نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 رئیس بخش اکولوژی- پژوهشکده اکولوژی دریای خزر
2 پژوهشکده اکولوژی دریای خزر
3 موسسه تحقیقات بین المللی ماهیان خاویاری
4 رییس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر
5 موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
6 شرکت مادر تخصصی ماهیان خاویاری بابلسر
چکیده
این پژوهش در راستای یک طرح تحقیقاتی در سواحل جنوبی دریای خزر از سال 91-1388 انجام شد. نمونه برداری از ماهیان در راستای طرح کنوانسیون بین المللی حفاظت از گونه های در معرض خطر در جهت تکثیر مصنوعی صورت گرفت که مولدین این ماهیان بعد از صید بوسیله صیادان اداری مستقر در صیدگاهها به کارگاه شهید رجایی سمسکنده ساری انتقال یافتند. در مجموع تعداد 273 عدد ماهی مورد مطالعه قرار گرفت. در کل، 6773 کیلوگرم گوشت و 75/723 کیلوگرم خاویار بدست آمد. بیشترین فراوانی ماهی در سال 1389 با 4/56 درصد و کمترین آن در سال 1388 با 2/13 درصد بود. نتایج نشان داد که حداقل و حداکثر طول فورک بترتیب 63 و 224 با میانگین (انحراف معیار±) 4/19 ±2/151 سانتی متر و حداقل و حداکثر وزن بترتیب 3 و 132 با میانگین (انحراف معیار±) 6/10 ± 8/24 کیلوگرم بود. نسبت جنسی نر به ماده 1 به 9/1 ، و ماده های رسیده در مرحله IV رسیدگی جنسی بودند. از مجموع 75/723 کیلوگرم خاویار استحصال شده از تاسماهی ایرانی 41% آن دان 1 ، 46% دان 2 ، 2/9% دان 3 و 7/3% از نوع خاویار فشره بودند. آنالیز آماری چند متغیره نشان داد که بیشترین همگونگی در فروردین-اردیبهشت (86%) می تواند بدلیل نزدیک شدن به فصل تولیدمثلی (Spawning season)، آبان-آذر (3/98%) بدلیل ورود به دوره فعال تغذیه ای (Feeding period) و بهمن-اسفند (6/79%) بدلیل دوره زمستان گذرانی (Wintering) باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Some biological aspects of Acipenser persicus, Borobin 1897, in the southern Caspian Sea
نویسنده [English]
1 Head of Ecology department- The Caspian Sea Ecology Research Center
چکیده [English]
This study has been carried out in Mazandaran waters in the southern Caspian Sea from 2009 to 2012. Sampling of this fish only for conservation and restoration of sturgeon based on CITES for artificial propagation. Number of 273 individual was recorded. Totally, 6773 kg of A. persicus caught that 723.75 kg caviar was obtained. The highest frequency (56.4%) recorded in 2010 and the minimum frequency (13.2%) was found in 2009. The results shown that the minimum and maximum fork length was ranged 63-224 with average 151.2±19.4 cm and body weight was 3-132 with mean 24.8±10.6 kg respectively. Sex ratio of male to female (1:1.9) was found. Mature females were in stage IV at sex maturity. Based on caviar brand of A. persicus comprised to grain one (46%), grain two (9.2%), grain three (3%) and press caviar (3.7%) were found. Overall, based on multivariate analysis the results show that the highest similarity in March-April could be due to close to spawning season (86%), November- December close to Feeding period (98.3%) and February-March close to Wintering (79.6%).
کلیدواژهها [English]
برخی از خصوصیات زیستی تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus Borodin, 1897) در سواحل جنوبی دریای خزر (آبهای مازندران)
محمد علی افرائی بندپی1*، حسین طالشیان1، محمد رضا بهروز خوش قلب2، رضا پورغلام1، فرهاد کیمرام3، فرخ پرافکنده3، حسن فضلی1، محمود اسدالهی4
1 ساری، پژوهشکده اکولوژی دریای خزر
2 رشت، انستیتو تحقیقات بین المللی ماهیان خاویاری دکتر دادمان
3 تهران، کرج، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور
4 بابلسر، مدیریت امور ماهیان خاویاری
تاریخ دریافت: 30/11/91 تاریخ پذیرش: 2/2/93
چکیده
این پژوهش در راستای یک طرح تحقیقاتی در سواحل جنوبی دریای خزر از سال 91-1388 انجام شد. نمونهبرداری از ماهیان در راستای طرح کنوانسیون بینالمللی حفاظت از گونههای در معرض خطر در جهت تکثیر مصنوعی صورت گرفت که مولدین این ماهیان بعد از صید بوسیله صیادان اداری مستقر در صیدگاهها به کارگاه شهید رجایی سمسکنده ساری انتقال یافتند. در مجموع تعداد 273 عدد ماهی مورد مطالعه قرارگرفت. در کل 6773 کیلوگرم گوشت و 75/723 کیلوگرم خاویار بدست آمد. بیشترین فراوانی ماهی در سال 1389 با 4/56 درصد و کمترین آن در سال 1388 با 2/13 درصد بود. نتایج نشان داد که حداقل و حداکثر طول چنگالی بترتیب 63 و 224 با میانگین (انحراف معیار±) 4/19 ±2/151سانتیمتر و حداقل و حداکثر وزن بترتیب 3 و 132 با میانگین (انحراف معیار)± 6/10 ± 8/24 کیلوگرم بود. نسبت جنسی نر به ماده 1 به 9/1 و مادههای رسیده در مرحله IV رسیدگی جنسی بودند. از مجموع 75/723 کیلوگرم خاویار استحصال شده از تاسماهی ایرانی 41% آن دان 1، 46% دان 2، 2/9% دان 3 و 7/3% از نوع خاویار فشره بودند. آنالیز آماری چند متغیره نشان داد که بیشترین همگونگی در فروردین- اردیبهشت (86%) میتواند بدلیل نزدیک شدن به فصل تولیدمثلی (Spawning season)، آبان- آذر (3/98%) بدلیل ورود به دوره فعال تغذیهای (Feeding period) و بهمن- اسفند (6/79%) بدلیل دوره زمستان گذرانی (Wintering) باشد.
واژههای کلیدی: تاسماهی ایرانی، زیست شناسی، دریای خزر، آبهای مازندران
* نویسنده مسئول، تلفن: 09111519401، پست الکترونیکی: mafraei@yahoo.com
مقدمه
ماهیان خاویاری از نظر تنوع زیستی و ذخیره ژنتیکی در حقیقت جزو محدود فسیلهای زنده آبزیان محسوب می شوند که از میلیونها سال پیش تاکنون همچنان به صورتی دستخورده به حیات خود ادامه میدهند و از لحاظ اقتصادی و از نظر گوشت و خاویار بسیار قابل توجه هستند (34). تاسماهی ایرانی برای اولین بار بعنوان گونهای با ارزش از رودخانه اورال گزارش شد (19). این گونه دارای دو نژاد بهاره و پائیزه میباشد و بیشترین فراوانی را در قسمت جنوبی دریای خزر (15 و 28) و در دریای سیاه نیز پراکنش دارد (37). در حال حاضر این گونه در لیست قرمز در طبقه گونههای در معرض خطر بحرانی (Critically endangered) قرار دارد، بدلیل اینکه میزان صید آن از 440 تن در سال 1960 به 137 تن در سال 2007 کاهش یافته است و در حال حاضر صید تجاری این گونه ممنوع است (24). در ایران، آلودگیهای ناشی از بخش کشاورزی و فاضلابهای داخلی سبب خسارت و تخریب زیستگاه تخمریزی شده است، در آذربایجان و قزاقستان آلودگیهای نفتی و صنعتی باعث از بردن مناطق مناسب تغذیهای شدند و در روسیه نیز آلودگیهای نفتی یکی از تهدیدات بالقوه محسوب میشوند و در نهایت احداث سدها در اطراف منطقه مانع دسترسی این گونه به مناطق تخمریزی شده است (24). Pourkazemi در سال (2006) اعلام نمود که بیش از 80% از ذخایر تاسماهیان در ایران مربوط به گونه تاسماهی ایرانی است(34). در سال 1998، تعداد 5/24 میلیون بچه ماهی انگشت قد تاسماهی ایرانی به دریای خزر رهاسازی شدند اما در سال 2008، این مقدار تنها به 10 میلیون عدد کاهش یافت (14). حداکثر طول نرها به 242 سانتیمتر (22)، مادهها به 1/176 سانتیمتر و حداکثر وزن به 70 کیلوگرم میرسد (37). تاسماهی ایرانی یک گونه مهاجر است و زیستگاه آن در نواحی ساحلی و مصبی دریا میباشد. این گونه در رودخانههایی که دارای عمق زیاد و بستر سنگی و شنی باشد تخمریزی میکند. بچه ماهیان اولین تابستان خود را در داخل رودخانه سپری میکنند (28). ماهیان بالغ برای تولیدمثل با عبور از مسیر کوتاه به سمت رودخانههای کوهستانی که دارای جریان آب سریع هستند مهاجرت میکنند (17). تاسماهی ایرانی بیشترین فراوانی را در سواحل جنوبی دریای خزر دارد و مادهها در سن 18-12 سال و نرها در سن 15-8 سال به سن بلوغ میرسند. دوره تولیدمثلی این گونه در رودخانه ولگا از خرداد تا مرداد با درجه حرارت آب 25-16 درجه سانتیگراد (28) و در رودخانهای در گرجستان در خردادماه با درجهحرارت 6/23- 17 درجه سانتیگراد میباشد (36). گونههای تجاری ماهیان خاویاری شامل فیلماهی(Huso huso)، تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus)، تاسماهی روس(A. guldenstaedtii) ، شیب (A. nudiventris) و ازون برون (A. stellatus) هستند که در دریای خزر زیست می کنند (26). میزان صید ماهیان خاویاری در دریای آزوف و خزر که 90 درصد از ذخایر جهانی را در خود جای داده اند و طی سالهای 85-1970 حدود 25000 – 24000 تن در سال بوده است که در سال 1997 به کمتر از 2000 تن کاهش یافت. این کاهش صید نتیجه صید بی رویه، تخریب زیستگاههای طبیعی آنها بدلیل احداث سدها، عدم کارایی پلکان ماهی رو، آلودگی آب و رسوبات بواسطه آلایندههایی است که باعث اختلال در مهاجرت و تولیدمثل طبیعی ماهیان خاویاری میشوند (16).
نمودار 1- صیدگاههای فعال صید ماهیان خاویاری در سواحل جنوبی دریای خزر (آبهای مازندران) ، منبع: مدیرت امور صید ماهیان خاویاری
بجز اطلاعات مربوط به صید اقتصادی که خیلی مهم هستند اطلاعات کمی در مورد پراکنش فراوانی نسبت جنسی و میزان صید این گونه در سواحل جنوبی دریای خزر بویژه در آبهای مازندران بعد از ممنوع الصید شدن وجود دارد. مطالعه حاضر به برخی از پارامترهای موثر در میزان صید فراوانی و پراکنش این ماهیان میپردازد.
مواد و روشها
این تحقیق از سال 1388 الی 1390 در راستای طرح بررسی آماری و زیستشناسی ماهیان خاویاری در سواحل جنوبی دریای خزر در استانهای گیلان، مازندران و گلستان بر اساس روش کنوانسیون بین المللی تجارت گونههای در معرض خطر انقراض به اجرا درآمد (نمودار1). این مطالعه مربوط به صید پائیزه ماهیان خاویاری که از مهر سال 1388 شروع و تا صید بهاره سال 1391 خاتمه یافت میباشد. ماهیان صید شده از صیدگاههای اداری وابسته به شیلات مازندران میباشند. اطلاعات ثبت شده فوق مربوط به بخشی از دادههایی است که از 22 صیدگاه مستقر در نواحی غربی، مرکزی و شرقی میباشد که در قالب فرمهای مخصوص (شامل طول چنگالی، وزن بدن، سن، وزن گناد/خاویار، رقم بندی خاویار، جنسیت، رسیدگی جنسی، عمق، وضعیت هوا، وضعیت دریا، جهت باد) در اختیار متصدیان صیدگاهها قرار گرفت و پس از پایان صید، فرمهای مربوطه جمعآوری و اطلاعات آن در کامپیوتر ثبت گردید. نمونهبرداری از ماهیان شامل ماهیان صید شده از دام تاسماهی (اندازه چشمه 150 میلیمتر از گره تا گره مجاور) و صید ضمنی بوسیله تور پره شرکتهای تعاونی صیادی (اندازه چشمه در قسمت کیسه تور 33 میلیمتر از گره تا گره مجاور) صورت گرفت. دام گذاری در اعماق مختلف از 8 تا 36 متر متغیر بود. تمام ماهیان صید شده با احتیاط کامل به صیدگاه انتقال و پس از یک بهبودی نسبی در صیدگاهها با هماهنگی اداره کل شیلات به مرکز تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید رجائی ساری منتقل شدند. در مرکز تکثیر و پرورش شهید رجایی مجدداً ماهیان تحت مراقبتهای ویژهای نگهداری و در نهایت این ماهیان در جهت تکثیر مصنوعی برای حفظ و بازسازی ذخایر ماهیان خاویاری مورد استفاده قرارگرفتند. در این مرکز تمام اطلاعات زیستسنجی یادداشت شد. تعیین سن ماهیان خاویاری بطور معمول از قطع کردن بخشهایی از باله سینهای انجام شد (27). برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزارهای MVSP SPSS, و EXCEL استفاده گردید.
نتایج
در مجموع اطلاعات مربوط به 273 عدد از تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) در طی سالهای 1388 لغایت 1391 در آبهای مازندران ثبت گردید. در کل 6773 کیلوگرم گوشت و 749/723 کیلوگرم خاویار بدست آمد. خاویار استحصال شده جهت تکثیر مصنوعی مورد استفاده قرار گرفت و گوشت آن به اداره کل شیلات انتقال یافت. نتایج نشان داد که حداقل و حداکثر طول چنگالی بترتیب 63 و 224 با میانگین (انحراف معیار±) 4/19±2/151 سانتیمتر و حداقل و حداکثر وزن بترتیب 3 و 132 با میانگین (انحراف معیار±) 6/10±8/24 کیلوگرم بود. ماهیان در 9 گروه طولی قرار داشتند که بیشترین فراوانی در گروه طولی 157-139 سانتیمتر (37%) و کمترین آن در گروههای طولی 214-196 و 233-215 سانتیمتر (4/0%) بودند (نمودار 2).
بررسی وضعیت ارتباط بین طول- وزن تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر نشان میدهد که این گونه دارای رشد ایزومتریک منفی بوده و میزان b آن نزدیک به 3 بود (نمودار 3). بررسی وضعیت پراکنش تاسماهی ایرانی در سالهای مختلف نشان داد که تنها در سال 1389 این ماهی بیشترین فراوانی را در مهر داشت و در سالهای دیگر صید نشد و کمترین فراوانی آن در فروردین سال 1388 بود. بررسیها از لحاظ فصلی نشان میدهد که در صید بهاره، تنها در فروردین این گونه در هر چهار سال صید شد و در خرداد فقط در سال 1388 مشاهده گردید. در صید پائیزه، این گونه نیز در سالهای 1388 و 1389 در صید بود ولی در سال بهره برداری 1390 و 1391 هیچ نمونهای صید نشد. در صید زمستانه، میزان فراوانی آن نسبت به فصول دیگر کمتر بود اما بیشترین فراوانی آن در بهمن سال 1388 و اسفند سال 1390 بود (نمودار4). اختلاف معنیداری بین تراکم تاسماهی ایرانی در فصول مختلف وجود داشت (05/0>P). همچنین نتایج بدست آمده از وضعیت فراوانی تاسماهی ایرانی صید شده در نواحی سه گانه شرقی، مرکزی و غربی در سالهای مختلف نشان داد که این گونه بیشترین پراکنش را در منطقه غربی داشت بطوریکه این گونه در منطقه غربی در تمام سالها حضور داشت، اما در سالهای 1388 و 1389 در منطقه مرکزی دارای کمترین حضور در صید بود. در سالهای 1390 و 1391 بترتیب دارای کمترین و بیشترین فراوانی صید را در ناحیه شرقی داشتند (نمودار 5). اختلاف معنیداری بین میزان تراکم این گونه و نواحی در سالهای مختلف وجود داشت (05/0>P). بررسی وضعیت طول چنگالی و وزن تاسماهی ایرانی نشان داد که میانگین طول و وزن این گونه از سال 1389 تا 1391 دارای یک روند کاهشی بوده بطوریکه میانگین طول چنگالی 95/15±38/150 سانتیمتر در سال 1389 به 70/24±94/147 سانتی متر در سال 1391 کاهش یافت.
نمودار 2- فراوانی گروههای طول چنگالی (سانتی متر) تاسماهی ایرانی (A. persicus) در سواحل آبهای مازندران طی سالهای (1388) لغایت (1391)
نمودار 3- رابطه بین طول چنگالی (سانتی متر) و وزن (کیلوگرم) تاسماهی ایرانی (A. persicus) در سواحل جنوبی دریای خزر در آبهای مازندران طی سالهای (1388)لغایت (1391)
همچنین از نظر وزنی نیز از 89/7±94/24 کیلوگرم در سال 1389 به 45/9±21 کیلوگرم در سال 1391 تقلیل داشت. بررسی وضعیت گناد (خاویار) ماهی ماده نشان داد که دارای یک روند تدریجی افزایشی است. بطوریکه میانگین وزن گناد 22/1±54/4 کیلوگرم در سال 1389 به 35/2±75/6 کیلوگرم در سال 1391 افزایش داشت (جدول 1).
بررسی وضعیت 163 عدد از تاسماهی ایرانی صید شده که دارای خاویار بودند در جدول 2 نشان داده شده است. در مجموع 75/723 کیلوگرم خاویار از تاسماهی ایرانی استحصال گردید که 41% آن دان 1، 46% دان 2، 2/9% دان 3 و 7/3% از نوع خاویار فشره بودند. در کل، حداقل و حداکثر میزان خاویار بدست آمده بترتیب 2/1 و 2/10 کیلوگرم بود. اختلاف معنیداری بین نوع دان خاویار و وزن گناد وجود نداشت (05/0<P). بررسی وضعیت خاویار بدست آمده جهت تکثیر مصنوعی در مناطق غربی، مرکزی و شرقی نشان داد که میزان خاویار بدست آمده در ناحیه غربی بمراتب بیشتر از سایر مناطق بود (نمودار 6). بطوریکه میزان تولید خاویار بدست آمده در سالهای 1388، 1389، 1390 و 1391 بترتیب 4/14%، 3/58%، 9/16% و 3/10% بود که یک روند کاهشی را نشان میدهد. اختلاف معنیداری بین وزن خاویار و مناطق سه گانه در طی سالهای مختلف وجود داشت (05/0>P). در کل نسبت جنسی نر به ماده 1 به 9/1 بدست آمد که تعداد 177 عدد ماده رسیده و 2 عدد ماده نارس، 93 عدد نر رسیده و 1 عدد نر نارس بودند (جدول 3). میانگین طول و وزن مادهها بیشتر از نرها بود. همچنین ماهیان ماده از نظر سنی نیز بزرگتر از نرها بودند بطوریکه مادهها دارای میانگین سن 2±9/16 سال و نرها دارای میانگین سن 3/2 ±57/14 سال بودند. اختلاف معنیداری بین ترکیب جنسی ماهیان در سنین مختلف وجود داشت (05/0>P). نسبت جنسی نر به ماده تاسماهی ایرانی در سالهای مختلف نشان داد که در سالهای 1388، 1389، 1390 و 1391 بترتیب 1 به 2، 1 به 66/2، 1 به 36/1 و 9/0 به 1 بدست آمد. اختلاف معنیداری بین نسبت جنسی نر و ماده در سالهای مختلف نمونهبرداری وجود داشت (05/0>P). در مجموع جمعیت مادهها بمراتب بیشتر از جمعیت نرها بود. مادههای رسیده در مرحله چهار رسیدگی جنسی قرار داشتند که برای تکثیر مصنوعی به مرکز شهید رجائی ساری انتقال یافتند.
نمودار 4- فراوانی (تعداد) تاسماهی ایرانی (A. persicus) صید شده در ماههای مختلف در سواحل آبهای مازندران طی سالهای بهره برداری (1388) الی (1391)
نمودار 5- فراوانی حضور تاسماهی ایرانی (A. persicus) در نواحی مختلف در سواحل جنوبی دریای خزر طی سالهای (1388)لغایت (1391)
نمودار 6- میزان خاویار بدست آمده از تاسماهی ایرانی (A. persicus) در مناطق مختلف در سواحل جنوبی دریای خزر طی سالهای (1388) لغایت (1391)
جدول 2- میانگین (± انحراف معیار) خاویار تاسماهی ایرانی (A. persicus) بر اساس نوع رقم بندی آنها در طی سالهای(1388) لغایت (1391)
جدول 3- میانگین (± انحراف معیار) طول چنگالی، وزن بدن و سن تاسماهی ایرانی (A. persicus) به تفکیک جنسیت طی سالهای (1388) لغایت (1391)
پارامتر |
جنسیت |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
فاصله اطمینان 95% برای میانگین ها |
حداقل |
حداکثر |
|
کمترین حد |
کمترین حد |
|||||||
طول چنگالی (سانتی متر) |
ماده |
177 |
12/159 |
01/14 |
04/157 |
21/161 |
116 |
200 |
نر |
93 |
73/136 |
32/19 |
75/132 |
71/140 |
63 |
224 |
|
ماده نارس |
2 |
5/141 |
26/16 |
62/4- |
62/287 |
130 |
153 |
|
نر نارس |
1 |
108 |
- |
- |
- |
108 |
108 |
|
کل |
273 |
18/151 |
38/19 |
87/147 |
49/153 |
63 |
224 |
|
وزن بدن (کیلوگرم) |
ماده |
177 |
54/28 |
58/6 |
56/27 |
51/29 |
8 |
49 |
نر |
93 |
02/18 |
13 |
34/15 |
69/20 |
3 |
132 |
|
ماده نارس |
2 |
19 |
48/8 |
23/57- |
23/95 |
13 |
25 |
|
نر نارس |
1 |
7 |
- |
- |
- |
7 |
7 |
|
کل |
273 |
80/24 |
56/10 |
55/23 |
96/26 |
3 |
132 |
|
سن (سال) |
ماده |
159 |
79/16 |
2 |
48/16 |
11/17 |
13 |
23 |
نر |
68 |
57/14 |
3/2 |
01/14 |
13/15 |
11 |
20 |
|
ماده نارس |
2 |
15 |
41/1 |
29/2 |
70/27 |
15 |
16 |
|
نر نارس |
1 |
11 |
- |
- |
- |
11 |
11 |
|
کل |
230 |
1/16 |
34/2 |
79/15 |
40/16 |
11 |
23 |
نتایج حاصل از آنالیز دادههای چند متغیره نشان داد که ماهیهای آبان و آذر بیشترین همگونگی را با حدود 3/98% نسبت به سایر ماهها داشتند (نمودار 7). نتایج حاصل از آنالیز چند متغیره 7 گروه مشخص را نشان میدهد که شامل فروردین- اردیبهشت، آبان- آذر، بهمن- اسفند، فصل تابستان، فصل پائیز، فصل زمستان و پائیز- زمستان میباشند. بررسی فصلی نشان میدهد که فصل پائیز دارای بیشترین همگونگی (72%) و فصل زمستان کمترین همگونگی حدود 52% بود. بیشترین همگونگی در فروردین- اردیبهشت برابر با 86%، آبان- آذر (3/98%) و بهمن- اسفند با 6/79% بود. بررسی وضعیت میانگین طول چنگالی (سانتیمتر) در گروههای سنی مختلف در ماده و نر تاسماهی ایرانی در نمودار 8 نشان داده شد.
نمودار7- میانگین خوشه ای حاصل از آنالیز داده های اکولوژیک موثر در میزان پراکنش تاسماهی ایرانی (A. persicus) در ماههای مختلف طی سالهای (1388) لغایت (1391)
نمودار 8- فراوانی میانگین طول چنگالی (سانتی متر) ماده (بالا) و نر (پائین) در سنین مختلف تاسماهی ایرانی (A. persicus) در آبهای مازندران در طی سالهای (1388) لغایت (1391)
دامنه سنی ماهیان ماده از 13 تا 23 سال و نرها از 11 تا 20 سال متغیر بود. در مادهها بیشترین فراوانی در گروه سنی 17-15 سال و در نرها بیشترین فراوانی در گروه سنی 15-13 سال بود. اختلاف معنیداری بین سن و طول چنگالی در جنس نر و ماده وجود داشت (05/0>P).
بحث
در دریای خزر و حوزه آبریز آن تعداد 6 گونه از خانواده ماهیان خاویاری شامل فیل ماهی، تاسماهی ایرانی، تاسماهی روسی، ازون برون، شیپ و استرلیاد زیست می کنند که بیشترین ذخایر تاسماهیان جهان را تشکیل میدهند (23). طبق آمار موجود 90% خاویار جهان از این دریا تأمین میگردد و بیشترین خاویار تولیدی توسط گونههای ازون برون، تاسماهی روس و تاسماهی ایرانی می باشد (4). اطلاعات در مورد زیستشناسی گونههای ماهیان ایران ناچیز است و این مسئله برای تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر صدق میکند. تاسماهی ایرانی در تمام نقاط دریای خزر زیست میکند و تنها به لحاظ فراوانی و پراکنش در قسمتهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. ذخایر و صید تاسماهی ایرانی در طی قرن اخیر دستخوش تغییرات و تحولاتی در سواحل و رودخانههای ایران بوده است و میزان صید آن در دریای خزر نیز دارای نوساناتی می باشد. ولادیکف (1964) گزارش کرد که میزان صید تاسماهی ایرانی در سال بهره برداری 41-1340 کاهش پیدا کرد و گونه تاسماهی روسی (A.guldenstaedtii) حدود 90% از صید را بخود اختصاص داد. همچنین در سال بهره برداری 51-1350 روند صید تاسماهی ایرانی رو به کاهش یافت بطوریکه از 7769 عدد تاسماهی صید شده، تاسماهی روسی (A. guldenstaedtii) و تاسماهی ایرانی (A.persicus) بترتیب 95% و 5% از صید را بخود اختصاص دادند (7). با توجه به اینکه تمام اطلاعات موجود در مورد تاسماهی ایرانی مربوط به کل دریای خزر میباشد، اما بررسی حاضر نشان داد که جمعیت تاسماهی ایرانی نسبت به سالهای گذشته دارای یک روند افزایشی یا متعادل است، زیرا تاسماهی ایرانی حدود 65% از کل ترکیب صید ماهیان خاویاری را در طی سالهای 91-1388 بخود اختصاص داد. این موضوع می تواند به دلیل تکثیر مصنوعی این گونه و رهاسازی بچه ماهیان به دریای خزر جهت حفظ و بازسازی ذخایر آن که از سوی سازمان شیلات ایران به اجرا درآمد مرتبط باشد. مقیم و همکاران (1379) اعلام نمودند که میزان صید تاسماهی ایرانی افزایش یافت و بیش از 50% از ترکیب صید را بخود اختصاص داد. تاسماهی ایرانی انتشار وسیعی در همه بخشهای دریای خزر دارد اما تغذیه و زمستان گذرانی آن اساساً در قسمت جنوب و مرکز دریای خزر میباشد (9). بیشتر جمعیت تاسماهی ایرانی در نزدیکی آبهای ساحلی بخش جنوبی و جنوب شرقی باقی میمانند و بخش شمالی دریای خزر این گونه دارای پراکنش کمتری است (21). در مطالعه حاضر، ترکیب صید تاسماهی ایرانی در مناطق و سالهای مختلف دارای نوساناتی بود بطوریکه بیشترین فراوانی تاسماهی ایرانی در ناحیه غربی سواحل مازندران بود و در تمام سالهای مورد بررسی در ترکیب صید بود. حضور و عدم حضور تاسماهی ایرانی در مناطق و سالهای مختلف نمونهبرداری میتواند بدلیل شرایط اکوبیولوژی گونه، میزان تکثیر و رهاسازی، درجه حرارت آب، صید غیرمجاز، زمان و مکان صید ارتباط داشته باشد، بنابراین میتوان بیان کرد که تاسماهی ایرانی دارای پراکنش خوبی در ناحیه غربی نسبت به سایر نواحی دیگر داشت که میتواند بدلیل شرایط بیولوژیکی این گونه با شیب بستر، عمق و حضور موجودات بنتیکی منطقه مرتبط باشد. اطلاعات در مورد مهاجرت تاسماهی ایرانی به رودخانه های حوضه جنوبی دریای خزر بسیار اندک است اما مطالعه حاضر نشان داد که جمعیت تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر نسبت به سایر گونهها افزایش یافت و آن میتواند بدلیل تکثیر مصنوعی این گونه مرتبط باشد. در مقابل Markarova و Alekperov(1988) بیان نمودند که مهاجرت تاسماهی ایرانی در رودخانه کورا کاهش یافت و سالانه تعداد 2000 عدد از تاسماهی ایرانی به رودخانه کورا جهت تکثیر طبیعی مهاجرت میکردند اما تعداد کمی از آنها به محلهای تخمریزی میرسند (29). براساس مطالعات مقیم و همکاران (1380)، دامنه سنی تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر از 6 تا 35 سال متغیر بود. همچنین دامنه سنی تاسماهی ایرانی صید شده در سواحل گیلان از 4 تا 39 سال گزارش شد که مادهها دارای میانگین سن 23 و نرها با میانگین سن 20 سال بودند (18). در مطالعه حاضر، دامنه سنی تاسماهی ایرانی از 11 تا 23 سال متغیر بود بطوریکه مادهها و نرها دارای میانگین سن بترتیب 77/16 و 73/14 سال بودند که نشان دهنده کاهش جمعیت ماهیان مسن در آبهای مازندران میباشد. این موضوع میتواند بدلیل افزایش صید قاچاق در این منطقه و حذف ماهیان بزرگتر از چرخه حیات، نداشتن یک برنامه صحیح مدیریتی در مورد رژیم حقوقی دریای خزر بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نامناسب بودن رودخانه ها بیان نمود. بررسی ترکیب سنی تاسماهی ایرانی در دریای خزر نشان میدهد که نسبت گروههای سنی جوانتر افزایش یافته است که باعث کاهش در میانگین طول، وزن، سن و خاویار دهی در ده ساله اخیر شده است بطوریکه گروههای سنی 17-14 سال بیش از 70% صید تاسماهی ایرانی را در سال بهره برداری 78-1376 بخود اختصاص داده بودند (9). در مطالعه حاضر، گروههای سنی 17-14 سال 9/72% از صید را تشکیل دادند که با گزارش مقیم و همکاران در سال 1379 مطابقت دارد. این امر میتواند بدلیل تکثیر مصنوعی به جهت تخریب زیستگاههای طبیعی، افزایش فشار صید بر ذخیره و جوانتر شدن جمعیت تاسماهی ایرانی در دریای خزر بیان کرد.
Markarova و Alekperov (1988) به جوانتر شدن تاسماهی ایرانی در رودخانه کورا، Sparre (1989) به جوانتر شدن تاسماهی ایرانی بدلیل افزایش میزان تکثیر مصنوعی، مقیم و همکاران (1379) نیز به جوانتر شدن این گونه در سواحل جنوبی دریای خزر بدلیل رهاسازی بچه ماهیان توسط شیلات ایران گزارش کردند که با نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر مطابقت دارد. همچنین در مطالعه حاضر گروه سنی 17-15 سال در جنس ماده تاسماهی ایرانی بیشترین فراوانی را با 5/62% و گروه سنی 15-13 سال در جنس نر تاسماهی ایرانی بیشترین فراوانی را با 5/85% بخود اختصاص دادند. مقیم و همکاران (1379) اعلام نمودند که گروه سنی 17-15 سال در جنس ماده تاسماهی ایرانی دارای بیشترین فراوانی با 7/67% و جنس نر آن در گروه سنی 15-13 سال با 5/74% بیشترین فراوانی را تشکیل دادند. بررسیها نشان میدهد که جمعیت مادههای تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر نسبت به مطالعات گذشته کاهش و در مقابل جمعیت نرها افزایش را نشان میدهد. این امر میتواند بدلیل فشار صید غیر مجاز بر روی گونه تاسماهی ایرانی خصوصاً جنس ماده به جهت داشتن خاویار و قیمت بالای آن باشد.
صید ماهیان نارس صید غیراصولی و غیر علمی است و در سال 1378 حدود 5/11% از تاسماهی ایرانی صید شده در سواحل جنوبی دریای خزر جز ماهیان ماده نارس بودند که با تولید بیش از 10 تن خاویار از چرخه حیات خارج شدند که از نظر اقتصادی و زیست محیطی بسیار با اهمیت میباشد (8). در مطالعه حاضر، میزان صید جنس ماده نارس تاسماهی ایرانی حدود 12/1% بود که این کاهش صید میتواند بدلیل پیشرفت علم در استفاده از روش اولتراسونوگرافی در تشخیص جنسیت ماهیان و نیز زمان و مکان صید مرتبط باشد. اگرچه، با توجه به طولانی بودن سن بلوغ در تاسماهیان و نیز به دلیل عدم وجود تفاوتهای مورفولوژیک بین ماهیان نر و ماده حتی در ماهیان مولد، تشخیص جنسیت در این گروه از ماهیان با مشکلاتی همراه میباشد (13)، اماMoghim و همکاران (2002) بیان نمودند که روش اولتراسونوگرافی با ضریب اطمینان حدود 2/97% میتواند نقش بسیار مهمی در تشخیص جنسیت ماهیان در جهت جلوگیری از صید ماهیان نارس بوسیله صیدگاههای شیلات ایران موثر بوده است. براساس تراکم نسبی تاسماهی ایرانی در مقایسه با سال بهرهبرداری 51-1350 بیش از 7 مرتبه افزایش داشت (32). وجود افزایش ذخایر جوان تاسماهی ایرانی در دریای خزر و بخصوص در آبهای ایرانی در گشت تحقیقاتی منابع زنده دریای خزر در تابستان سال 2001 گزارش گردید (10). افرائی و همکاران (1381)، پرافکنده و همکاران (1380) اعلام نمودند که در بررسی پراکنش ماهیان خاویاری در اعماق کمتر از 10 متر در سواحل جنوبی دریای خزر، تاسماهی ایرانی دارای بیشترین فراوانی با 7/67% و نیز بیشترین تراکم و صید در واحد تلاش صیادی در بین سایر گونههای ماهیان خاویاری را دارا بودند. در مطالعه حاضر تاسماهی ایرانی بیشترین فراوانی با 3/64% رتبه نخست صید را نسبت به سایر گونه های ماهیان خاویاری داشت. این میتواند بدلیل روش نمونهبرداری، عمق صید، قابلیت تکثیر مصنوعی و شرایط خاص اکولوژیک این گونه از نظر خاستگاه زیستی آن در سواحل جنوبی دریای خزر مرتبط دانست که با مطالعات گذشته مطابقت دارد.
Nikolski (1969) و Wootton (1992) معتقدند که تغییرات رشد ماهیها از نظر طول و وزن را میتوان به سازگاری با شرایط محیطی مثل درجهحرارت، مواد مغذی، کیفیت غذایی، نوع سیستم آبی و همچنین تفاوتهای ژنتیکی تفسیر کرد(33 و 39). محاسبه ارتباط بین طول- وزن تاسماهی ایرانی در آبهای مازندران نشان داد که این گونه دارای رشد ایزومتریک منفی بوده که میتواند بدلیل نامناسب بودن وضعیت رشد این گونه در این منطقه مرتبط باشد. مقیم و همکاران (1380) میزان b بدست آمده را برای تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر حدود 8/2، Bakhshizadeh و همکاران (2011) میزان b بدست آمده را 23/3 برای تاسماهی ایرانی صید شده در سواحل استان گیلان گزارش نمودند. نوسانات میزان b میتواند ناشی از نوسانات فصلی به همراه پارامترهای زیست محیطی، شرایط فیزیولوژیک ماهی در زمان جمع آوری، جنس، پیشرفت گنادها و شرایط تغذیهای در محیط زیست باشد (20، 25 و 35). در مطالعه حاضر میزان b بدست آمده کمتر از سالهای گذشته و یا در سواحل گیلان بود که میتواند به دلیل شرایط توپوگرافی منطقه، جنس بستر و فراوانی مواد غذائی به جهت وجود تالاب انزلی و رودخانه بزرگ سفیدرود مرتبط دانست.
در مطالعه حاضر، دامنه خاویاردهی تاسماهی ایرانی از 2/1 تا 2/10 متغیر بود و نسبت خاویار به گوشت 68/10% بود. در حالیکه در گزارش مقیم و همکاران (1380) میزان نسبت خاویار به گوشت تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر 7/14%، و در فصل بهره برداری 1378 این میزان 4/13% بود. نتایج بدست آمده روند کاهشی نسبت خاویار به گوشت را نشان میدهد که این امر می تواند به دلیل کاهش میانگین طول، وزن، سن و نیز کاهش جنس ماده نسبت به مناطق دیگر بر اساس شرایط اکولوژیک منطقه بستگی داشته باشد. همچنین نتایج نشان داد که میزان خاویار بدست آمده از سال 1388 الی 1391 دارای روند کاهشی بوده است که این امر میتواند بدلیل اختلاف در طول مدت (زمان شروع و خاتمه صید)، پراکنش ماهی، درجه حرارت، مکان صید و شرایط توپوگرافی منطقه مرتبط باشد.
نسبت جنسی نر به ماده تاسماهی ایرانی دارای نوساناتی است. مقیم و همکاران (1380) بیان نمودند که نسبت جنسی نر به ماده تاسماهی ایرانی 1 به 5/2 میباشد بطوریکه نرها 2/28% و مادهها 8/71% از ترکیب جنسی را بخود اختصاص دادند. در مطالعه حاضر نسبت جنسی نر به ماده تاسماهی ایرانی 1 به 9/1 بدست آمد. در حالیکه بعد از دو دهه یعنی در سال 1370 این نسبت 1 به 29/1 و در سال 1378 این نسبت 1 به 17/2 گزارش شد (9). این نوسانات میتواند به دلیل زمان و مکان صید، عمق صید، روش نمونهبرداری و شرایط آب و هوایی و وضعیت رودخانهها مرتبط باشد اما مقایسه مطالعه حاضر با مطالعه گذشته در سال 1380 نشان میدهد که جمعیت مادهها دارای یک روند کاهشی است و این بنظر میرسد به دلیل ممنوعیت صید ماهیان خاویاری در دریای خزر و بدنبال آن این بنظر می رسد به دلیل افزایش صید غیرمجاز و غیر قانونی به جهت قیمت بالای خاویار بستگی داشته باشد. همچنین نسبت جنسی ماهیان بستگی به نوع گونه داشته و تحت تاثیر شرایط و استرسهای محیطی مانند فشار صید، منطقه، زمان یا فصل صید و مهاجرت میباشد (6). بنابراین تغییرات ترکیب جنسیت تاسماهی ایرانی از نظر شیلاتی اهمیت بسزایی داشته و افزایش جمعیت ماهیان ماده در صید میتواند نقش بسیار مهمی در تولید خاویار داشته باشد. در حال حاضر تاسماهی ایرانی در کنوانسیون بین المللی تجارت گونههای در حال انقراض (CITES, The Convention on International Trade in Endangered Species ) بعنوان یک گونه در معرض خطر تهدید (Critically endangered) در لیست IUCN قرارگرفته است (28). این موضوع میتواند به دلیل احداث سدها، تخریب زیستگاههای طبیعی جهت تولیدمثل طبیعی، صید بیرویه، صید غیرمجاز، آلودگی بیش از حد رودخانهها و دریا، کاهش رهاسازی بچه ماهیان از طریق تکثیر مصنوعی بدلیل کمبود مولدین، نداشتن یک برنامه مناسب در امر بازسازی ذخایر از عوامل موثر در از بین رفتن ماهیان خاویاری در دریای خزر بخصوص تاسماهی ایرانی مرتبط باشد.
تاسماهی ایرانی در فصل پاییز تغذیه فعال خود را شروع مینماید و عمدتاً از صدف و خرچنگ به عنوان طعمه اصلی و از ماهی کیلکا و بالانوس به عنوان طعمه ثانویه و از شگ ماهیان به عنوان طعمه اتفاقی تغذیه میکند (11). ایمانپور نمین و همکاران (1389) بیان نمودند که غذای غالب تاسماهی ایرانی در سواحل جنوبی دریای خزر با طول کمتر از 30 سانتیمتر شامل میزیده،گاوماهیان و نرئیده، ماهیان بین 60-30 سانتیمتر بیشتر از گاوماهیان و میزیده و غذای غالب ماهیان بیشتر از 60 سانتیمتر از گاوماهیان بوده است. تاسماهی ایرانی برای تخمریزی در همه طول سال به رودخانه کورا مهاجرت میکرد اما بیشترین (60%) مهاجرت آن در اردیبهشت و در تمام خرداد ماه صورت میگیرد (21). این ماهی در زمستان و پاییز به مناطق گرم خزر میانی و جنوبی مهاجرت میکند و در این فصول، درجه حرارت این مناطق به 20-10 درجه سانتیگراد میرسد (5). مطالعه حاضر نشان داد که ماههای فروردین و اردیبهشت دارای بیشترین همگونگی با 86% که نشان دهنده مهاجرت تولیدمثلی این گونه، ماههای آبان و آذر با 3/98% بیشترین همگونگی به سبب مهاجرت تغذیهای و ماههای بهمن و اسفند نیز به دلیل دارا بودن بیشترین درصد 6/79% میتواند بعنوان دوره زمستان گذرانی تاسماهی ایرانی بیان شوند که این نتایج با مطالعات گذشته مطابقت دارد. افزایش فراوانی این گونه در صید پائیزه میتواند بدلیل مهاجرت آن به نواحی ساحلی جهت فعالیتهای تغذیهای باشد. بررسی فصلی حاصل از آزمون چند متغیره نشان داد که فصل پائیز از همگونگی بیشتری برخوردار بود این امر میتواند بدلیل برخی از پارامترهای اکوبیولوژیک شامل درجهحرارت، عمق نمونهبرداری، جریانات دریایی، وضعیت باد، اندازه ماهی، وزن ماهی، سن، زمان تولیدمثلی و شرایط تغذیهای بستگی داشته باشد.
بنابراین میتوان نتیجهگیری نمود که میانگین طول، وزن، سن، نسبت تولید خاویار به گوشت تاسماهی ایرانی در آبهای مازندران نسبت به گذشته روند کاهشی را نشان میدهد. در کل، 6773 کیلوگرم گوشت و 749/723 کیلوگرم خاویار بدست آمد. میزان درصد فراوانی خاویار استحصال شده از نظر رقمبندی شامل 41% دان 1، 46% دان 2، 2/9% دان 3 و 7/3% از نوع خاویار فشره بودند. آنالیز آماری چند متغیره نشان داد که بیشترین همگونگی در فروردین- اردیبهشت میتواند بدلیل نزدیک شدن به فصل تولیدمثلی (Spawning season)، آبان-آذر میتواند بدلیل ورود به دوره فعال تغذیهای (Feeding period) و بهمن- اسفند نیز میتواند بدلیل دوره زمستان گذرانی (Wintering) باشد. برای بررسی بیشتر وضعیت تاسماهی ایرانی در دریای خزر خصوصاً در زمینه اکوبیولوژی آن داشتن یک برنامه مستمر در قالب پروژههای تحقیقاتی، مدیریت یکپارچه در امر بازسازی ذخایر و تخصیص بموقع اعتبارات (جهت حمل مولدین از دریا به مرکز تکثیر، نگهداری و تغذیه مولدین) پیشنهاد میگردد.
تشکر و قدردانی
این تحقیق قسمتی از پروژه مصوب به شماره 88062-8802-12-86-12 است که توسط موسسه تحقیقات شیلات ابلاغ گردید. بدینوسیله لازم می دانم از همکاری صمیمانه موسسه تحقیقات شیلات ایران و نیز از آقای دکتر نصرا.. زاده معاونت محترم تحقیقاتی پژوهشکده اکولوژی دریای خزر بدلیل فراهم نمودن امکانات در اجرای این پروژه تشکر نمایم. همچنین از آقایان مهندس توکلی، دکتر قاسمی، مهندس باقرزاده و مسئولین محترم صیدگاههای مازندران به جهت همکاری سپاسگزاری می شود.