نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشکده علوم دریایی، گروه بیولوژی دریا
2 دانشگاه تربیت مدرس تهران، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، گروه بیولوژی دریا
3 موسسه تحقیقات شیلات ایران
چکیده
به منظور بررسی ساختار آبششی ماهی سفید دریای خزر از بچه ماهیان سن رهاسازی (21-33 میلی گرمی) استفاده گردید. مطالعه ی بافت شناسی نشان داد که در این بچه ماهیان سیستم آبششی شامل 4 کمان آبششی در هر طرف سر، یک سودوبرانش در هر طرف سر و یک همی برانش در بخش خلفی محفظه ی آبششی در هر طرف سر می باشد. برروی هر کمان آبششی رشته ها و تیغه های آبششی قرار دارند. بافت سودوبرانش از نظر ظاهری مشابه برانش اصلی بوده اما از ساختارهای لاملامانندی چسبیده به یکدیگر تشکیل شده است. مکان یابی ایمونوهیستوشیمیایی سلول های کلراید آبششی نشان داد که این سلول ها برروی کمان ها، رشته ها، در پایه ی لاملاها، سودوبرانش و همی برانش متصل به دیواره ی خلفی محفظه ی آبششی قرار دارند. اندازه گیری این سلول ها نشان داد که میانگین طول 28/0±70/9 میکرومتر و میانگین عرض 24/0±83/6 میکرومتر می باشد. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که بیشترین سلول های سطحی بافت آبشش سلول های سنگفرشی دارای چین خوردگی های راسی می باشند و در میان آنها سلول های کلراید که دارای چاله ی راسی هستند دیده می شوند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Studying the Structure and Ultrastructure and Immunolocalization of the Gill Chloride cells in Caspian Kutum, Rutilus frisii kutum Fry
نویسنده [English]
چکیده [English]
To investigate the branchial structure of the Caspian Kutum we used releasing fry’s (21-33 mg Body Weight). Study of the branchial tissue showed that in these fry’s branchial system was made up of 4 gill arch in each side of the head, one pseudobranch in each side of the head and one hemibranch at the posterior wall of the branchial chamber in each side of the head. Each gill arch bears gill filaments and lamella. Pseudobranch tissue is very similar to main gill tissue but it’s made up of lamellar shaped structures bound to each other. Immunolocalization of the chloride cells showed that these cells were located on the gill arch, gill filament, at the basis of the lamellae, pseudobranch and the hemibranch of the posterior wall of the gill chamber. Measurements of these cells showed that mean length was 9.70±0.28 µm and mean width was 6.83±0.24 µm. Ultrastructural studies showed that the most surface of the gill epithelia was composed of the pavement cells that have apical microridges and between them one can see the chloride cells with apical pit.
کلیدواژهها [English]
بررسی ساختار و فراساختار بافت آبششی و مکانیابی سلولهای کلراید آبششی به روش ایمونوهیستوشیمی در بچه ماهیسفید دریای خزر(Kamensky, 1901)Rutilus frisii kutum
زهرا خوشنود1*، شهلا جمیلی1، صابر خدابنده2، علی ماشینچیان مرادی1 و عباسعلی مطلبی3
1 تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دانشکده علوم دریایی، گروه بیولوژی دریا
2 تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم دریایی، گروه بیولوژی دریا
3 تهران، موسسه تحقیقات شیلات ایران
تاریخ دریافت: 29/8/91 تاریخ پذیرش: 19/1/92
چکیده
به منظور بررسی ساختار آبششی ماهیسفید دریای خزر از بچه ماهیان سن رهاسازی (21-33 میلیگرمی) استفاده گردید. مطالعهی بافتشناسی نشان داد که در این بچهماهیان سیستم آبششی شامل 4 کمان آبششی در هر طرف سر، یک سودوبرانش در هر طرف سر و یک همی برانش در بخش خلفی محفظهی آبششی در هر طرف سر میباشد. بر روی هر کمان آبششی رشتهها و تیغههای آبششی قرار دارند. بافت سودوبرانش از نظر ظاهری مشابه برانش اصلی بوده اما از ساختارهای لاملا مانندی چسبیده به یکدیگر تشکیل شده است. مکانیابی ایمونوهیستوشیمیایی سلولهای کلراید آبششی نشان داد که این سلولها بر روی کمانها، رشتهها، در پایهی لاملاها، سودوبرانش و همی برانش متصل به دیوارهی خلفی محفظهی آبششی قرار دارند. اندازهگیری این سلولها نشان داد که میانگین طول 28/0±70/9 میکرومتر و میانگین عرض 24/0±83/6 میکرومتر میباشد. مطالعات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که بیشترین سلولهای سطحی بافت آبشش سلولهای سنگفرشی دارای چینخوردگیهای رأسی میباشند و در میان آنها سلولهای کلراید که دارای چالهی رأسی هستند دیده میشوند.
واژههای کلیدی: آبشش، سلولهای کلراید، ماهیسفید، ایمونوهیستوشیمی، میکروسکوپ الکترونی
* نویسنده مسئول، تلفن: 09166446990، پست الکترونیکی: ZKhoshnood@gmail.com
مقدمه
ماهیسفید با نام علمی Rutilus frisii kutum از خانواده Cyprinidae ، یکی از مهمترین و با ارزشترین ماهیان نواحی جنوبی دریای خزر میباشد. این ماهی کلیه مراحل زندگی خود (از قبیل تغذیه، رشد و نمو و...) را در دریا سپری و برای تولیدمثل وارد آبهای شیرین رودخانهها میشود و در 3 تا 4 سالگی به بلوغ جنسی میرسد. ماهی سفید دریای خزر یک گونهی مهم اقتصادی منطقه به شمار میرود. برنامهی حفاظت از ماهی سفید دریای خزر که در سال 1982 با رهاسازی بچهماهیان انگشت قد فرم بهارهی این گونه به رودخانهها آغاز گردید مشخصاً ذخایر این ماهی را تحت تاثیر قرارداد. در حال حاضر، سالیانه بیش از 150 میلیون قطعه بچه ماهی انگشت قد سفید رهاسازی شده و این امر نقش مهمی در حفظ و بازسازی ذخایر این گونه به شمار میرود (35). در زمینه بررسی فیزیولوژی سیستم تنظیم اسمزی، آبشش مهمترین اندامی است که عملکرد تنظیم اسمزی را بر عهده دارد و در اپیتلیوم آبششی، سلولهای کلراید که دارای دانسیته بالایی از آنزیم Na+, K+-ATPase هستند، مهمترین نقش را در روندهای تنظیم یونی و اسمزی بر عهده دارند (13). اپیتلیوم آبشش از چند نوع سلول مختلف تشکیل شده است که مهمترین آنها سلولهای سنگفرشی (Pavement Cell)، سلولهای کلراید (Chloride Cell) و سلولهای موکوسی (Mucous Cell) هستند. سلولهای سنگفرشی و سلولهای کلراید (سلولهای غنی از میتوکندری یا یونوسیت) به ترتیب بیش از 90% و کمتر از 10% سطح اپیتلیوم را به خود اختصاص میدهند. هر چند که سلولهای سنگفرشی بیشتر سطح آبشش را میپوشانند اما نقش غیرفعالی در عملکردهای تنظیم اسمزی دارند، این سلولها بیشتر مکان تبادل گازهای تنفسی هستند چرا که سلولهایی بسیار نازک با سطح رأسی بسیار گسترده میباشند (13). تمامی انواع سلولهای بافت آبششی جایگاه بیان ژن Na+, K+-ATPase هستند، اما در این میان دانسیته این آنزیم در سلولهای کلراید از همه این سلولها بیشتر بوده و به رقمی در حدود 108 آنزیم به ازای هر سلول میرسد، به همین سبب مکانیابی آنزیم Na+, K+-ATPase با استفاده از آنتی بادیهای اختصاصی زیر واحدهای آنزیم از روشهای مطمئن به منظور مکانیابی سلولهای کلراید آبششی محسوب میگردد (28) سلولهای کلراید مهمترین جایگاه تبادلات یونی هستند، این سلولها علاوه بر تنظیم تعادل اسیدی- بازی مسئول ترشح یونها در آب شور و جذب یونها در آب شیرین به شمار میروند (34).
از آنجاییکه ماهی سفید دریای خزر یک ماهی رود کوچ بوده که در اکوسیستم در معرض خطر دریای خزر زیست میکند و در معرض انواع آلایندهها و صید بیرویه قرار دارد، شناخت فیزیولوژی این ماهی و بویژه فیزیولوژی تنظیم اسمزی آن، به دلیل ویژگی مهاجرت بین آبهای شور و شیرین از اهم مطالعات انجام شده بر روی این ماهی به شمار میرود و در این میان شناخت مکان و پراکنش سلولهای کلراید، به عنوان اصلیترین فاکتورهای تنظیم اسمزی، دارای اهمیت خاصی است. با شناخت ساختمان دقیق بافت آبششی در این ماهی میتوان در مطالعات آینده تاثیر فاکتورهای مختلف محیطی بر این بافت را مورد بررسی قرارداد.
مواد و روشها
بچه ماهیان 21-33 میلیگرمی (سن رهاسازی) در مرداد 1390 از مرکز تکثیر و پرورش ماهیان شهید انصاری رشت تهیه شدند. ماهیان پس از اندازهگیری طول و وزن جهت مطالعات بافتشناسی و ایمونوهیستوشیمی در محلول بوئن مورد فیکس قرارگرفتند. جهت انجام مطالعات بافتشناسی، نمونهها به مدت 24 ساعت در محلول بوئن فیکس شدند. پس از آن چندین مرتبه با الکل اتانول 70% مورد شستشو قرار گرفته و سپس توسط الکل اتانولهای 95% و 100% و نهایتاً توسط الکل بوتانول آبگیری شدند. نمونهها پس از قرارگیری به مدت 3 ساعت در زایلن، به منظور پارافینه کردن، در داخل آون در پارافین مایع قرار داده شدند و پس از آن توسط پارافین (Merck) قالبگیری شدند. از بافتها برشهایی به ضخامت 6 میکرومتر توسط میکروتوم (Leica RM2255) تهیه شد. لامها پس از نگهداری به مدت یک شب در دمای اتاق و پس از آن پارافین زدایی توسط زایلن به روش هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) توسط دستگاه رنگآمیزی (Microm) رنگ آمیزی شده و توسط میکروسکوپ نوری (Nikon DS-Fi1) مورد مطالعه و عکسبرداری قرارگرفتند (22،17).
جهت مکانیابی آنزیم Na+, K+-ATPase به روش ایمونوهیستوشیمی، نمونهها ابتدا به مدت 24 ساعت در محلول بوئن فیکس گردیدند و پس از طی مراحل آبگیری، شفافسازی و قالبگیری که در بخش هیستولوژی شرح داده شد، به کمک میکروتوم برشهای 6 میکرومتری از بافتها تهیه و بر روی لامهای شیشهای مخصوص که قبلاً آماده سازی شده بودند قرار داده شدند. آماده سازی این لامها به روش زیر صورت گرفت.
لامها به مدت 24 ساعت در محلول حاوی 90 میلیلیتر
اتانول 90%+ 10 میلیلیتر اسیدکلریدریک قرار داده شدند، پس از طی این مدت لامها با آب مقطر شستشو داده شده و سپس در دمای˚37 سانتیگراد در داخل آون به مدت 24 ساعت خشک گردیدند و تا زمان استفاده در جعبهی لام و به دور از هر گونه آلودگی نگهداری گردیدند. رقیق کردن و تهیهی آنتیبادیها به روش زیر انجام گرفت. از محلول اصلی آنتی بادی IgGα5 با غلظت 29 میکرولیتر در میلیلیتر استفاده شد و از این منبع برای 37 لام، 1480 میکرولیتر از آنتی بادی IgGα5 به اضافهی 2220 میکرولیتر محلول PBS+Regiler رقیقسازی شده و به هر لام 100 میکرولیتر از این محلول اضافه گردید. به منظور تهیه و آماده سازی آنتیبادی دوم (FITC) برای 40 لام، 53 میکرولیتر از آنتی بادی FITC با 3947 میکرولیتر محلول PBS+Regiler رقیق شده و به همه ی لامها اضافه گردید (هر لام 100 میکرولیتر). در انجام ایمونوهیستوشیمی آنتیبادی اول به 3 لام اضافه نگردید، اما آنتی بادی دوم به همهی لامها افزوده شد، این لامها به عنوان شاهد منفی جهت مقایسه با لامهای دیگر در نظر گرفته شدند. تمامی مراحل کار در جعبهی مرطوب مخصوص صورت گرفت و از مرحلهی افزودن آنتیبادی دوم، لامها در تاریکی مورد مطالعه قرارگرفتند. جهت انجام ایمونوهیستوشیمی پس از پارافینزادیی لامها توسط زایلن، نمونهها در سری کاهشی اتانول (100%، 95%، 90%، 70% و 50%) قرار داده شدند و پس از قرار گرفتن در محلول بافر PBS، آنتیبادی اول (IgGα5) به مدت 2 ساعت بر روی لامها قرار داده شد، پس از شستشوی لامها در PBS آنتیبادی دوم (FITC) به مدت 90 دقیقه بر روی لامها قرار گرفت و در نهایت شستشوی لامها و چسباندن لامل بر روی آنها با چسب مخصوص لامهای ایمونوهیستوشیمی انجام شد. پس از مونتاژ، لامها با میکروسکوپ نوری فلورسنت مورد مطالعه قرار گرفته و بوسیلهی دوربین DP72 Olympus از آنها عکسبرداری صورت گرفت (16،17).
با استفاده از تصاویر تهیه شده در تکنیک
ایمونوهیستوشیمی سلولهای کلراید آبششی توسط نرم افزار Image Tool مورد اندازهگیری قرارگرفتند، سلولها در ترانسکتهای تصادفی با ابعاد 17/216×83/163 میکرومتر مورد شمارش و اندازهگیری قرارگرفتند. در هر سلول بیشترین ارتفاع به عنوان طول و بیشترین پهنا به عنوان عرض در نظر گرفته شد (3 و 31).
به منظور مطالعهی بافت آبششی با میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) کمانهای آبششی در ابتدا به مدت 12 ساعت در محلول حاوی 50% گلوتارآلدهید 5/2%+ 50% PBS (فسفات بافر سالین) فیکس شدند. پس از گذشت 12 الی 24 ساعت، به محلول PBS منتقل گردیدند و در این مرحله، فیکس نمونهها به پایان رسید. به منظور فیکس ثانویه (Post fix) نمونه ها پس از قرارگرفتن در تترااکسیداسمویم به مدت 1 ساعت توسط محلول بافر PBS و آب مقطر مورد شستشو قرار داده شده و سپس به اتانول 70% منتقل گردیدند. پس از آبگیری از نمونهها توسط سری افزایشی اتانول نمونهها به مدت 2 ساعت توسط دستگاه فریزدرایر خشک شده و سپس بلافاصله توسط طلا پوشش داده شدند و در نهایت توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره KYKY-EM3200 مورد مطالعه و عکسبرداری قرارگرفتند (14،18).
نتایج
مطالعهی حاضر نشان داد که در بچه ماهیسفید در سن رهاسازی در هر طرف سر 4 کمان آبششی وجود دارد (تصویر 1 و 5)، بر روی هر کمان آبششی 2 ردیف رشتههای آبششی که حاوی تیغههای آبششی میباشند قرارگرفته است (تصویر2)، همچنین در بخش خلفی- فوقانی محفظهی آبششی یک همیبرانش متصل به دیواره وجود دارد که از تعدادی رشتهی آبششی حاوی تعدادی تیغهی آبششی تشکیل یافته است (تصویر 1 و 4) و نیز در بالای محفظهی آبششی در هر طرف سر یک سودوبرانش دیده میشود که ظاهری شبیه به تیغههای آبششی چسبیده به یکدیگر دارد (تصویر 1 و 3) مطالعات نشان داد که سلولهای سطحی بافت آبشش را سلولهای سنگفرشی (Pavement Cell) تشکیل داده و در پایهی تیغههای آبششی نیز سلولهای کلراید دیده میشوند، همچنین فاصلهی میان دو اپیتلیوم تیغههای آبششی توسط سلولهای ستونی شکل پیلار شکل گرفته است (تصویر6).
تصویر1- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): برش عرضی محفظه های آبششی در دو طرف سر بچه ماهی سفید دریای خزر. تصویر2- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): رشتهی آبششی حاوی تیغه های آبششی. تصویر3- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): سودوبرانش (آبشش کاذب). تصویر4- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): همی برانش در بخش خلفی- فوقانی محفظه ی آبششی حاوی رشته ها و تیغه های آبششی. تصویر5- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): چهار کمان آبششی در هر طرف سر قرارگرفته و سرپوش آبششی محفظهی آبششی را از محیط بیرون جدا کرده است. تصویر6- تصویر بافت شناسی کلاسیک (H & E): سلولهای تشکیل دهندهی بافت آبششی. PB: Pseudo Branch سودوبرانش (آبشش کاذب)، GA: (Gill Arch) کمان آبششی، Ph: (Pharynx) حلق، HB: (Hemi Branch) همی برانش، O: ((Operculum اپرکول (سرپوش آبششی)، F: (Filament) فیلامنت (رشتهی آبششی)، L: (Lamellae) لاملا (تیغهی آبششی)، PVC: (Pavement Cell) سلول سنگفرشی، Pi: ((Pillar Cell سلول پیلار (سلول ستونی)، RBC: (Red Blood Cell) گلبول قرمز خون، CC: ((Chloride Cell سلول کلراید.
مطالعات ایمونوهیستوشیمی نشان داد که سلولهای کلراید آبششی در بچه ماهیان سفید دریای خزر بر روی کمان آبششی، بر روی فیلامنتها و در پایهی لاملاها، سودوبرانش و همیبرانش وجود دارند (تصاویر 7 و 9). از نظر ظاهری اغلب این سلولهای گرد تا تخممرغی شکل بوده و بیشترین میزان فلورسنت را در غشاهای قاعدهای- جانبی آنها میتوان مشاهده کرد (تصویر 8).
نتایج اندازهگیری این سلولها نشان داد که میانگین بیشترین کشیدگی سلولها (طول) برابر با 28/0±70/9 میکرومتر و میانگین بیشترین پهنای آنها (عرض) 24/0±83/6 میکرومتر میباشد. همچنین نتایج شمارش سلولهای کلراید آبششی نشان داد که در هر میلیمترمربع از بافت آبشش حدود 501 سلول کلراید وجود دارد.
تصویر7- تصویر ایمونوهیستوشیمی: بافت آبشش، سلولهای کلراید به رنگ سبز درخشان قابل تشخیص هستند.
تصویر8- تصویر ایمونوهیستوشیمی: تصویر بزرگ شده از یک سلول کلراید که بیشترین میزان فلورسانس در غشاهای قاعده ای- جانبی آن دیده می شود. تصویر9- تصویر ایمونوهیستوشیمی: سودوبرانش (آبشش کاذب) که دارای ساختارهایی شبیه با لاملا بوده و دارای تعداد زیادی سلول کلراید می باشد. PB: (Pseudo Branch) سودوبرانش (آبشش کاذب)، GA: (Gill Arch) کمان آبششی، F: ((Filament فیلامنت (رشتهی آبششی)، L: (Lamellae) لاملا (تیغهی آبششی)، RBC: ((Red Blood Cell گلبول قرمز خون، CC: ((Chloride Cell سلول کلراید.
تصویر10- تصویر میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM): بخشی از یک کمان آبششی. تصویر11- تصویر میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM): رشته ی آبششی حاوی تیغه های آبششی. تصویر12- تصویر میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM): بخش انتهایی دو رشته ی آبششی که حاوی تیغه های آبششی می باشند. تصویر13- تصویر میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM): سلول های سنگفرشی دارای چین خوردگیهای سطحی و سلولهای کلراید که علاوه بر چین خوردگیهای رأسی دارای چالهی رأسی نیز می باشند. GA: (Gill Arch) کمان آبششی، F: (Filament) فیلامنت (رشتهی آبششی)، L: ((Lamellae لاملا (تیغهی آبششی)، CC: Chloride) (Cell سلول کلراید، PC: (Pavement Cell) سلول سنگفرشی، AP: ((Apical Pit چالهی رأسی، HB: (Hemi Branch) همی برانش، GR: (Gill Racker) خار آبششی.
مطالعات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که همانطور که در مطالعات هیستولوژی مشاهده گردید هر کمان آبششی حاوی دو ردیف رشتههای آبششی میباشد (تصویر 10) که در هر دو سمت رشتههای آبششی نیز تیغههای آبششی قرار گرفتهاند و این تیغهها تا انتهای رشتهی آبششی دیده میشوند (تصاویر 11 و 12)، همچنین خارهای آبششی بسیار بلند نیز بر روی بخش خلفی کمانهای آبششی قابل تشخیص هستند (تصویر 10). بیشترین تعداد سلولهای سطح بافت آبششی را سلول های سنگفرشی تشکیل می دهند که سطح بیرونی و فوقانی آنها دارای چینخوردگیهای بسیار ظریفی میباشد و در کنار آنها سلولهای کلراید قرار دارند که بوسیلهی چالهی رأسی قابل تشخیص هستند (تصویر 13).
بحث و نتیجهگیری
بدلیل آسانی جداسازی بافت آبشش و نیز بدلیل شاخص بودن سلولهای این بافت جهت برآورد وضعیت تنظیم اسمزی ماهی، تاکنون مطالعات مختلفی بر روی بافت آبشش ماهیان گونههای مختلف، اثرات شوری بر فاکتورهای خونی و یا هورمونی ماهی سفید در مراحل مختلفی از زندگی صورت گرفته است (8 و2،4،5،7)، اما مکانیابی سلولهای کلراید آبششی در ماهی سفید دریای خزر، به روش ایمونوهیستوشیمی، که یکی از مطمئنترین روشهای آزمایشگاهی شناسایی و تشخیص سلولهای کلراید به شمار میرود، برای نخستین بار در مطالعهی حاضر مورد بررسی قرارگرفته است. همچنین در بسیاری از مطالعات بافتشناسی که بر روی بافت آبششی صورت میگیرد کمانهای آبششی جدا شده مورد مطالعه قرارگرفتهاند (6،1و9). این در حالی است که در مطالعهی حاضر محفظهی آبششی بطور کامل و بدون جدا شدن از سر ماهی مورد مطالعه قرار گرفت و بر این اساس نتایج مطالعهی حاضر نشان دهندهی ساختار کامل بافت آبششی و ضمائم آن در ماهی سفید دریای خزر برای نخستین بار می باشد.
نتایج مطالعهی حاضر در بخش بافت آبششی نشان داد که در ماهی سفید دریای خزر، بافت آبششی، متشکل از چهار کمان آبششی در هر طرف سر، یک سودوبرانش آبششی در هر طرف سر و یک همی برانش متصل به دیوارهی محفظهی آبششی میباشد و نتایج بخش ایمونوهیستوشیمی نشان داد که در این ماهی علاوه بر حضور سلولهای کلراید در بخشهایی مشخصی از بافت آبششی نظیر کمانهای آبششی و رشتههای آبششی که در سایر گونهها نیز بوفور گزارش شده است. سلولهای کلراید در همی برانش متصل به دیوارهی خلفی- فوقانی محفظهی آبششی و نیز سودوبرانش نیز دیده میشوند. بیش از 200 سال پیش، ( (Broussonet(1785) اعلام کرد که سودوبرانش ساختاری کوچک و مشابه با آبشش بوده که عملکرد تنفسی دارد، اما مطالعات بعدی نشان داد که این بافت نقشی در تنفس ماهیان بالغ ندارد (27). در سالهای اخیر مطالعات مختلف نقش اندوکرین (10) ، عصبی-ترشحی در ماهیان تلئوست دریایی و مصبی (19)، اندام فراهم کنندهی اکسیژن (23) ، نگهدارندهی فشار طبیعی چشم به عنوان یک شبکهی مویرگی رته-میرابیل (25و32)، اندام حسی (11)، و بسیاری دیگر از اعمال مختلف را به این بافت نسبت دادهاند اما نقش اساسی آن همچنان ناشناخته باقی مانده است. سودوبرانش در ماهیان تلئوست بطور کلی به عنوان یک همیبرانش تغییرشکل یافته از کمان آبششی ماندیبولار شناخته میشود که در بخش فوقانی محفظهی آبششی قرار گرفته است (26)، اما بدلیل تفاوت در اندازه، محل قرارگرفتن و نیز حضور یا نبود آن در گونههای مختلف ماهیان، همچنان یکی از موارد مطالعه در ماهیان به شمار میرود (27). این در حالی است که در میان 238 خانوادهی ماهیان تلئوست، سودوبرانش تقریباً در تمامی گونهها دیده میشود و تنها در گونههای معدودی از راستهی Anguilliformes، زیر راستهی Siluroidei و تمامی گونههای جنسهای Gymnarchus وCobitis دیده نمیشود (27). با توجه به حضور پرتعداد سلولهای کلراید در سودوبرانش ماهیسفید دریای خزر میتوان نقش تنظیم اسمزی را نیز به سایر نقشهای سودوبرانش که در مطالعات مختلف برای آن برشمرده شده است افزود.
نتایج مطالعهی ایمونوهیستوشیمی نشان داد که بیشترین ایمونوفلورسنت در بخش قاعدهای - جانبی سلولهای کلراید دیده میشود و این با نقش جذب فعال این سلولها با استفاده از آنزیم Na+, K+-ATPase مطابقت دارد. نتایج مطالعات انجام شده روی سایر گونهها به روش ایمونوهیستوشیمی و ایمونوگلد نیز به حضور این آنزیم در بخش قاعدهای- جانبی سلول های کلراید اشاره دارد (28و13،15،24).
از سوی دیگر نتایج شمارش سلولهای کلراید در آبشش بچهماهیان سفید دریای خزر نشان داد که در هر میلیمترمربع از سطح این بافت حدوداً 501 سلول کلراید وجود دارد که این سلولها بر روی کمانهای آبششی، رشتههای آبششی، در پایه ی تیغههای آبششی و نیز بر روی همیبرانش دیوارهی قدامی محفظهی آبششی قرار گرفتهاند. براساس مطالعات Wong) (Chang, (2001) در هر میلیمترمربع از بافت آبشش مارماهی ژاپنی، Anguilla japonica، (500گرمی) 1006 سلول کلراید وجود دارد، این میزان در تحقیقات (Varsamos) (2002) در آبشش باس دریایی، Dicentrarchus labrax، (240گرمی) برابر با 6250 سلول کلراید، در تحقیقات ((Van der Heijden (1997) در آبشش تیلاپیای موزامبیک، Oreochromis mossambicus، (65 گرمی) برابر با 6233 سلول کلراید، در مطالعات ((Lin و همکاران (2003) در آبشش خامهماهی، Chanos chanos، (31گرمی) برابر با 400 سلول و در تحقیقات (Pelis, McCormick) (2001) در آبشش سالمون آتلانتیک، Salmo salar، (25گرمی) 120 سلول کلراید شمارش گردید. با توجه به نتایج مطالعهی حاضر و در مقایسه با نتایج سایر مطالعات، به نظر میرسد که تعداد سلولهای کلراید در بافت آبششی در گونههای مختلف، در ماهیهای با اندازههای مختلف با توجه به میزان فعالیتهای فیزیولوژیک در سنین و اوزان مختلف متفاوت میباشد.
مطالعات مورفولوژیک سلولهای کلراید بوسیله میکروسکوپ الکترونی، نشان میدهد که در اپیتلیوم آبششی گونههای مختلف ماهیان سه نوع سلول کلراید وجود دارد: نوع اول (Wavy convex)، نوع دوم (Shallow basin) و نوع سوم (Deep hole) (12،20). نتایج مطالعهی حاضر نشان میدهد که سلولهای کلراید آبششی بچه ماهیسفید دریای خزر عموماً از نوع سوم (Deep hole) میباشند، از آنجاییکه نوع سوم سلولهای کلراید اصولاً سلولهایی جهت سازگاری با شوری میباشند (20)، به نظر میرسد که حضور این سلولها در اپیتلیوم آبششی بچه ماهیان سفید دریای خزر در سن رهاسازی، آمادگی وضعیت فیزیولوژیک این ماهیان را جهت مواجهه با شوری را نشان میدهد. همچنین با توجه به حضور پرتعداد یونوسیتها در همی برانش متصل به دیواره محفظهی آبششی و نیز سودوبرانش و برانش اصلی میتوان نتیجهگیری کرد که بچه ماهیان سفید دریای خزر در سن رهاسازی به آمادگی لازم از نظر سیستم تنظیم اسمزی جهت ورود به آب با شوری بالاتر نسبت به محیط زندگی قبلی خود (رودخانه به دریا) رسیدهاند.
تقدیر و تشکر
از آقایان مهندس صمد درویشی، مهندس نظافت، مهندس عابدین زاده، دکتر رضا خوشنود، دکتر مهدی قبیتی حسب، مهندس توتونچی، مهندس سیدمصطفی حسینی و خانم دکتر حلیمه اعتمادی و نیز کلیهی پرسنل زحمتکش مرکز تکثیر و پرورش ماهیان شهید انصاری رشت که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند کمال تشکر را داریم.