بررسی تغییرات جمعیت حیات وحش و تغییرات رویشگاه‌های پارک ملی گلستان با استفاده از رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس و حفاظتگر حیات وحش

2 دانشکده محیط زیست، پردیس فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

روند طبیعی و تکاملی اکوسیستم‌ها و یا فشارهای ناشی از فعالیت‌های انسانی ممکن است تغییراتی در اکوسیستم‌ها و رویشگاه‌های طبیعی به وجود آورد. این تغییرات بر پراکندگی و جمعیت حیات وحش مؤثر است. در این مطالعه به عنوان یکی از چالش‌های پیش روی مناطق حفاظت شده، تغییرات رویشگاه‌های پارک ملی گلستان و تغییرات جمعیت پستانداران شاخص آن در طول 44 سال مورد بررسی قرار گرفته است. داده‌های مربوط به تغییرات رویشگاه‌ها از تصاویر ماهواره لندست استخراج و در سه کلاس جنگل، درختزار و مرتع با روش نظارت شده و استفاده از نمونه تعلیمی و نرم افزارهای ENVI 5.3k و Arc GIS طبقه‌بندی شده است. داده‌های مربوط به سرشماری جمعیت گونه‌های شاخص حیات وحش از سال 1351 تا 1396 خورشیدی جمع‌آوری شده است. نتایج نشان می‌دهد که رویشگاه جنگلی 4689 هکتار و رویشگاه درختزار 2377 هکتار کاهش مساحت داشته‌اند. همچنین تحلیل فضایی با استفاده از متریک های بوم شناسی سیمای سرزمین نشان می‌دهد زیستگاه‌های جنگل و درختزار در حال تکه‌تکه شدن و از هم گسیختگی هستند. اما رویشگاه استپی دارای افزایش مساحت 6821 هکتار بوده‌است. استپ در حال پیشروی و گسترش در مناطق جنگلی است. جمعیت حیات وحش در دو نوع رویشگاه جنگل و درختزار با کاهش جمعیت مواجه بوده‌اند. جمعیت مرال از 2100 فرد به 260 فرد و قوچ و میش از 10500 فرد به 3782 فرد کاهش یافته است. این نتایج نشان می‌دهد که تغییرات در رویشگاه‌های پارک ملی گلستان باید به عنوان یک عامل اصلی در کنار سایر عوامل، موجب تغییرات در جمعیت حیات وحش شده باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Wildlife population trends and Investigating land cover changes using landscape ecological approach in Golestan National Park, Iran

نویسندگان [English]

  • Pooriya Sepahvand 1
  • Lobat Zebardast 2
  • Ahmadreza Yavari 2

1 Wildlife Conservationist

2 School of Environment, College of Engineering, University of Tehran, Tehran, I.R. of Iran.

چکیده [English]

Natural and evolutional changes in ecosystems and pressures of human activities might cause changes in natural ecosystems. These changes affect the population and distribution of wildlife. Facing the current environmental challenges for protected areas, we asked how land cover changes affect distribution and population of large mammals in almost four decades in Golestan National Park. We extracted land cover data from the Landsat satellite for the past 44 years and classified them into three main habitat types including forest, scrubland and steppe areas using post-classification analysis approach in Arc-GIS and Envi 5.3k. The population data of Caspian red deer (Cervus elaphus), bezoar goat (Capra aegagrus), urial (Ovis vignei), goitered gazelle (Gazella subgutturosa), Persian leopard (Panthera pardus) from 1972 to 2017 was also collected. Our results showed that forests and scrublands have been shrinking 13.54% (4689 ha), 7.26% (2377 ha), respectively; however, In addition spatial analysis using the metric of remote sensing showed that the forest and scrubland habitats are under fragmentation. steppe area has increased 34% (6821ha). In addition, other results demonstrated that population of mammals have faced a severe decline: Caspian red deer (2100 vs. 260 individuals between 1974-2014), bezoar goat (4250 vs. 519 individuals between 1978-2014), Urial (4000 vs. 3800 between 1967-2017). We concluded that understanding the trends of land cover changes need to be taken into account to manage wildlife population trends.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Landscape ecological approach
  • Golestan National Park
  • Satellite images
  • Remote sensing
  • wildlife

بررسی تغییرات جمعیت حیات وحش و تغییرات رویشگاه­های پارک ملی گلستان با استفاده از رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین

پوریا سپهوند، لعبت زبردست* و احمدرضا یاوری

ایران، تهران، دانشگاه تهران، پردیس فنی، دانشکده محیط زیست

تاریخ دریافت: 28/06/1399          تاریخ پذیرش: 16/03/1401

چکیده

روند طبیعی و تکاملی اکوسیستم­ها و یا فشارهای ناشی از فعالیت­های انسانی ممکن است تغییراتی در اکوسیستم­ها و رویشگاه­های طبیعی به وجود آورد. این تغییرات بر پراکندگی و جمعیت حیات وحش مؤثر است. در این مطالعه به عنوان یکی از چالش­های پیش روی مناطق حفاظت شده، تغییرات رویشگاه­های پارک ملی گلستان و تغییرات جمعیت پستانداران شاخص آن در طول 44 سال مورد بررسی قرار گرفته است. داده­های مربوط به تغییرات رویشگاه­ها از تصاویر ماهواره لندست استخراج و در سه کلاس جنگل، درختزار و مرتع با روش نظارت شده و استفاده از نمونه تعلیمی و نرم افزارهای ENVI 5.3k  و Arc GIS طبقه­بندی شده است. داده­های مربوط به سرشماری جمعیت گونه­های شاخص حیات وحش از سال 1351 تا 1396 خورشیدی جمع­آوری شده است. نتایج نشان می­دهد که رویشگاه جنگلی 4689 هکتار و رویشگاه درختزار 2377 هکتار کاهش مساحت داشته­اند. همچنین تحلیل فضایی با استفاده از متریک های بوم شناسی سیمای سرزمین نشان می‌دهد زیستگاه­های جنگل و درختزار در حال تکه­تکه شدن و از هم گسیختگی هستند. اما رویشگاه استپی دارای افزایش مساحت 6821 هکتار بوده­است. استپ در حال پیشروی و گسترش در مناطق جنگلی است. جمعیت حیات وحش در دو نوع رویشگاه جنگل و درختزار با کاهش جمعیت مواجه بوده­اند. جمعیت مرال از 2100 فرد به 260 فرد و قوچ و میش از 10500 فرد به 3782 فرد کاهش یافته است. این نتایج نشان می­دهد که تغییرات در رویشگاه­های پارک ملی گلستان باید به عنوان یک عامل اصلی در کنار سایر عوامل، موجب تغییرات در جمعیت حیات وحش شده باشد.

واژه های کلیدی: بوم­شناسی سیمای سرزمین- پارک ملی گلستان- تصویر ماهواره­ای- سنجش از راه دور- حیات وحش

* نویسنده مسئول، تلفن: 02161113584  ، پست الکترونیکی: lzebardast@ut.ac.ir

مقدمه

 

بر‌اساس تعریف اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN)، پارک ملی منطقه­ای است که بیشتر برای حفظ یکپارچگی یک یا چند بوم­سازگان برای نسل‌های حاضر و آینده تحت حفاظت قرار می­گیرد. همچنین هر گونه بهره‌برداری یا سکونت زیان‌آور که موجودیت منطقه را به خطر می‌اندازد حذف می­شود و زمینه‌های لازم برای استفاده‌های معنوی، علمی، آموزشی و تفرجگاهی سازگار با محیط زیست فراهم می­شود(11). در چند دهه گذشته، بروز مسائل بیشمار در محیط زیست موجب شده است جامعه انسانی دریابد که گستره آثار و فعالیت‌های وی در محیط­زیست بدون حد و مرز است(18). این آثار اغلب به صورت غیرمستقیم و به علت تغییرات روی داده در اراضی مجاور مناطق تحت حفاظت و گاه به صورت مستقیم و از طریق حضور کاربری‌های ناسازگار درون آن­ها سبب تخریب ساختار و جلوگیری از تحقق اهداف و عملکردهای این مناطق می‌شود(26). بنیان اساسی محیط زیست هر منطقه پوشش طبیعی آن است(16) و پوشش/کاربری زمین یکی از مهمترین عواملی است که انسان از طریق آن محیط زیست را تحت تاثیر قرار می­دهد(14). پس بررسی روند تغییرات پوشش/کاربری زمین به ایجاد درک صحیحی از نحوه تعامل انسان و محیط زیست منجر می­شود. به دلیل ماهیت و نقش پارک­های ملی، این مسئله در مورد پارک­های ملی از اهمیت بیشتری برخوردار است(15). به این منظور، حفاظت و پایش دائمی تغییرات مناطق حفاظت شده با هدف اتخاذ شیوه­های مدیریتی مناسب و پیشگیری از ادامه روند عوامل مخرب ضروری است. ارزیابی روند تغییرات در منابع بوم شناختی در اتخاذ تصمیم­های  مورد نیاز  به  مدیران  کمک  می­کند(22).

پارک ملی گلستان نیز در سالیان گذشته از گزند فعالیت‌های مخرب که به صورت مستقیم و غیر مستقیم موجب تغییر ساختاری در آن شده است در امان نبوده و از نظر سیمای سرزمین و پیوستگی لکه­های زیستگاهی و در پی آن تغییرات جمعیت حیات وحش دچار تحولاتی شده است. پیوستگی لکه­های زیستگاهی تاثیر بسزایی در انتشار و پویایی فراجمعیت‌‌ها و در نهایت بقای گونه‌ها دارد و این مسئله موجب شده که این موضوع جایگاه بسیار مهمی در حفاظت از زیستگاه‌ها داشته باشد(24). در این مطالعه با استناد به تصاویر ماهواره­ای، به بررسی میزان تغییرات ساختاری رویشگاه­های پارک ملی گلستان و همچنین آمارهای ارائه شده از طرف سازمان حفاظت محیط­زیست در مورد جمعیت حیات­وحش پرداخته می­شود. همچنین از مطالعات صورت گرفته با هدف تخمین جمعیت حیات­وحش در این پارک ملی توسط سایر نهادها و افراد نیز استفاده خواهد شد.

اهداف این تحقیق را می‌توان در موارد ریز خلاصه نمود:

1- تعیین میزان تغییرات ساختاری سیمای سرزمین در پارک ملی گلستان با محاسبه متریک های بوم شناسی سیمای سرزمین

2- جمع آوری اطلاعـات مربـوط به جمعیت و بـررسـی

تغییرات جمعیت گونه­های شاخص حیات وحش در پارک ملی گلستان

3- بررسی تاثیر تغییرات ساختاری بر جمعیت گونه­های شاخص حیات وحش

مواد و روشها

منطقه مورد مطالعه: پارک ملی گلستان به عنوان نخستین پارک ملی ایران در شرق  استان گلستان، شمال غربی استان خراسان شمالی و شمال استان سمنان واقع شده است. این منطقه با مساحت حدود ۸۷ هزار هکتار در منتهی الیه شرقی جنگل‌های هیرکانی قرار دارد(2)(نقشه شماره 1). میانگین بارندگی در مناطق مختلف این پارک هم از حدود ۷۰۰ میلی متر تا ۱۵۰ میلی متر در سال به ترتیب در غرب و شرق منطقه متغیر است(1). اصلی‌ترین مسیر ارتباطی شمال کشور و استان های خراسان شمالی و رضوی از این پارک می‌گذرد. این جاده دقیقا در طولانی‌ترین و پست­ترین دره این منطقه کوهستانی احداث شده است که منطقه را به دو بخش تقسیم می‌کند(1). به دلیل اختلافات ارتفاعی زیاد منطقه و وجود رویشگاه­ها و زیستگاه­های مختلف، تنوع زیستی بالایی در آن مشاهده می‌شود. تنوع پوشش گیاهان اصلی پارک به دلیل وجود اقلیم‌های مرطوب، نیمه­مرطوب و معتدل است(1). مهمترین گونه‌های گیاهی این محدوده حفاظت شده شامل بلند مازو(Quercus castaneifolia)، ممرز(Carpinus betulus)، انجیلی(Parrotia persica)، نمدار( Tilia begontfolia)، خرمندی( Diospyros lotus)، زبان گنجشک(Frasxinus excelsior)، پلت(Acer velutinum)، شیردار (ِAcer cappadocicum)، کرکو (Acer monspessulamum)، آزاد(Zelkova Carpinlfolla)، اوری (Quercus macranthera)، توسکا (Alnus subcordata)، ملج (Uhmus glabra)، بارانک (Sorbus torminalis) و ارس(Juniperus  excelsa ) است(2).

 

نقشه 1- منطقه مورد مطالعه و مناطق حاشیه­ای آن

 

پارک ملی گلستان نخستین منطقه حفاظت شده در ایران است که عنوان پارک ملی را به خود اختصاص داده است. در اطراف پارک ملی گلستان  چهار منطقه حفاظت شده(قرخود، زاو الف، زاو ب و لوه) وجود دارد که نقش بسیار مهمی در حمایت و پویایی پارک ملی دارند و به عنوان سپر و  ضربه­گیر عمل می‌کنند. پارک ملی گلستان بدلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود آخرین حد رویش‌های جنگلی هیرکانی را در البرز شرقی و در مرز تحول آن بسمت چیرگی رویش‌های ایرانی و تورانی  قرار گرفته است(2).

این پارک بدلیل شرایط کوهستانی خود دارای کمربندهای ارتفاعی متعدد از دشت تا کوهستان است. این کمربندها بین دو حد ۴۵۰ و ۲۴۰۰ متر از سطح دریا قرار گرفته‌اند. شرایط آب و هوایی در این منطقه از غرب به سمت شرق و همین طور در طول دشت تا کوهستان به­ شدت متغیر است به همین دلیل از ویژگی‌های آب و هوایی متنوعی برخوردار است که از اقلیم خشک تا نیمه­مرطوب گسترده هستند. شرایط توپوگرافی و تنوع شکل زمین، میکرو اقلیمی  محلی را بیش از پیش توسعه داده‌اند. این عوامل باعث شده‌ که تنوع زیستگاهی و رویشگاهی به شدت توسعه پیدا کنند. تنوع رویشگاهی و زیستگاهی پارک ملی گلستان شامل زیستگاه‌های جنگلی، جنگل‌های خزان کننده مناطق پست هیرکانی، جنگل‌های خزان کننده مناطق مرتفع هیرکانی، بیشه‌های خزان کننده هیرکانی، زیستگاه‌های خشکی پسند و زیستگاه‌‌های مناطق استپی، زیستگاه‌های بینابینی و سوزنی برگ، زیستگاه‌های مناطق مرتفع و صخره­ای می­شود. گونه­های جانوری شاخص این زیستگاه­ها که در این مطالعه مورد تحقیق قرار می­گیرند شامل: پلنگ(Panthera pardus)، مرال(Cervus elaphus)، قوچ ومیش(Ovis vignei) و آهو(Gazella subgutturosa) هستند(2).

تهیة نقشة پوشش  گیاهی  و تغییرات آن: در این مطالعه با توجه به مدت زمان بررسی یعنی حدود ۴۴ سال و در دسترس بودن تصاویر و محدوده باندی تحت پوشش ماهواره‌های متعدد، ماهواره­های سری لندست انتخاب شدند(جدول 1). برای تحلیل پوشش گیاهی در سه کلاس مرتع، درختزار و جنگل، سعی شد از تصاویر ماهواره‌ای در ماه اول تابستان و  در زمان حداکثر رشد گیاهان استفاده شود. تاریخ تصاویر، قدرت تفکیک و ماهواره و نوع سنجنده استفاده شده در این  مطالعه در (جدول1) قابل مشاهده است. سپس داده‌ها با کمک نرم افزارهای ENVI 5.3، ArcGIS 10.1 و  Microsoft Office Excel طبقه­بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در پردازش تصاویر ماهواره ای بعد از انجام  تصحیحات اتمسفری و رادیومتریک طبقه­بندی تصاویر انجام پذیرفت. هدف این مرحله تولید تصاویر رقومی است که در آن هر پیکسل باید به یک کلاس مشخص از اشیاء(پوشش زمین با کاربری اراضی) تعلق گیرد. از این طریق در هر کلاس یک مجموعه همگون پیکسل‌ها که از نظر طیفی یکسان هستند جمع‌آوری می‌شود(9). در پردازش و طبقه بندی تصاویر از متریک­های سیمای سرزمین استفاده شده است. متریک­های سیمای سرزمین ابزاری برای کمی کردن خصوصیات مکانی لکه‌ها، کلاس‌ها و یا کل سیمای سرزمین است(17). در مطالعه حاضر با توجه به نوع زیستگاه‌ها و پوشش گیاهی، بررسی‌ها برای سه کلاس جنگل، درختزار و مرتع با توجه به دو معیار زیر انتخاب و محاسبه شدند.

الف. متریک­ها باید مشخصات متفاوت الگوهای سیمای سرزمین را ارائه دهند.

ب. باید نقش آنها در تغییرات ساختاری رویشگاه‌ها در مطالعات پیشین ثبت شده باشد

تهیة نقشة پوشش گیاهی و تغییرات آن: در این مطالعه با توجه به مدت زمان بررسی یعنی حدود ۴۴ سال و در دسترس بودن تصاویر و محدوده باندی تحت پوشش ماهواره‌های متعدد، ماهواره­های سری لندست انتخاب شدند(جدول 1). برای تحلیل پوشش گیاهی در سه کلاس مرتع، درختزار و جنگل، سعی شد از تصاویر ماهواره‌ای در ماه اول تابستان و  در زمان حداکثر رشد گیاهان استفاده شود. تاریخ تصاویر، قدرت تفکیک و ماهواره و نوع سنجنده استفاده شده در این  مطالعه در (جدول1) قابل مشاهده است. سپس داده‌ها با کمک نرم افزارهای ENVI 5.3، ArcGIS 10.1 و  Microsoft Office Excel طبقه­بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در پردازش تصاویر ماهواره ای بعد از انجام  تصحیحات اتمسفری و رادیومتریک طبقه­بندی تصاویر انجام پذیرفت. هدف این مرحله تولید تصاویر رقومی است که در آن هر پیکسل باید به یک کلاس مشخص از اشیاء(پوشش زمین با کاربری اراضی) تعلق گیرد. از این طریق در هر کلاس یک مجموعه همگون پیکسل‌ها که از نظر طیفی یکسان هستند جمع‌آوری می‌شود(9). در پردازش و طبقه بندی تصاویر از متریک­های سیمای سرزمین استفاده شده است. متریک­های سیمای سرزمین ابزاری برای کمی کردن خصوصیات مکانی لکه‌ها، کلاس‌ها و یا کل سیمای سرزمین است(17). در مطالعه حاضر با توجه به نوع زیستگاه‌ها و پوشش گیاهی، بررسی‌ها برای سه کلاس جنگل، درختزار و مرتع با توجه به دو معیار زیر انتخاب و محاسبه شدند.

الف. متریک­ها باید مشخصات متفاوت الگوهای سیمای سرزمین را ارائه دهند.

ب. باید نقش آنها در تغییرات ساختاری رویشگاه‌ها در مطالعات پیشین ثبت شده باشد

 

جدول 1 - مشخصات سنجنده‌های ماهواره لندست

ماهواره

سنجنده

قدرت تفکیک مکانی(متر)

تاریخ تصویر برداری

تعداد باند

Landsat 1

MSS

۶۰

5 جولای 1973

4

Landsat 5

TM

۳۰

3 جولای 1988

7

Landsat 7

ETM

۳۰

20 جولای 2000

7

Landsat8

OLI

۳۰

28 ژوئن 2017

9

 

 

متریک­های مورد محاسبه برای سه کلاس رویشی جنگل، درختزار و مرتع در پارک ملی گلستان شامل متریک مساحت لکه(CA)، متریک درصد مساحت لکه(PLAND)، متریک تعداد لکه(Nump)، متریک بزرگی لکه (LPI)، متریک  میانگین اندازه لکه(Mps)، مجموع کل لبه لکه (TE)، تراکم لبه(ED)، متوسط نسبت محیط به مساحت(MPAR) و مساحت هسته هرکلاس(TCA) بودند( جدول 2).

 

 

جدول 2 - سنجه‌های محاسبه شده سیمای سرزمین

 

نوع متریک

دامنه

واحد

۱

مساحت لکه (ca)

∞ - ۰

-

۲

درصد مساحت لکه

۱۰۰-۰

درصد

۳

تعداد لکه ( Np)

∞ - ۱

-

۴

بزرگی لکه (LPI)

∞ - ۱

هکتار

۵

میانگین اندازه لکه  Mps))

∞ - ۱

هکتار

۶

مجموعه کل لبه لکه (TE)

∞ - ۱

-

۷

تراکم لبه (ED)

∞ - ۱

-

۶

متوسط نسبت محیط به مساحت (MPAR)

۱-۰

-

۷

سنجه مساحت هسته هر کلاس(TCA)

∞ - ۱

هکتار

۸

سنجه میزان هسته لکه (TCAI)

۱۰۰-۰

درصد

۹

سنجه مساحت هسته نسبت به مساحت کل (CAD)

۱-۰

 

 

 

در مطالعه حاضر با بررسی­های میدانی انجام شده و شناخت نسبی از رویشگاه­های پارک ملی گلستان از روش طبقه­بندی نظارت شده با معرفی نمونه­های تعلیمی استفاده شد. از همین رو برای کلاس جنگل انبوه در محدوده جنوبی آدنسد انتخاب شد که شاخص مناطق جنگلی هیرکانی و خزان کننده هستند. ناحیه ذکر شده  هم جنگل‌ مرتفع و هم جنگل­های پست پارک ملی گلستان را شامل می‌شود. برای کلاس درختزار دامنه شمالی کوه دیوار کجی با پوشش پراکنده درختی انتخاب شد. برای کلاس مرتع هم دشت میزابایلو به عنوان بهترین محدوده تعلیمی برای این نوع از پوشش انتخاب شد. سپس ماتریس خطا  با استفاده از ضریب کاپا به عنوان معیاری برای سنجش صحت طبقه­بندی و درصد اطمینان آن استفاده شد که نتایج آن در جدول شماره 3  قابل مشاهده است.

 

جدول 3 – ضریب­ کاپا محاسبه شده برای تصاویر و طبقه بندی در سال­های برداشت تصاویر ماهواره­ای

 

تصویر ماهواره ای سال

ضریب کاپا

1

1973

98/0

2

1988

99/0

3

2000

99/0

4

2017

99/0

 

گونه­های شاخص حیات وحش: شناسایی و دانستن اندازه جمعیت گونه­های مختلف یکی از ابزارهای اصلی در مدیریت حیات وحش محسوب می شود. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) گونه­های جانوری را بر اساس حداقل اندازه جمعیت و یا مرز آستانه کاهش آنها ارزیابی نموده و فهرست سرخ خود را با این معیار تهیه می‌کند. برآورد صحیح جمعیت حیات وحش به مدیران منابع طبیعی و تنوع زیستی این اجازه را می‌دهد تا بتوانند به بهترین نحو در خصوص روند جمعیتی گونه­ها، ارزیابی تهدیدهای آنها و لزوم  دخالت‌های انسانی تصمیم گیری نمایند.

گونه‌های انتخاب شده برای بررسی روند تغییرات جمعیت در این مطالعه، گونه‌های شاخص زیستگاه‌های پارک ملی گلستان هستند که محدوده  پراکندگی آنها در محدوده پارک ملی گلستان در نقشه 2 قابل ملاحظه است. با توجه به طبقه­بندی کلی رویشگاه‌های پارک ملی به سه دسته مرتع و مناطق استپی، زیستگاه‌های بینابینی و درختزارها، زیستگاه‌های جنگلی، با استناد به نوع زیستگاه معرفی شده برای گونه­های هدف این مطالعه در کتاب اطلس پستاندارن ایران(1) گونه آهو و قوچ میش به عنوان شاخص زیستگاه‌های مرتعی و استپی انتخاب شده است. گونه قوچ و میش به عنوان شاخص زیستگاه‌های بینابینی و درختزارها و مرال به عنوان گونه شاخص مناطق جنگلی انتخاب شده­اند. پلنگ نیز به عنوان گونه شاخص تمامی زیستگاه­ها انتخاب شده­ است.

 

 

       

     

نقشه 2- محدوده پراکندگی گونه­های شاخص حیات وحش در پارک ملی گلستان

 

 

نتایج

متریک­های سیمای سرزمین: در بررسی‌های متریک سیمای سرزمین برای پارک ملی گلستان، زیستگاه جنگلی در بازه زمانی 44 ساله دارای بیشترین تغییرات در میان سه کلاس مد نظر بوده است. به طوری که مساحت کلی این زیستگاه به مقدار 5/13درصد­­(4689 هکتار) کاهش داشته است. همچنین تعداد لکه(Np)، اندازه لکه(Mps) و درصد مساحت لکه(Pland) در زیستگاه جنگلی همگی روند کاهشی دارند. بررسی متریک‌های مجموع کل لبه لکه(Te)، تراکم لبه(Ed)، متوسط نسبت محیط به مساحت(MPAR) برای کلاس جنگل و مشاهده روند افزایش این سه متریک از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۷ نشان دهنده تغییر شکل لکه‌ها از حالت منحنی و  نرم به حالت سخت و پیچیده است. به طور کل می­توان گفت که گسیختگی و پیچیدگی در زیستگاه جنگلی پارک ملی گلستان در حال وقوع است. این یعنی کاهش سهولت گونه‌ها  برای جابه‌جایی در میان لکه‌های مختلف زیستگاهشان که به طور مستقیم بر پویایی جمعیت و ساختار جوامع اثر می‌گذارد(23). سختی و پیچیده شدن لکه‌ها موجب تغییر در متریک­های مربوط به هسته لکه نیز می‌شود. مساحت هسته هر کلاس(TCA)، درصد میزان هسته هر لکه(TCAI)، مساحت هسته نسبت به مساحت کل(CAD) در محدوده جنگلی  پارک ملی گلستان روندی کاهشی دارند(جدول 4).

بررسی متریک‌های سیمای سرزمین مربوط به کلاس درختزار، مشخص کرد که این ناحیه دارای تغییرات گسترده‌ای در ساختار خود بوده است. زیستگاه‌های بینابینی پارک ملی گلستان در بازه زمانی ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ دارای افزایش مساحت چشمگیری در حدود ۶ درصد (2249 هکتار) بوده­اند که این افزایش مساحت ناشی از کاهش مساحت کلاس جنگل و تبدیل آن به درختزار است که عمدتا در مرز شمالی پارک صورت گرفته است. این کلاس تا سال ۲۰۰۰ تغییرات چندانی در سطح مساحت خود نداشته است. اما در سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ کاهش شدیدی به اندازه  ۱۱.۶۲درصد(3991 هکتار) در مساحت خود را نشان می­دهد. این کلاس در متریک­های تعداد لکه(NP) و میانگین اندازه لکه(MPs) در بازه ۲۹  ساله دارای روندی کاهشی بوده است. درختزارهای پارک ملی گلستان دارای کاهش مساحت و  تغییر در آرایش لکه‌ها به سمت تکه تکه شدگی و از هم گسیختگی هستند. در میان متریک­های مورد بررسی، متریک­های مجموع کل لبه لکه(TE)، تراکم لبه(ED)و متوسط نسبت محیط به مساحت(MPAR) کلاس زیستگاه‌های بینابینی و درختزارها دارای افزایش اندازه هستند. این به معنی افزایش سختی و پیچیدگی لکه‌های کلاس درختزار است. سنجه‌های مربوط به هسته لکه هم شامل متریک مساحت هسته هر کلاس(TCA)، درصد میزان هسته هر لکه(TCAI)، مساحت هسته نسبت به مساحت کل(CAD) کاهش اندازه را در این کلاس نشان می‌دهند. در رویشگاه بینابینی و درختزار نیز همانند رویشگاه جنگلی، ما شاهد کاهش پیوستگی لکه‌ها و تکه تکه شدن زیستگاه هستیم.

تیپ استپی و مرتعی پارک ملی گلستان که مناطق شمالی، جنوبی و شرق پارک را تشکیل می‌دهند رویشگاه­هایی با عناصر ایرانی –تورانی را شامل می­شود. این کلاس در مقایسه با دو کلاس جنگل و درختزار روندی کاملا بلعکس را در دوره ۴۴ ساله داشته است. به طوری که در بررسی متریک‌های سیمای سرزمین، مساحت این کلاس حدود ۳۴ درصد (6821 هکتار) افزایش داشته است. متعاقب این افزایش مساحت، تعداد لکه‌های این کلاس هم ۱۵۱ عدد افزایش یافته است. اما متریک اندازه لکه(Np) در این کلاس در دوره ۲۹ ساله تغییر چندانی نداشته است. عمده تغییرات صورت گرفته در متریک تعداد لکه(Np)، میانگین اندازه لکه(Mps)، مساحت لکه(Ca) در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ رخ داده است. همچنین متریک­های مجموع کل لبه لکه(TE)، تراکم لبه(ED)و متوسط نسبت محیط به مساحت(MPAR) همگی دارای روند افزایشی هستند یعنی بلعکس دو کلاس دیگر این کلاس در حال افزایش روند منحنی و نرم شکلِ لکه‌ها است.

متریک مساحت هسته هر کلاس(TCA)  در کلاس مرتع دارای دو روند متفاوت است. از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۰ میانگین اندازه هسته این کلاس در حال افزایش بوده است اما از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ همزمان با افزایش مساحت این کلاس میانگین اندازه هسته هم کاهش یافته است. در تفسیر این موضوع باید گفت که افزایش مساحت در این کلاس در لکه‌های کوچک اتفاق افتاده است که این لکه‌ها اندازه هسته کوچکی دارند. اما متریک مساحت هسته نسبت به مساحت کل(CAD) در این کلاس دارای افزایش مقدار بوده است آن هم به دلیل افزایش مساحت قابل توجه این کلاس است. در مجموع می­توان  گفت بهبود ساختاری و افزایش کیفیت وضعیت زیستگاه، همچنین افزایش مساحت، تحولاتی هستند که در کلاس استپی و مرتعی  پارک ملی گلستان شاهد آنها بوده­ایم.

جمعیت حیات وحش: برای جمع­آوری داده‌های مربوط به حیات وحش، گونه‌های شاخص پارک ملی گلستان ملاک بررسی قرار گرفتند. از همین رو برای گونه مرال داده­ های مربوط به سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷خورشیدی و ۱۳۷۲ خورشیدی که توسط بهرام کیابی و همکاران(۱۳۷۲) برآورد شده است(2)، گردآوری شد. این برآوردها بر اساس مشاهدات مستقیم و بررسی آثار و علائم گونه و مصاحبه با محیط‌بانان و شکارچی­ها و البته سرشماری‌های صورت گرفته به دست آمده است. چهارمین برآورد جمعیت مرال در پارک ملی گلستان که توسط صوفی و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد(20). صوفی و همکاران در این پژوهش از روش شمارش سرگین (FCS= Fecal Standing Crop Approach) در طول ۳۶ کیلومتر ترانسکت و جمع آوری ۸۰ نمونه سرگین و همچنین  روش برخورد تصادفی (REM= Random Encounter Method) با ۱۵۸۵ تله شب تلاش نمونه برداری  استفاده کرده است. در این روش جمعیت مرال در پارک ملی گلستان با روش برخورد تصادفی ۸۴±۲۵۷ فرد و با روش شمارش سرگین ۴۶±۱۹۴  فرد برآورد شده است.

برآورد جمعیت پلنگ در پارک ملی گلستان در طول چهار دهه گذشته به روش‌های مختلفی صورت پذیرفته است. بر اساس گزارشات سازمان حفاظت محیط زیست اولین برآورد جمعیت به روش انجام مصاحبه با محیط‌بانان و  شکارچی‌ها و در نظر گرفتن اندازه زیستگاه و عادات گونه پلنگ توسط کیابی و همکاران در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ خورشیدی صورت پذیرفت و تعداد ۱۶ تا ۲۲ فرد پلنگ برای  پارک ملی گلستان تخمین زده شد. در دومین برآورد جمعیت که نتایج آن به نظر  دقیق‌تر از مرحله قبل ‌باشد تعداد پلنگ‌های پارک ملی گلستان ۳۰ تا ۴۵ برآورد شده است. این برآورد جمعیت نیز بر اساس بررسی نمایه­ها و انجام مصاحبه با شکارچیان و محیط‌بانان منطقه توسط کیابی و همکاران در سال ۲۰۰۲ میلادی صورت گرفته است(13) اما سومین برآورد جمعیت پلنگ در پارک ملی گلستان  با روش صید و صید مجدد (Capture-Recapture) و استفاده از دوربین تله­ای در ۸۰ ایستگاه دوربین گذاری در تمامی نقاط پارک ملی گلستان صورت پذیرفت. در این پژوهش که در مجموع ۷۸ عکس متفاوت از پلنگ ایرانی در ۳۳ ایستگاه به دست آمد. جمعیت پلنگ‌های پارک ملی گلستان بین ۲۳ تا ۴۲ فرد و ۲۷±۶۱/۴برآورد شد(12). اطلاعات مربوط به جمعیت سه گونه قوچ و میش و کل و بز و آهو همگی از اطلاعات مربوط به سرشماری سالیانه حیات وحش توسط سازمان محیط زیست جمع آوری شده است(5).

جدول 4- تغییرات جمعیت گونه­های شاخص حیات وحش

گونه

1978

1994

2002

2009

2017

مرال

2000

1250

257

-

-

پلنگ

19

-

37

27

-

قوچ و میش

10500

-

-

2780

3780

آهو

257

175

175

178

372

 

 

جدول 5- تغییرات سنجه های سیمای سرزمین از سال 1973 تا 2017 میلادی

 

نقشه 3- نقشه تفکیک رویشگاه‌های پارک‌ملی گلستان در سه کلاس جنگل، درختزار و مرتع. از بالا چپ  مربوط به سال 1973، بالا راست  مربوط به 1998، پایین چپ مربوط به 2000 و پایین راست مربوط به 2017 میلادی است. در فاصله 44 سال بررسی مساحت رویشگاه‌های پارک ملی گلستان در این پژوهش مساحت کل، میانگین اندازه لکه در کلاس جنگل کاهش یافته و تعداد لکه‌ها دارای افزایش بوده است. کلاس درختزار هم مانند جنگل دارای کاهش مساحت کل، کاهش اندازه لکه و افزایش تعداد لکه بوده است. این دو کلاس دارای  افزایش گسیختگی هستند. اما بلعکس در کلاس مرتع ما شاهد افزایش مساحت کل و مساحت لکه و تعداد لکه هستیم.

 

بحث و نتیجه گیری

تمرکز بوم شناسی سیمای سرزمین بر مطالعه بقای گونه در لکه‌ها و زیستگاه‌های خاص در سیمای سرزمین است. در پارک ملی گلستان به عنوان یکی از زیستگاه‌های اصلی گونه‌های شاخص حیات وحش سه نوع زیستگاه جنگلی، بینابینی و درختزار و مرتعی مورد بررسی قرار گرفت. زیستگاه‌های جنگلی که در نیمه‌غربی پارک ملی قرار گرفته‌اند و بر حسب ارتفاع، به دو تیپ مرتفع و پست قابل  تفکیک هستند. این زیستگاه‌ها با کمربند از بیشه‌های انبوه و نیمه انبوه خزان‌‌دار هیرکانی احاطه شده‌اند(3). این پوشش زیستگاه بارزترین گونه جنگلی پارک ملی گلستان یعنی گوزن قرمز یا مرال است که با بررسی سنجه‌های سیمای سرزمین در این مطالعه مشخص شد که این زیستگاه در حال تکه تکه شدگی  و از هم گسیختگی است. تعداد لکه‌های جنگلی از 312 لکه جنگلی به 336 افزایش داشته و مساحت کلاس جنگل از34609 هکتار به 29920 هکتار کاهش یافته است. زیستگاه بینابینی و درختزارهای پارک ملی گلستان بین دو منطقه خشک و استپی در شمال، شرق و جنوب و منطقه مرطوب جنگلی غرب پارک قرار گرفته است. این زیستگاه  به دلیل قرار‌گیری در بین دو نوع  رویشگاه یعنی جنگل‌های هیرکانی و رویشگاه‌های استپی ایرانی – تورانی دارای غذا و پناه کافی و مناسب برای گونه‌های متعدد است که شاخص‌ترین آنها پلنگ و قوچ و میش است(3). تعداد لکه‌های رویشگاه بینابینی و درختزارها از 924 لکه به 1077 عدد افزایش داشته و مساحت کلاس جنگل از 32706  هکتار به 30329  هکتار کاهش یافته است.

تکه‌تکه شدن زیستگاه در بوم‌شناسی سیمای سرزمین دارای دو بخش است. اول از دست دادن زیستگاه که به معنی کاهش مساحت است و دوم آرایش زیستگاه که به معنی کاهش تعداد و اندازه لکه‌ها است(10). پس با توجه به متریک‌های ذکر شده برای کلاس جنگل و درختزار در پارک ملی گلستان، ما شاهد هر دو بخش تکه‌تکه شدن هستیم. تکه‌تکه شدن زیستگاه باعث کاهش سهولت جابه‌جایی گونه در میان لکه‌های مختلف زیستگاه آنها می‌شود و این امر  به طور مستقیم بر پویایی جمعیت و ساختار جوامع  اثر می‌گذارد(8). تکه تکه شدگی سبب کاهش تراکم جمعیت، کاهش پایداری جمعیت، کاهش زادآوری و برازش،  افزایش بیماری و درون‌آمیزی گونه‌های زیستمند در زیستگاه می‌شود. بقای گونه‌ها در سیمای سرزمین هم به وجود لکه‌های زیستگاهی و منابع کافی و هم به قابلیت جابجایی در میان لکه‌ها به منظور غذایابی، زادآوری ،مهاجرت ،انتشار و استقرار افراد بستگی دارد(7). این به معنی کاهش مطلبویت زیستگاه از نظر کیفی و کمی برای گونه‌ های شاخص این دو نوع زیستگاه‌ها یعنی مرال، قوچ و میش و پلنگ است.

با این تفاسیر می‌توان گفت تکه‌تکه شدن، از هم گسیختگی و تغییر شکل لکه‌ها،  به طور مستقیم بر جمعیت مرال و قوچ میش در پارک ملی گلستان تاثیر گذاشته است. جمعیت مرال از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۹ دارای کاهش جمعیتی بیش از ۸۰ درصدی و جمعیت قوچ و میش دارای کاهش جمعیت حدود 60 درصد بوده است. اما برای پلنگ شرایط قدری متفاوت است. گونه‌ها به هر میزان که قدرت انتشار، پهنای آشیان بوم‌شناختی، قدرت زادآوری، گستره خانگی بزرگتر و بیشتری داشته باشد از زیستگاه-های تکه‌تکه شده بهتر از گونه‌های تخصصی بهره می‌برد و در برابر تغییرات زیستگاه مقاومت بیشتری دارد(19) . پلنگ در انواع زیستگاه‌های کوهستانی، استپی، جنگلی و کوه‌های خشک مناطق بیابانی از ارتفاع 200 تا 4000 زندگی می‌کند(4) که این نشان از قدرت انتشار و سازگاری بالای این گونه دارد و دلیلی برای روند تغییرات جمعیتی متفاوت این گونه در مقایسه با مرال و قوچ و میش در پارک ملی گلستان است. رویشگاه استپی پارک ملی گلستان همانطور که پیش‌تر گفته شد دارای افزایش مساحت حدود ۳۴ درصدی معادل 6821 هکتار بوده است. تعداد لکه‌ها در این رویشگاه از  466 لکه به 617 عدد افزایش داشته است. برخلاف دو رویشگاه دیگر این رویشگاه از نظر کیفی و کمی دارای افزایش مطلوبیت بوده است.

با نگاهی کلان به مساحت هر سه رویشگاه، می­توان گفت در مجموع از مساحت زیستگاه‌‌های نامطلوب برای گونه قوچ و میش یعنی زیستگاه جنگلی کاسته شده و به مساحت زیستگاه مطلوب برای اینگونه یعنی رویشگاه‌های استپی و درختزار  افزوده شده است. اما چرا جمعیت قوچ و میش به عنوان یکی از گونه­های شاخص این رویشگاه، در طول دوره 39 ساله­ای که آمار جمعیت این گونه در دسترس است دارای کاهش جمعیت بوده است؟

 با اینکه امروزه تکه­تکه شدن زیستگاه از جدی­ترین تهدید برای تنوع زیستی و علت اصلی بحران انقراض انواع گونه­های زیستی محسوب می­شود(25) اما باید گفت که پیوستگی سیمای سرزمین برای حفاظت گونه لازم است ولی کافی نیست. باید توجه داشت که یک سیمای سرزمین پیوسته بقای گونه­ها را تضمین نمی­کند همانطور که عدم پیوستگی سیمای سرزمین باعث انقراض فوری گونه­ها نمی­شود(20) تأثیرات حاصل از تکه تکه شدن زیستگاه در میان گونه­ها و زیستگاه­ها متفاوت است ولی معمولاً وقتی اثرات شدید خود را نمایان می­کند که حدود 70 %زیستگاه اولیه از دست برود(6) پس می­توان گفت که علاوه بر عوامل ساختاری رویشگاه‌ها عوامل دیگری هم در تغییر جمعیت گونه‌های حیات وحش پارک ملی گلستان موثر هستند. عمده ترین این عوامل را می‌توان اینگونه برشمرد؛

- شکار غیر مجاز

- عبور بزرگراه آسیایی

- تعارض با انسان

- آتش سوزی

- بهره برداری علوفه

پارک ملی گلستان در دوره ۴۴ ساله مورد بررسی این پژوهش دچار تغییرات ساختاری در رویشگاه­های خود شده است به طوری که  ناحیه جنگلی در سال ۱۹۷۳ با مساحت 34609 هکتار  بزرگترین کلاس در میان سه کلاس رویشگاهی  پارک ملی گلستان بوده است اما در سال ۲۰۱۷،  کلاس زیستگاه‌‌های بینابینی و درختزار با مساحت 30329 هکتار عنوان بزرگترین کلاس پارک ملی گلستان را به خود  اختصاص داده است. این تغییرات ساختاری موجب تغییراتی در جمعیت حیات وحش پارک شده است که بجز جمعیت گونه آهو در دشت میرزابایلو، عمدتا از نوع کاهش جمعیت گونه­های شاخص ذکر شده بوده است.

با توجه به تمامی موارد اشاره شده در خصوص روند تغییرات ساختاری رویشگاه­های پارک ملی گلستان در بازه زمانی 44 ساله می­توان گفت که این تغییرات بر جمعیت گونه­های شاخص حیات وحش موثر بوده است. نتایج این مطالعه می­تواند در کاهش تغییرات ساختاری ناشی از فعالیت­های انسانی و متعاقب آن کاهش جمعیت حیات وحش و همچنین حذف تعارضات انسان با حیات­وحش کارآمد باشد. بنابراین می­توان برای کاهش تغییرات ساختاری ناشی از فعالیت­های انسانی از جاده میانگذر پارک ملی گلستان به عنوان یک فرصت استفاده کرد و حالت تهدید گونه آن را تغییر داد. همچنین با پایش مستمر محدوده­های حساس به حریق پارک ملی و بالا بردن امکانات کنترل و نظارت می­توان از ایجاد حریق و از بین رفتن رویشگاه­ها که از عمده دلایل از بین رفتن آنها نیز هست جلوگیری کرد. قطعا آگاهی از روند تغییرات با پایش مستمر ساختار رویشگاه­ها می­تواند درک بهتری از وضعیت آنها ایجاد کند که به مدیریت و حفاظت بهتر پارک ملی کمک خواهد کرد. جلوگیری از تغییرات ساختاری رویشگاه­های پارک ملی گلستان و احیا و بهبود وضعیت انها قطعاً در جمعیت وحش تاثیر­گذار خواهد بود. البته که عواملی مانند ایجاد روگذر حیات­وحش بر روی جاده میان­گذر پارک ملی و تلاش در راستای کاهش شکار غیر مجاز تاثیری بسیار در جمعیت حیات وحش پارک ملی گلستان دارد.

سپاسگزاری

بدین وسیله بر خود لازم میدانم از همکاری اداره کل حفاظت محیط­زیست استان گلستان و کارکنان و محیط­بانان پارک ملی گلستان به ویژه جناب آقای محمد عباسی بابت همکاری و در اختیار قرار دادن اطلاعات تشکر و قدردانی کنیم. همچنین از امیرحسین خالقی حمیدی و نیلوفر رئیسی چهارطاقی در اجرای این مطالعه و نگارش و مرور پیش­نویس مقاله بسیار سپاسگزاریم.

1- اطلس مناطق حفاظت شده ایران. درویش صفت، ع. 1385. سازمان حفاظت محیط زیست، معاونت محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی. ۱۵۷صفحه، ۱۳۸۵
2- پارک ملی گلستان. حسن زاده کیابی، ب .،زهزاد ب، فرهنگ دره شوری،ب. مجنونیان ، ه. گشتاسب میگونی، ح. ۱۳۷۲..۲۰۵ صفحه.
3- مناطق حفاظت شده. مجنونیان، ه. ۱378. صفحه ۲۶۱.انتشارات دی نگار. چاپ دوم.
4- کرمی، محمود.، طاهر قدیریان و کاوه فیض الهی. اطلس پستانداران ایران.دانشگاه تهران. سازمان حفاظت محیط زیست. صفحه 140. ۱۳۹۵
5- اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان، 1353-1396. گزارش سرشماری علفخوران پارک ملی گلستان. گرگان
 
6- Andren, H. 1999. Habitat fragmentation, the random sample hypothesis and critical thresholds. Oikos 84:306-308.
7- Dennis, R. L. H., Shreeve, T. G. & Van Dyck, H. 2003. Towards a functional resourcebased concept for habitat: a butterfly biology viewpoint. Oikos 102: 417 -426.
8- Dunning, J.B., Danielson, B.J., Pulliam, H.R., 1992. Ecological processes that affect populations in complex landscapes. Oikos 65, 169–175.Dennis, R. L. H., Shreeve, T. G. & Van Dyck, H. 2003. Towards a functional resourcebased concept for habitat: a butterfly biology viewpoint. Oikos 102: 417 -426.
9- Duba, R.O., Hart, P,E. .2001. Pattern Classification.
10- Haila, J. 1986. North European land birds in forest fragments: evidence for area effects. Pages 315–319 in J. Verner, M.L. Morrison, and C. J. Ralph, editors. Wildlife 2000: modeling habitat relationships of terrestrial vertebrates. University of Wisconsin Press, Madison, Wisconsin, USA
11- Keam, S., McCormick, N .2008. Implementing Sustainable Bioenergy Production; A Compilation of Tools and Approaches, Gland, Switzerland, IUCN, 32.
12- Kh. Hamidi, A., Ghoddusi, A., Soufi, M., Ghadirian, T., Jowkar, H. and Ashayeri, Sh.,2014. Camera traps study of Persian leopard in Golestan National Park, Iran. Cat News, 60, 12-14.
13- Kiabi. B., Dareshori. B. F., Ghaemi. R., Jahanshahi. M. 2002. Population status of the Persian Leopard (Panthera pardus saxicolor Pocock, 1927) in Iran. Zoology in the Middle East 26(1): 41-47
14- Lausch, A., Herzog, F .2002. Applicability of landscape metrics for the monitoring of landscape change: issues of scale, resolution and interpretability, Ecological Indicators, 2: 3-15.
15- Lambin ,E.,Geist ,H .2002. Proximate Causes and Underlying Driving Forces of Tropical Deforestation: Tropical forests are disappearing as the result of many pressures, both local and regional, acting in various combinations in different geographical locations” BioScience, volum 52, Issue 2, februry , 143-150
16- Majnunian, H .1997. Consideration of new IUCN classification for protected area and national parks, Journal of Environmental Studies, 18: 75-92.
17- McGarigal, K. and S. A. Cushman. 2002. Comparative evaluation of experimental approaches to the study of habitat fragmentation. Ecological Applications 12:335-345
18- Mitchell, G (1996) “Problems and fundamentals of sustainable development indicators,” Sustainable Development, 4: 1-11.
19- Swihart, R. K., J. J. Lusk, J. E. Duchamp, C. E. Rizkalla and J. E. Moore. 2006. The roles of landscape context, niche breadth, and range boundaries in predicting species responses to habitat alteration Diversity and Distributions 12: 277-287.
20- Soofi, M., GHoddousi, A., KH. Hamidi, A., Ghasemi, B., Egli, L., Sassu, A. Kiabi, B.Balkenohol, N. KHorozyan, L.. 2009. Precision and reliability of indirect population assessments for the Caspian red deer Cervus elaphus maral. Wildlife Biology 2017: 10.2981/wlb.00230
21- Taylor, P. D., Fahrig, L. & With, K. A. 2006. Landscape connectivity: a return to the basics. Pages 29-43 in R. K. Crooks, and M. Sanjayan, editors. Connectivity conservation.Cambridge University Press, Cambridge.
22- Wang, Y., Mitchell, B. R., Nugranad - Marzilli, J., Bonynge, G., Zhou, Y., Shriver, G .2009. Remote sensing of land-cover change and landscape context of the National Parks: A case study of the Northeast Temperate Network,” Remote Sensing of Environment, 113: 1453- 1461.
23- Wiens, J. A., N. C. Stenseth, B. Van Horne, and R. A. Ims. 1993. Ecological mechanisms and landscape ecology. Oikos 66: 369-380
24- With, K. A., and A. W. King. 1999. Extinction thresholds for species in fractal landscapes. Conservation Biology 13: 314-326.
25- Wilcox, B.A., and D. D. Murphy. 1985. Conservation Strategy: The Effects of Fragmentation on Extinction. The American Naturalist 125(6): 879-887
26- Zeng, H., Wu, X.B. 2005. Utilities of edge- based metrics for studying landscape fragmentation, Computers, Environment and Urban Systems , 29: 159-178
دوره 35، شماره 4
دی 1401
صفحه 326-341
  • تاریخ دریافت: 28 شهریور 1399
  • تاریخ بازنگری: 20 اردیبهشت 1401
  • تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1401