گونه آنرا احساس میکنند (10). از اینرو وومرونازال در رفتارهای جفت یابی و تولیدمثلی مارها نقش مهمی دارد و در نتیجه در گونۀ E.collaris بدلیل اینکه دامنۀ پراکندگی و فعالیت افراد هم نوع در نیچ اکولوژیکی بسیار وسیعتر از گونۀ حفار T.vermicularis است، افراد برای پیداکردن هم مشکلات بیشتری دارند و از اینرو لازم است از سیستم وومرونازال تکامل یافته­تری برخوردار باشند.

به طور خلاصه در این پژوهش نشان داده شد که اندام وومرونازال در دو گونۀ T. vermicularis و E. collaris در یک سوم میانی زیر حفره­ی بینی قرار گرفته است. طول این اندام بستگی به طول سر و یا به عبارت بهتر طول حفره بینی دارد و این طول در گونۀ E. collaris بیشتر است. همچنین مشخص شد که بیشترین قطر وومرونازال در وسط اندام بوده و هر چه به عقب یا جلو پیش می­رویم از قطر آن کاسته می­شود. در کپسول احاطه کننده این اندام در هر دو گونه نقص مشاهده می­شود که این نقص بیشتر  در جوانب پشتی، شکمی و میانی مشاهده می­شود. نقص کپسول در جدارۀ میانی در گونۀ E.collaris با بافت همبند پر میشود در حالیکه در گونۀ T.vermicularis نقص در این محل توسط غضروف تیغۀ میانی اشغال می­شود. از نظر بافت شناسی، اپی­تلیوم حسی پشتی، در گونۀE. collaris  ضخیم­تر از گونۀ دیگر است که این موضوع اهمیت بیشترVNO را در واکنش­های حسی، جفت یابی و غذایابی این مار نسبت به T. vermicularis نشان می­دهد. 

1-      باقریان، ع.، کمی، ح ق.، 1387. بررسی وضعیت تاکسونومیکی مارهای جعفری Echis (Viperidae, Reptilia) در ایران. مجله زیست شناسی ایران، دوره 21، شماره 3، صفحات 508-501
2-      صوفی زاده، ا.، حجتی، و.،  کمی، ح ریال.، 1394. مطالعه مقدماتی زیست شناسی تولید مثل مار چلیپر ماده در استان مازندران. مجله پژوهشهای جانوری، دوره 28، شماره 2، صفحات 197-188
3-      لطیفی، م. 1364. مارهای ایران، انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، 220 ص
 
4-      Altner, H., Müller, W., and Brachner, I., 1970. The ultrastructure of the vomeronasal organ in reptilia. Z. Zellforsch, 105: 107-122.
5-      Alving, WR., and Kardong, KV., 1996. The role of the vomeronasal organ in rattlesnake (Crotalus viridis oreganus) predatory behavior. Brain Behaviour, and Evolution, 48: 165-172
6-      Baxi, KN., Dorries, KM., and Eisthen, HL., 2006. Is the vomeronasal system really specialized for detecting pheromones. Trends Neurosci 29:1–7
7-      Bellairs, ADA., and Boyd, JD., 1947. The lachrymal apparatus in lizards and snakes-1. The brille, the orbital glands, lachrymal canaliculi and origin of the lachrymal duct.  Proc. Zool. Soc.  London, 11: 7 81-108.
8-      Bhatnagar, KP., and Smith, TD., 2010. The human vomeronasal organ. Part VI: A nonchemosensory vestige in the context of major variations of the mammalian vomeronasal organ. Current Neurobiology, 1(1): 1-9.
9-      Cinelli, AR., Wang, D., Chen, P., Liu, W., Halpern, M. 2001. Calcium Transients in the Garter Snake Vomeronasal Organ. J. Neurophysiology, 87: 1449-1472
10-   Cooper, WE., Perez-Mellado, V., 2002. Pheromonal discriminations of sex, reproductive condition, and species by the lacertid lizard Podarcis hispanica. J Exp Zool, 292: 523–527
11-   Doving, K., and Trotier, D., 1998. Structure and function of the vomeronasal organ (review). J. Exp. Biol, 201: 2913-2925.
12-   Eisthen, HL., Schwenk, K., 2008. Chemical senses: the stimulus and its detection. In: Thewissen, JGM, Nummela S, editors. Sensory evolution on the threshold. adaptations in secondarily aquatic vertebrates. Berkeley, CA: University of California Press. p 35–41
13-   Filoramo, NI., and Schwenk, K., 2009. The Mechanism of Chemical Delivery to the Vomeronasal Organs in Squamate Reptiles: A Comparative Morphological Approach. Journal of Experimental Zoology, 311A: 20-34.
14-   Gove, DA., 1979. Comparative study of snake and lizard tongue-flicking with an evolutionary hypothesis. Zeitschrift fur Tierpsychologie, 51: 58–76.
15-   Graves, BM., and Duvall, D., l985. Avomic Prairie Rattlesnakes (Crola/lls viridis) fail to attack rodent prey. Z. Tierpsychol., 67: 161-166.
16-   Graves, BM., 1993. Chemical delivery to the vomeronasal organs and functional domain of squamate chemoreception. Brain Behav Evol., 41: 198-202.
17-   Grus, WE., Zhang, J., Origin and evolution of the vertebrate vomeronasal system viewed through system-specific genes. Bioessays, 28, 709-718
18-   Grzimek, B., 2003. Grzimek’s Animal Life Encyclopedia. 2nd Edition. Volume 7, reptiles, edited by Michael Hutchins, James B. Murphy and Neil Schlager, Framington Hills: Gale Group, p: 195
19-   Halpern, M., 1992. Nasal chemical senses in reptiles: Structure and function. Biology of the Reptilia. Chicago: University of Chicago Press (Vol. 18). Physiology E: Hormones, brain, and behavior, 423-523.
20-   Halpern, M., and Borghjid, S., 1997. Sublingual plicae (anterior processes) are not necessary for garter snake vomeronasal function. Journal of Comparative Psychology, 111: 302-306.
21-   Halpern, M and Martinez-Marcos, A., 2003. Structure and function of the vomeronasal system: an update. Progress in Neurobiology, 70: 245-318.
22-   Igbokwe, CO., and Nwaogu, IC., 2009. Histological studies of the vomeronasal organ of African Giant Rat (Cricetomys gambianus, Waterhouse). Animal Research International, 6(2): 1003 -1008.
23-   Kent, GC., and Carr, RK., 2000. Comparative Anatomy of the vertebrates. 9th Edition, McGraw-Hill Company. Chapter 17, Sense organs
24-   Keverne, EB., 1999. The vomeronasal organ. Science, 286: 716-7
25-   Kosdov, DL., 2007. Vomeronasal organ in domestic animals (a short survey). Bul. J. Veterinary Medicine. 10(1): 53-57.
26-   Kralovec, K., Zakova, P., and Muzakova, V., 2013. Development of the olfactory and vomeronasal organs in Discoglossus pictus (Discoglossidae, Anura). Journal of Morphology, 274(1): 24-34.
27-   Kratzing, JE (1975). The fine structure of the olfactory and vomeronasal organs of a lizard (Tiliqua scincoides scincoides). Cell Tissue Res, 156: 239-252.
28-   Lee, SJ., Mammen, A., Kim, EJ., Kim, AY., Park, YJ., Park, M., Han, HS., Bae, Y-C., Ronnett, GV., and Moom, C., 2008. The Vomeronasal Organ and Adjacent Glands Express Components of Signaling Cascades Found in Sensory Neurons in the Main Olfactory System. Molecules & Cells, 26: 503-513.
29-   Martinez-Garcia, F., Olucha, FE., Teruel, V., Lorente, MJ., and Schwardtfeger, WK., 1991. Afferent and efferent connections of the olfactory bulbs in the lizard Podarcis hispanica. J Comp Neurol., 305: 337-347.
30-   Martinez-Marcos, A., Lanuza, E., and Halpern, M., 1999. Organization of the ophidian amygdala: chemosensory pathways to the hypothalamus. J Comp Neurol, 412: 51-68.
31-   Miller, LR., and Guzke, WH., 1999. The role of the vomeronasal organ of Crotalines In predator detection. Anim. Behav., 58: 53-57.
32-   Ogura, T., Krosnowski, K., Zhang, L., Bekkerman, M., and Lin, W., 2010. Chemoreception Regulates Chemical Access to Mouse Vomeronasal Organ: Role of Solitary Chemosensory Cells. Plus one, 5(7): 1-12.
33-   Rehorek, SJ., 1992. A comparative morphological analysis of Australian scincid Harderian glands, Honours thesis, Department of Anatomy and Histology, University of Adelaide, Adelaide, Australia
34-   Schwenk, K., 1993. The evolution of chemoreception in squamate reptiles: a phylogenetic approach. Brain Behav. Evol., 41: 124-137.
35-   Schwenk, K., 1995. Of tongues and noses: chemoreception in lizards and snakes. Trends Ecol Evol., 10: 7-12.
36-   Slaby, O., 1984. Morphogenesis of the nasal apparatus in a member of the genus chamaeleon morphogenesis of the nasal capsule the epithelial nasal tube and the organ of jacobson in sauropsida viii. Folia Morphologica (prague): 225-246.
37-   Smith, TO., Sigel, MI., Mooney, MP., and Burdi, AR., 1997. Prenatal growth of the human vomeronasal organ. Anatomical Record, 248: 447 – 455.
38-   Smith, TD., Garrett, EC., Bhatnagar, KP., Bonar, CJ., Bruening, AE., Dennis, JC., Kinznger, JH., Johnson, EW., and Morrison, EE.,  2011.The vomeronasal organ of New World monkeys (platyrrhini).Anat Rec (Hoboken), 294(12): 2158-2178.
39-   Stowers L, Holy TE, Meister M, Dulac C, Koentges G. 2002. Loss of sex discrimination and male-male aggression in mice deficient for TRP2. Science 295:1493–1500.
40-   Takami, S., and Hirosawa, K., 1990. Electron microscopic observations on the vomeronasal sensory epithelium of a crotaline snake, Trimeresurus flavoviridis. Journal of Morphology, 205(1): 45-61.
41-   Taniguchi, M., Wang, D., and Halpern, M., 2000. Chemosensetive conductance and inositol 1,4,5 triphosphate-induced conductance in snake vomeronasal receptor neurons. Chem. Senses, 25: 67-76
42-   Wekesa, KS., 2012. Signaling in the Mammalian Vomeronasal Organ. Biochemistry & Physiology. 1(2): 1-3.
43-   Wynn, EH., Sanchez-Andrade, G., Carss, KJ., and Logan, DW., 2012. Genomic variation in the vomeronasal receptor gene repertoires of inbred mice. BMC Genomics, 13(1): 415-427
44-   Young, BA., 1993. Evaluating hypotheses for the transfer of stimulus particles to Jacobson's organ in snakes. Brain Behav Evol., 41(3-5): 203-209.
  • تاریخ دریافت: 10 دی 1393
  • تاریخ بازنگری: 29 اردیبهشت 1394
  • تاریخ پذیرش: 19 بهمن 1394