نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه ارومیه
چکیده
آرتمیا یکی از انواع سخت پوستان است که شوریهای بسیار بالا را تحمل می کند. به واسطهی تغییرات اقلیمی و بالا رفتن شوری منابع آبهای داخلی و تالاب ها و همچنین اهمیت آرتمیا به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در امر پرورش و تغذیه لارو ماهی و میگو، بررسی ویژگیهای مولکولی جمعیتهای مختلف آرتمیا ضروری به نظر میرسد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر استرس شوری بر روی بیان ژن Na+/K+ATPase در اگزون شماره 7 دو جمعیت مختلف آرتمیا با استفاده از توسط تکنیک RT-PCR-DGGE انجام شد. در این تحقیق ابتدا 2 جمعیت از آرتمیاهای گونه Artemia franciscana و Parthenogenetic Artemia در شوریهای 60، 120 و 180 گرم در لیتر پرورش داده شد. در انتهای دوره mRNA ژن Na+/K ATPase تهیه و پس از تولید cDNA، تصویر آن با استفاده از تکنیک DGGE بررسی و همچنین باندهای ایجاد شده توالییابی شدند. نتایج این بررسی نشان داد محصول تولید شده از این ژن در A. franciscana هموزیگوت، در حالیکه در Parthenogenetic Artemia هتروزیگوت که حاصل دو الل است. همچنین در Parthenogenetic Artemia حاصل ترجمه پروتئینی که از دو آلل مختلف حاصل شده است. جالب اینکه بر اساس نتایج این مطالعه، هیچ تفاوتی در نمونههای مورد بررسی در شوریهای مختلف مشاهده نشد و ظاهراً تنها اختلاف موجود در ژنوم این جمعیتها میباشد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Effect of salinity stress on the gene expression of Na/K ATPase on two Artemia populations (Artemia franciscana and Parthenogenetic Artemia) by RT-PCR-DGGE
نویسندگان [English]
Urmia University
چکیده [English]
Artemia is the only Crustacean that can withstand in very high salinity. Due to the climate crisis and increasing salinity of inland waters it is necessary to understand the molecular characteristics of Artemia. It can be a good way to choose the appropriate population to grow at high salinities. They are suspected of being different gene structure of Na+/ K ATPase which defer among bisexual and parthenogenetic Artemia. As a result of this molecular adaptation it seems to be seen some degrees of phenotypic adaptation which could provide difference growth abilities. In this study, two different populations of Artemia franciscana and Parthenogenetic Artemia were reared at salinities 60, 120 and 180 mg/l. At the end of the experiment the mRNA of Na+/ K ATPase was provided and converted to cDNA. Subsequent DGGE and sequencing analyses revealed that the products of these genes in A. franciscana is homozygous while in Parthenogenetic Artemia is heterozygous which is produced by two alleles. Also it was found that in the parthenogenetic Artemia protein translation and the production of two different alleles is obtained. Interestingly, no difference was observed in the samples studied. Apparently the only difference can be related to genomic variation among these populations.
کلیدواژهها [English]
اثر استرس شوری در بیان ژنNa/KATPase دردو جمعیت مختلف آرتمیا
Artemia franciscana و ArtemiaParthenogenetic با تکنیک RT-PCR-DGGE
مهدی محمد زاده1*، کژال یوسفی2 و ابراهیم حسین نجدگرامی1
ایران، ارومیه، دانشگاه ارومیه، دانشکده علوم، گروه زیستشناسی
تاریخ دریافت: 13/2/96 تاریخ پذیرش: 16/11/96
چکیده
آرتمیا یکی از انواع سختپوستان است که شوریهای بسیار بالا را تحمل میکند. بهواسطهی تغییرات اقلیمی و بالا رفتن شوری منابع آبهای داخلی و تالابها و همچنین اهمیت آرتمیا بهعنوان یکی از فاکتورهای مهم در امر پرورش و تغذیه لارو ماهی و میگو، درک مکانیسم های مولکولی فرآیندهای زیستی در جمعیتهای مختلف آرتمیا ضروری به نظر میرسد. مطالعه حاضر باهدف تأثیر استرس شوری برروی بیان ژن Na+/K+ATPase در اگزون شماره 7 دو جمعیت مختلف آرتمیابا استفاده از تکنیک RT-PCR-DGGE انجام شد. در این تحقیق ابتدا 2 جمعیت از آرتمیاهای گونه Artemia franciscana و Artemia Parthenogenetic در شوریهای 60، 120 و 180 گرم درلیتر پرورش داده شد. در انتهای دوره mRNA ژن Na+/K ATPase تهیه و پس از تولید cDNA، تصویر آن بااستفاده از تکنیک DGGE بررسی و همچنین باندهای ایجادشده توالییابی شدند. نتایج این بررسی نشان داد محصول تولیدشده ازاین ژن درA. franciscana هموزیگوت، درحالیکه درArtemia Parthenogeneticهتروزیگوت که حاصل دو آلل است. همچنین در Artemia Parthenogenetic حاصل ترجمه پروتئینی که از دو آلل مختلف حاصلشده است. جالب اینکه براساس نتایج این مطالعه، هیچ تفاوتی در نمونههای موردبررسی در شوریهای مختلف مشاهده نشده و ظاهراً تنها اختلاف موجود در ژنوم این جمعیتها میباشد.
واژههای کلیدی: آرتمیا، استرس شوری، پمپ سدیم-پتاسیم، RT-PCR، تکنیک .DGGE
* نویسنده مسئول، تلفن: 04432776707 ، پست الکترونیکی: m.mohamadzade@urmia.ac.ir
مقدمه
در سالهای اخیر در بیشتر نقاط جهان، صنعت آبزیپروری بعنوان راهی جهت دسترسی سریع به پروتئین ارزان انتخاب شده است. با اینحال از عمده مشکلات این صنعت تهیه غذای مناسب برای آبزیان از جمله ماهی و میگو میباشد (6، 11 ،13و 48). پرورش آرتمیا و استفاده از آن با وجود داشتن متوسط 55-52 درصد پروتئین و 15- 4 درصد چربی و برخی اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب ضروری و همچنین بدلیل داشتن برخی آنزیمهای گوارشی در بدن خود، میتواند نقش در رونق صنعت آبزیپروری داشته باشد (7، 15 و 38).
در میان جانوران پرسلولی، آرتمیا یکی از موجوداتی است که قادر به تحمل شرایط بسیار سخت محیطی ازجمله شوریهای بالا میباشد (18 و 32). این موجود زنده دارای اندامهای تخصصیافته برای دفع نمک اضافی (پمپ سدیم-پتاسیم) از همولنف ایزواسموتیک داخلی به محیط خارج میباشد (22). محل قرارگیری پمپهای پروتئینی دفع نمک، در دوران لاروی و بلوغ دارای تفاوتهایی میباشد چنانچه محل قرارگیری این پمپها در دوران لاروی در غدد نمکی پشت گردن و در دوران بلوغ در بخشهای خارجی پاهای ضمایم سینهای، غدد ماکزیلاری و لوله گوارش میانی قراردارد (34). نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است درنتیجهی عملکرد این پروتئین در انتقال یونهای Na+ و K+ از غشای پلاسمایی آرتمیا، فشار اسمزی داخل بدن آن همیشه در یک محدوده نرمال قرار دارد (5، 22، 24 و 34).
براساس مطالعات قبلی وجود پلیمورفیسم مولکولی در ژن کنترلکننده پمپ Na+/K+ ATPase در توانایی جمعیتهای متفاوت آرتمیا برای تحمل شوریهای مختلف، به اثبات رسیده است (10). براساس نتایج این مطالعات، اختلاف ژنتیکی قابلتوجهی در ساختار یکی از اگزونهای ژن Na+/K+ATPaseبین تیپهای مختلف آرتمیا ازجمله آرتمیای دوجنسی و پارتنوژنز وجود دارد بااینحال محصول پروتئینی مشابه حاصل میشود (21 و40). نظر به اختلافات فنوتیپی و قدرت سازش جمعیتهای مختلف آرتمیا برای رشد در شوریهای مختلف، به نظر میرسد که بایستی اختلافات ساختاری در محصول این ژن در بین جمعیتهای مختلف آرتمیا وجود داشته باشد. بهبیاندیگر جهش دراین ژن بایستی موجب تغییر پیرایش (Gene splicing frame shift) در این ژنوم باشد که سبب تغییر پروتئین حاصل از این ژن میشود. همچنین وجود جهشهای تک نوکلئوتیدی در اگزون شماره 7 میتواند موجب تغییر ساختار پمپ سدیم-پتاسیم در بین جمعیتهای مختلف آرتمیا شود. تغییر ناحیهای در ساختار زیر واحد آلفا از ژن Na+/K+ATPase میتواند احتمالاً موجب تغییر کارایی این پمپ غشایی شود (10).
در زمینۀ ژنتیک مولکولی و تکنیکهای مربوط به آن، نظرات مختلفی ارائهشده است که بهواسطه آنها شناسایی جمعیتهای نادر ژنتیکی فراهم گردیده است. هدف اصلی بسیاری از آزمایشات ژنتیک مولکولی در آبزیان، آنالیز ساختار جمعیتی، تنوع ژنتیکی، ارتباطات گونهای، سیستماتیک و طبقهبندی آنها میباشد (37). در دهههای اخیر بررسی نقش عوامل ژنتیکی در تأثیرپذیری جانداران از عوامل محیطی، اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. بررسی این عوامل ژنتیکی میتواند کمک بسیار زیادی در تعیین جمعیتهای مقاوم به تنشهای محیطی نماید. از روشهای استفادهشده در این بررسیها میتوان از تکنیک RT-PCR-DGGEنام برد. این روش امروزه یکی از مهمترین ابزارها در زمینۀ اکولوژی میکروبی محسوب میشود (44 و 49). همچنین این روش در متمایز کردن سویههای مختلف باکتریایی براساس تفاوت در توالیهایشان از یکدیگر (1 ،16،26 و 47)، شناخت و ردیابی جهش در بین ارگانیسمهای با ارتباط نزدیکتر باهم و در بررسی اکوسیستمهای پیچیده مانند دریاچه، رودخانه، دریا و خاک کاربرد دارد. نمونهای از استفاده از روش DGGEبرای یافتن پلیمورفیسم در اگزون 10 گیرنده هورمون رشد توسط جی و همکاران (1999) انجامشده است (31).
دریاچهی ارومیه در ایران با مساحتی بالغ بر 5000 کیلومترمربع، همیشه بهعنوان یکی از زیستگاههای طبیعی مناسب برای آرتمیا محسوب میشود (14). از زیستگاههای طبیعی دیگر تولید آرتمیا میتوان از دریاچهی بزرگ نمک (Great Salt Lake) در آمریکا که بدون شک نقش حیاتی را در تأمین نیازهای جهانی سیست آرتمیا ایفا میکند، مثال زد (3 ، 9 و 35). البته در چند سال گذشته بهدلیل کاهش نزولات آسمانی در دریاچه ارومیه، میزان شوری آب این دریاچه افزایش چشمگیری پیداکرده و به 350 گرم برلیتر رسیده است (4). شوری بالا باعث کاهش میزان تولید تودهی زنده و سیست آرتمیا به میزان بسیار قابلتوجه شده است (19 و 32). به نظر میرسد متفاوت بودن ساختار ژن Na+/K ATPase در جمعیتهای دوجنسی و پارتنوژنز آرتمیا که ناشی از درجات مختلفی از پلیمورفیسم مولکولی میباشد، قادر میباشد فنوتیپهای مختلفی را برای رشد در شوریهای مختلف ایجاد نماید. این مسئله بررسی ویژگی جمعیتهای مختلف آرتمیا را ازنظر نحوه مقابله بااین شرایط ازنظر مولکولی، ضروری ساخته است. مطالعه حاضر باهدف تأثیر استرس شوری بر روی بیان ژن Na+/K+ATPase با استفاده از اگزون شماره 7 توسط تکنیک RT-PCR-DGGE انجام شد.
مواد و روشها
سیستهای آرتمیای مورداستفاده دراین بررسی از بانک سیست پژوهشکده آرتمیا دانشگاه ارومیه تهیه شدند. این سیستها شامل سیستهای آرتمیا فرانسیسکانا (Artemia fransiscana) و آرتمیای پارتنوژنتیک دریاچه ارومیه (Parthenogenetic Artemia) بودند. سیستهای هردو جمعیت تحت شرایط یکسان (آب دریای ppt35 فیلتر شده با فیلتر 45/0 میکرون، دمای 25 درجه سانتیگراد و نور و هوادهی به حد کافی) در ظروف فالکون مخروطی براساس پروتکل استاندارد تخمگشایی گردید (20). این بررسی در 3 تیمار شوری (180،120و60 گرم در لیتر) و هر تیمار با 3 تکرار انجام شد. از هر جمعیت آرتمیا تعداد500 عدد لارو اینستار یک شمارششده و به داخل ظروف استوانهای مخصوص حاوی 1 لیتر (به ازای هر آرتمیا دو میلیلیتر آب) منتقل گردید. دمای پرورش1 ±26 درجه سانتیگراد و هوادهی از ته ظرف مخروطی با کمک پیپت انجام شد. براساس نتایج کارهای آقای کاتیو و همکاران (1992) غذای مورد استفاده در پرورش آرتمیا، ترکیبی از جلبک Dunaliella salina با غلظت Cells/ml106×18 و مخمّر فرموله شده lansy Pz با غلظت g1 در ml150سرم فیزیولوژیک 9% بود (25). شوری ظروف پرورش، هرروز یکبار توسط شوریسنج اندازهگیری میشد و در صورت افزایش یا کاهش شوری، به ترتیب با اضافهکردن آب مقطّر یا آب دریا، شوری آب تنظیم میشد. تراکم آرتمیا در روز 8 به یک آرتمیا در سه میلیلیتر آب و در روز 14 به یک آرتمیا در چهار میلیلیتر آب کاهش داده شد. در روز 17 پرورش، آرتمیاهای هر تیمار بهطور جداگانه توسط فیلتر 400 میکرومتری جداشده و توسط آب شیر و آب مقطر استریل بهمنظور برداشت نمک و مواد اضافی کاملاً شستشو شدند و به میکروتیوبهای ml5/1 منتقل و در دمای °c80- نگهداری شدند تا سایر آنالیزها بر روی آنها صورت گیرد (17).
تکنیک RT-PCR-DGGE اصولاً"برای کشف تغییرات پایهای و شناسایی تغییرات تصادفی در ساختارDNA و آشکارسازی جهشها است. فراوردههای PCR در این روش، درصورتیکه دارای طول قطعات ژنومی بیشتری باشند پس از بررسی بر روی ژل آگارز تحت تأثیر آنزیم برشدهنده قرار میگیرند و برای جلوگیری از دناتوره شدن کامل قطعات دو رشتهای حاصل از زنجیرهپلیمراز، از یک ناحیه حاوی بالاترین دمای ذوب مصنوعی بهنام GC-clamp با 40-30 جفتباز استفاده میشود (28). سپس قطعات کوچک در محدود ژنومی(bp400-100) جهت مشاهده تغییرات احتمالی بر روی ژل دناتورهکننده پلیآکریلآمید با گرادیان حاصل از اوره و فورمامید در دمای ثابت (معمولاًсº 60-45) به مدت 12 تا 16 ساعت در 45 ولت الکتروفورز میگردند (2 و 49). الکتروفورز DGGEتکنیکی است که براساس اختلاف در دناتوره شدن و جدایی قطعات حاصل ازPCR با اندازه مشابه درشیب اوره - فورمامید استوار است (12، 23، 41، و 42). دراین بررسی، برای استخراج RNA از بافت نمونهها، از کیت مخصوص استخراج RNA (سیناکلون، ایران) استفاده شد. مواد موردنیاز جهت فراگمنت موردنظر (اگزون شماره 7 ژن Na+/K+ATPase) شامل 8/3 میکرولیترآب دیونیزه، 8/1 میکرولیتر MgCl2 ،1 میکرولیتر بافر PCR ،8/0 میکرولیترdNTPs،2/0 میکرولیترTaq پلیمراز و 2/0 میکرولیتر از پرایمرهای (1) ex7 و dE-R بودند که در یک میکروتیوب 2 میلیلیتری باهم مخلوط شدند و سپس به تعداد نمونهها در میکروتیوبهای کوچک مخصوص PCR تقسیم شدند. سپس آنها به دستگاه ترموسایکلر منتقل شدند و براساس پروتکل دمایی (10) cDNA ساخته شد. پرایمرهای مورداستفاده در این مرحله دارای توالی نوکلئوتیدی به شرح زیر بودند:
d-ER: 5'-ccg-ggg-ccc-gcg-ggc-ccc-cgg-gcc-ggg-ccc-ggg-gaa-ttc-agc-acg-act-gca-aa--3'
ex7(1): 5'-cag-cca-aac-gta-tgg-ctt--3'
بعد از اتمام سیکلهایPCR ، 10 میکرولیتر از نمونهها برای تأیید موفقیت PCR بر روی ژل آگارز یک درصد در بافر تریس/ بورات/EDTA (TBE) حاوی 4 میکرولیتر اتیدیوم بروماید، با استفاده از اشعه ماوراءبنفش (UV) و سیستم تصویربرداری Gel-documenatation آزمایش شدند و بقیه آن برای استفادههای بعدی در دمایoC4 قرار داده شدند. تکنیک DGGE براساس پروتکل (39) انجام شد و شیب غلظتی مورداستفاده در ژل دناتوره کننده، 50-10 % و ژل آکریلآمید %9 تنظیم شد. نمونهها به مدت 14 ساعت در ولتاژ 120 ولت و در دمای oC57 الکتروفورز شدند. بعد از اتمام زمان الکتروفورز، ژل توسط اتیدیوم بروماید رنگآمیزی شد و سپس زیر اشعه UV موردبررسی قرار گرفت (41 و49).
نتایج
نتایج الکتروفورز تکثیر قطعه موردنظر بوسیله پرایمرهای اختصاصی نشان داد که در تمامی نمونههای موردمطالعه ، یک قطعه حدوداً 280 جفت بازی بصورت کامل تکثیر یافته است. شکل 1 نشاندهنده این باند در تعدادی از نمونهها در مقایسه با مارکر وزنی میباشد.
شکل 1- باندهای بدست آمده از الکتروفورز نمونه با وزن bp 280
قطعه اگزون 7 از ژن Na+/K+ATPaseبرای تعیین توالی به شرکت موردنظر ارسال شد و تعیین توالی نوکلئوتیدی گردید. شکل 2 نشاندهنده توالیهای مرتبشده در یک نمونه از هر جمعیت میباشد. این نتایج نشان داد که اختلافات بسیار کوچکی در ناحیه موردنظر برای اگزون مورد بحث وجود دارد، با بررسی توالی نوکلئوتیدی اگزون شماره7 متعلق به A. franciscana تعیین توالی شده در این تحقیق و ترجمه اسیدهای آمینه آن (شکل 3-الف) بررسیها نشان میدهد که در محصول نهایی هیچ تغییری مشاهده نمیشود(شکل 3- ب)، با توجه به اینکه تنها اختلاف یافت شده در ناحیه موردبررسی فقط در مولکول DNA یافت شد و هیچ اثری از اختلاف در محصول جهش یافت شده در این اگزون یافت نشد لذا با انجام Reverse transcriptase PCR محصول حاصل از این ژن در الکتروفورز گرادیانت ژل دناتورهکننده موردبررسی قرارگرفت. این بررسی نشان داد که محصول تولیدشده از این ژن در A. franciscana هموزیگوت بوده درحالیکه در آرتمیای پارتنوژنتیک (parthenogenetic Artemia) هتروزیگوت و حاصل ترجمه پروتئینی با دو آلل مختلف میباشد. جالب اینکه هیچ تفاوتی در نمونههای مورد بررسی در شوریهای مختلف مشاهده نشد و ظاهراً تنها اختلاف موجود در جمعیت آرتمیا میباشد (شکل 4).
بحث
نتایج مطالعات دیگران نشان داده است برخی از جمعیتهای آرتمیا دارای مقاومت بیشتری نسبت به نوسانات شوری دارند که باعث تولید سویههای مختلفی از آرتمیا شده است (8 ، 14، 32 و 50).
Parthenogenetic AGCCGTCGAAACCCTTGGCTCCACCTCAACAATTTGCTCAGATAAGACCGGCACCCTCAC 60
A.franciscana AGCCGTCGAAACCCTTGGCTCCACCTCAACAATTTGCTCAGATAAGACTGGCACCCTGAC 60
************************************************ ******** **
ParthenogeneticACAAAACCGTATGACAGTCGCTCACATGTGGTTCGATGGAACGATCACTGAGGCTGATAC 120
A.franciscanaTCAAAACCGTATGACAGTCGCTCACATGTGGTTCGACGGAACGATCACCGAGGCTGATAC 120
*********************************** *********** ***********
ParthenogeneticTACTGAAGATCAGTCAGGGGCTCAGTTTGATAAATCATCGGCTGGATGGAAAGCTCTTGT 180
A.franciscanaTACAGAAGATCAATCAGGGGCTCAGTTTGATAAATCATCTGCTGGATGGAAAGCTCTTGT 180
*** ******** ************************** ********************
Parthenogenetic GAAAATTGCCGCTCTTTGCAGTCGTGCTGAATTCA 215
A.franciscana TAAAATTGCCGCCCTTTGCAGTCGTGCTGAATTCA 215
شکل2- سکانس مرتب شده توسط نرمافزار در 2 جمعیت مختلف آرتمیا
شکل 3- الف) توالی نوکلئوتیدی اگزون شماره7 متعلق به A. franciscana تعیین توالی شده در این تحقیق و ترجمه اسیدهای آمینه آن. |
شکل 3- ب) بررسی جهش یافت شده در اگزون 7 ژن Na/K Atpase. این بررسی نشان میدهد که باوجود یافته شدن جهش در این ناحیه در محصول نهایی هیچ تغییر مشاهده نمیشود. |
شکل4 - ژل الکتروفورز DGGE در دو آرتمیای موردمطالعه در شوریهای مختلف
تحمل این شرایط مدیون پمپ پروتئینی بسیار مهمی به نام Na+/K+ATPase میباشد که ازنظر کارایی در آرتمیا منحصربهفرد میباشد (34). اهمیت این پمپ در آرتمیا در تحمل محیطهایی با فشار اسمزی بالا، در نتیجه عملکرد این پروتئین در انتقال Na+ و K+ از غشای پلاسمایی به اثبات رسیده است (22 و 24). بررسیهای برخی محققان، نشان داده است بخشی از سازگاری با تنشهای شوری میتواند به ساختار مولکولی ژن کنترلکننده
Na+/K+ ATPaseارتباط داده شود که در اغلب موجودات با ساختار متفاوتی وجود دارد (34 و 36). نتایج بررسی این ژن و ژنهایی مانند آن میتواند از دو دیدگاه مهم باشد: دیدگاه اول بررسی مکانیسم و کارکرد ژنتیکی پمپ Na+/K+ATPase که ازنقطهنظر افزایش دانش در حوزه علوم پایه دارای اهمیت زیادی میباشد و دیدگاه دوم بررسی مقاومت دو گونه مهم آرتمیا در برابر شوری و ارتباط آن با بحثهای ژنتیکی میباشد که دیدگاه اخیر درنهایت میتواند با بررسیهای بیشتر و همچنین مهندسی ژنتیک منجر به تولید آرتمیاهایی باشد که دارای اندازه مناسب برای اهداف آبزیپروری درعینحال مقاوم در برابر نوسانات محیطی باشد.
نتایج مطالعات بر روی ساختار مولکولی ژن Na+/K+ ATPase نشان داده است ژنهای کدکننده زیرواحد 1α از پمپ Na+/K+ATPase علائمی از وجود یک مکان پلیمورفیک را در A. franciscana نشان دادهاند و ایزوفرم α1 این پمپ احتمالاً نقش کلیدی در سازگاری
A. franciscana به شوری بازی میکند (30). این تغییرات میتواند حاصل جهشهایی در بخشهایی از ساختار ژن کنترلکننده این پمپ در برخی از گونههای آرتمیا باشد. در توضیح توانایی جهشها و یا تغییرات تک نوکلئوتیدی در تغییر ساختار سهبعدی و عملکرد پروتئینها تاکنون تحقیقات زیادی انجامشده و جهشهای تک نوکلئوتیدی مسئول صدها ناهنجاری همچون بیماری داسی شکل گلبولهای انسان تشخیص دادهشده است (33 و 46). لذا وجود چنین جهشهای تک نوکلئوتیدی در اگزون شماره 7 در آرتمیا هم میتواند موجب تغییر ساختار پمپ Na+/K+ATPase در بین جمعیتهای مختلف آن باشدکه جایی در ساختار زیرواحد 1α از این ژن موجب تغییر شده و احتمالاً موجب کاهش یا افزایش کارایی این پمپ میشود. در این تحقیق تأثیر شوریهای مختلف بر روی بیان ژن پمپNa+/K+ATPase با استفاده از بررسی ناحیه اگزون شماره 7 توسط تکنیک RT-PCR-DGGE انجام شد.نتایج نشان داد که اختلافاتی در ناحیه موردبررسی وجود دارد که با نتایج تحقیقات قبلی همخوانی دارد و میتواند توجیهکننده توانایی متفاوت دو جمعیت آرتمیا موردبررسی دراین تحقیق در تحمل شوریهای مختلف باشد.
در مرحله بعد برای بررسی بیشتر این اختلافات، با انجام Reverse transcriptase PCR محصول حاصل ازاین ژن، از طریق تکنیک PCR-DGGE موردبررسی دقیقتر قرارگرفت. نتایج نشان داد محصول تولیدشده از این ژن در A. franciscana هموزیگوت بوده درحالیکه در آرتمیای پارتنوژنز (parthenogenetic Artemia) هتروزیگوت و حاصل ترجمه، پروتئینی از دو آلل مختلف میباشد. نتایج PCR-DGGE توسط تعیین توالی و محاسبه فاصله ژنتیکی تنوع نوکلئوتیدی در اگزون 7 بین جمعیتهای مدنظر در این بررسی، این فرضیه را مطرح نمود که احتمالاً این اگزون دارای نقش بسیار مهمی در ساختار پمپ Na+/K+ATPase میباشد که در طی روند تکاملی آرتمیا و تولید سویههای دوجنسی و پارتنوژنز نقش دارد (10). پیشازاین بهقصد جستجو مارکرهای مولکولی مناسب، بهطور کلی 730 نمونه از 23 جمعیت آرتیما از نواحی مختلف دنیا برای پیدا نمودن اختلافات مولکولی در این ناحیه مورد مطالعه قرارگرفت (40). در این تحقیق روش Chelex برای استخراجDNA از سیست (27) و روش SDS-کلروفرم برای استخراج DNA از افراد بالغ مورداستفاده قرارگرفت (45). اگزون شماره 7 این ژن با استفاده از آغازگرهای اختصاصی جنس آرتمیا تکثیر یافت.برش آنزیمی قطعه 280 جفت بازی بوسیله 8 آنزیم برش آندونوکلئاز نتوانست هیچ تفاوت مولکولی در این اگزون را نمایش دهد. استفاده از روش DGGE برای تفکیک محصول PCR بر روی ژل دناتورهکننده نشان داد که این اگزون بهشدت در بین گونههای آرتمیا پلیمورفیسم دارد که قبلاً توسط تکنیک RFLP شناسایی نشده بود (10).
بههرحال روش RT-PCR روش پیشرفته و دقیقی میباشد که بهعنوان یک روشSemi quantitaive جهت ارزیابی Up regulation یک ژن موردتوجه قرارگرفته است. با استفاده از این روش، بیان ژن در جنینهای دیاپوز
A. franciscana (43) و همچنین میزان بیان DNA متیل ترانسفراز 2 در طول تمام مراحل رشد در اینگونه تعیین شد (29). در تحقیقی دیگر نیز میزان بیان ژن زیر واحد آلفا پروتئین کیناز فعال شونده با AMP (AMPK) در طول رشد و در پاسخ به استرس در A. franciscana توسط این روش صورت گرفت (51).